جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > بهترین فیلم‌های بروس لی که حتما باید ببینید

بهترین فیلم‌های بروس لی که حتما باید ببینید

چه چیزی امروزه باعث شده که یک نوجوان یا یک علاقه‌مند به سینما بنشیند و بهترین فیلم‌های بروس لی را مدام به تماشا بنشیند؟ بخشی از این موضوع به شخصیت مرموز او در هر فیلم بازمی‌گردد و بخش دیگری از آن هم به صورت سنگی‌اش که انگار هیچ احساسی در آن نیست. در چنین شرایطی است که بروس لی می‌تواند به نماد قهرمانان عدالت‌خواهی تبدیل شود که خود را وقف مبارزه‌ی خود کرده‌اند و به چیز دیگری نمی‌اندیشند.

شاید این تصور وجود داشته باشد که فیلم‌های بروس لی بیشتر مناسب پسران کودک و نوجوان هستند. عدم وجود داستان‌های پر پیچ و تاب و شخصیت‌‌پردازی‌های سطحی احتمالا سبب می‌شود که یک فیلم بروس لی در تیررس چنین اتهامی قرار بگیرد.

فارغ از این که علاقه‌مندی کودکان و نوجوانان ارزش هیچ فیلمی را پایین نمی‌آورد، چنین تصوری تا حدود زیادی کوته‌بینانه است. تمام فیلم‌های بروس لی واجد نکاتی کاملا منحصر به فردند که او را در جایگاهی متفاوت‌ با هر بازیگر اکشن و رزمی دیگری می‌نشاند. برای فهم همین موضوع سری به بهترین فیلم‌های بروس لی زده‌ایم.

برای لحظه‌ای فیلم‌های کسانی چون سیلوستر استالونه یا آرنولد شوارتزنگر را در نظر بگیرید. حتی آثار رزمی ‌کارانی چون جکی چان یا جت لی را دوباره مرور کنید؛ متوجه خواهید شد که هر کدام از این بازیگران را می‌توان با کس دیگری عوض کرد و در واقع بازیگر دیگری را جای آن‌ها نشاند.

می‌شد دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی را با هر بازیگر عضلانی دیگری تصور کرد یا رزمی‌های امروزی را با افراد دیگری ساخت. چرا که هیچ‌کدام از این فیلم‌ها به طور کامل وابسته به بازیگر خود نیستند و تمام هست و نیستشان به وجود او بستگی ندارد.

اما بهترین فیلم‌های بروس لی چنین نیستند. همه‌ی آن‌ها فقط به خاطر بروس لی ساخته و فقط به خاطر او بر پرده افتاده‌اند. مخاطب هم زمانی فقط به خاطر بروس لی جلوی سینما صف بسته و بلیط خریده و فیلم را تماشا کرده و امروز هم تماشاگر فقط به خاطر او است که هر کدام از فیلم‌هایش را بر تصویر تلویزیون تماشا می‌کند.

به ویژه در کشور خود ما که فیلم‌های بروس لی دوبله فارسی هم طرفداران بسیاری دارند و مخاطب زیادی را به خود جذب کرده‌اند.

عین این نکته را می‌توان با توجه به آخرین فیلم بروس لی متوجه شد؛ «بازی مرگ» در میانه‌ی ساخت مهم‌ترین دلیل وجودی خود را از دست داد. بروس لی در زمان فیلم‌برداری از دنیا رفت و افراد دیگری جایگزین او شدند. می‌شد از اول تمام سکانس‌ها را فیلم‌برداری کرد و فیلم بهتری ساخت.

اما تهیه کنندگان فیلم چنین نکردند. آن‌ها خوب می‌دانستند که تمام جذابیت فیلم‌شان به همین گزاره‌ی «آخرین فیلم بروس لی» است که می‌تواند مانند یک ماشین تبلیغاتی بزرگ برای آن‌ها عمل کند. پس تمام سکانس‌های فیلم‌برداری شده‌ی او را نگه داشتند و حضور بازیگر تازه را طوری به تصویر درآوردند که تا می‌تواند شبیه به بروس لی باشد. هیچ بازیگر دیگری در تاریخ سینما وجود ندارد که شبیه به او بودن، فضیلتی را در کسی ایجاد کند.

از سوی دیگر جهان اکشن‌های هنگ کنگی جهان ویژه‌ای است که زیاد به دنیای اطرافش کاری ندارد. این جهان که بلافاصله قابل شناسایی است، مختصاتی دارد که حتی امروز هم چندان تغییر نکرده است. یکی از همین مختصات، تکیه کردن به سکانس‌های اکشن و رزمی برای پیش بردن قصه است.

در این فیلم‌ها نه تنها گره افکنی‌ها، بلکه گره‌ گشایی‌ها هم در همین سکانس‌های رزمی و اکشن اتفاق می‌افتند. پس بقیه‌ی فیلم تنها سکانس‌های واسطه‌ای هستند که این سکانس‌های مهم‌تر را به هم وصل می‌کنند؛ یعنی درست همان قلمرویی که بروس لی پادشاه آن است.

پس او نه تنها اکشن‌های هنگ کنگی را به کمال رساند، بلکه توجه جهانیان را هم به سوی این سینما جلب کرد. در واقع در صورت عدم حضور او بر پرده، مخاطب غربی هیچ‌گاه با این سینمای غنی و پر هیجان آشنا نمی‌شد. در چنین قابی است که کسانی او را مانند یک اسطوره بالا می‌برند و بهترین فیلم‌های بروس لی را مدام به تماشا می‌نشینند.

اما بروس لی فقط این نیست. او روزگاری با سریالی چون «زنبور سبز» در آمریکا شهرتی برای خود دست و پا کرده بود. زمان، دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی بود و هنوز چند سالی با آن فیلم‌ها که امروزه به عنوان بهترین فیلم‌های بروس لی می‌شناسیم، فاصله وجود داشت.

اما از همان سریال هم می‌توان متوجه کاریزمای ذاتی این هنرپیشه شد؛ این که حتی بیشتر از ستاره‌ی اصلی داستان یعنی ون ویلیامز در مرکز توجه است و می‌درخشد. از سوی دیگر او رزمی‌کار درجه یکی هم بود. بسیاری از ویدئوهای غیرسینمایی او هنوز هم در دسترس هستند که نشان از توانایی بالای جسمانی‌اش و هم‌چنین برخورداری از شیوه‌ی منحصر به فردی در کونگ فو دارند. این‌ها می‌رفت تا به برگ برنده‌ی او بر پرده‌ی سینما تبدیل شوند.

اما چه چیزی امروزه باعث شده که یک نوجوان یا یک علاقه‌مند به سینما بنشیند و بهترین فیلم‌های بروس لی را مدام به تماشا بنشیند؟ بخشی از این موضوع به شخصیت مرموز او در هر فیلم بازمی‌گردد و بخش دیگری از آن هم به صورت سنگی‌اش که انگار هیچ احساسی در آن نیست.

در چنین شرایطی است که بروس لی می‌تواند به نماد قهرمانان عدالت‌خواهی تبدیل شود که خود را وقف مبارزه‌ی خود کرده‌اند و به چیز دیگری نمی‌اندیشند. وی زمانی آن قدر در دنیا شناخته شد که کسی نمی‌توانست مرگش را باور کند و مرگ او هم مانند مرگ بسیاری از ستاره‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت و دوستداران تئوری توطئه مدام به آن بال و پر دادند.

اما همین مرگ هم کامل کننده‌ی همان جنبه‌ی مرموزی بود که بر پرده‌ی سینما ترسیم می‌کرد. شخصیت او در اکثر فیلم‌هایش چونان قهرمانان سینمای وسترن از ناکجا سر و کله‌اش پیدا می‌شد و پس از سر و سامان دادن به امور، بدون هیچ چشم داشتی به زندگی گذشته‌ی خود در تاریکی بازمی‌گشت.

مرگ او هم چنین کیفیتی داشت و انگار از ناکجا آمده بود که سینمایی را به جهانیان بشناساند و دوباره به همان تاریکی بازگردد. با توجه به همه‌ی این‌ها، فیلم‌های بروس لی به ترتیب جذابیت در لیست زیر دسته‌بندی شده‌اند.

۶. بازی مرگ (The Game Of Death)

    کارگردان: لو وی
  • بازیگران: بروس لی، ماریا یای و هانگ یین چیه
  • محصول: ۱۹۷۱، هنگ کنگ
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۶۹٪

«رییس بزرگ» یکی از موفق‌ترین فیلم‌های زمان خود در گیشه بود. با یک بودجه‌ی ۱۰۰ هزار دلاری نزدیک به ۵۰ میلیون دلار فروخت و بروس لی را به اوج شهرت رساند. پس از این فیلم بود که نام بروس لی به عنوان یکی از بازیگران مهم سینمای رزمی سر زبان‌ها افتاد و در عرض یکی دو سال بعدش هم تبدیل به یکی از پولسازترین ستارگان دنیا شد، تا آن جا که حتی ستارگان هالیوود را هم تحت تاثیر خودش قرار داد.

اما این فیلم اهمیت دیگری هم دارد. این اهمیت از ساختار فیلم سرچشمه می‌گیرد که در واقع سنگ بنای دیگر فیلم‌های این بازیگر را می‌گذارد و تبدیل به الگوی فیلم‌های بروس لی به ترتیب می‌شود؛ داستان‌های ساده و یک خطی و لاغر، تاکید بر توانایی‌های رزمی قهرمان داستان، عدم وجود سلاح گرم و تکیه بر مشت و لگد و حرکات رزمی برای پیروزی بر حریفان، شخصیت‌پردازی‌های تک بعدی، عدم جلوه‌گری‌های فرمی و در نهایت نمایش جدالی درونی و بیرونی برای مبارزه و ایستادن در سمت عدالت.

در «رییس بزرگ» بیش از هر فیلم بروس لی دیگری بر جنبه‌ی درونی این مبارزه و جدال تاکید شده است. بخشی از داستان فیلم به کشمکش‌های درونی شخصیت اصلی فیلم برای قدم نهادن در مسیر عدالت‌خواهی و حق‌طلبی اختصاص دارد. قهرمان داستان به مادرش قولی داده، اما ناگهان در شرایطی قرار گرفته که باید بین قول به مادر و ایستادن سمت درست ماجرا و کمک به ستم‌دیدگان، یکی را انتخاب کند.

این موضوع فیلم را به لحاظ شخصیت‌پردازی و اخلاقی به اثری عمیق‌تر از دیگر فیلم‌های بروس لی تبدیل می‌کند. اما با وجود چنین نکته‌ای، چرا «رییس بزرگ» در این جایگاه قرار می‌گیرد و مثلا در صدر فهرست بهترین فیلم‌های بروس لی نیست؟

دلیل این موضوع این اصل ساده بازمی‌گردد که قهرمان داستان هنوز آن قهرمان نمونه‌ای که از بروس لی می‌شناسیم نیست و هنوز فاصله‌ای با آن قهرمان پحته وجود دارد. بنابراین نمی‌توان «رییس بزرگ» را اثری به تمامی متعلق به این بازیگر دانست و دلایل دیگری هم برای ساخته شدنش وجود دارند.

گرچه خود جناب بروس لی در نوشتن فیلم‌نامه نقشی کلیدی داشته است اما هنوز زمانی نیاز است که مخاطب او را روی پرده به همان چابکی و پختگی آثار بعدی‌اش ببیند. البته بخشی از این موضوع کاملا طبیعی است؛ بالاخره این فیلم اولین اثری است که بروس لی را به هنرپیشه‌ای سرشناس با قابلیت‌های مشخص تبدیل می‌کند.

انگار باید «رییس بزرگ‌» ساخته می‌شد تا پرسونای بروس لی بر پرده سینما شکل بگیرد و در آثار بعدی محکم‌تر و سرسخت‌تر ظاهر شود. در واقع این فیلم برای او جایگاه پیله‌ای را دارد که با گشوده شدنش، پرسونای بازیگری بروس لی شکل می‌گیرد. پس گرچه وجودش در بین فیلم‌های این بازیگر حیاتی است، اما در چهارچوب یک اثر مستقل به خوبی بهترین فیلم‌های بروس لی نیست.

«چنگ آدم سر سخت و همه فن حریفی است. او به مادرش قول داده که در هیچ مبارزه‌ای شرکت نکند و سر به راه شود. دلیل این موضوع به توانایی‌های رزمی بسیارش بازمی‌گردد. در این میان عمویش او را به جزیره‌ای می‌فرستد تا به همراه اعضای خانواده‌اش در یک کارخانه‌ی یخ مشغول به کار شود و راه و رسم زندگی را بیاموزد.

اما مشکل از جایی شروع می‌شود که برخی از کارگرها به طور اتفاقی متوجه می‌شوند که رییس کارخانه در پوشش کارش در حال تجارت مواد مخدر است. پس رییس دستور کشتن این کارگرها را صادر می‌کند. حال چنگ سر یک دو راهی گیر کرده؛ یا باید به کارگرها کمک کند یا این که سر قولش به مادر بماند …»

۴. راه اژدها / بازگشت اژدها (The Way Of The Dragon / Return Of The Dragon)

 

    کارگردان: پل بوگارت
  • بازیگران: بروس لی، جیمز گارنر و ریتا مورنو
  • محصول: ۱۹۶۹، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: –

احتمالا با نام فیلیپ مارلو آشنایی دارید. این شخصیت را ریموند چندلر را در مجموعه رمان‌هایی پلیسی خلق کرد که برخی آن‌ها را بهترین رمان‌های سیاه یا نوآر تاریخ می‌دانند. فیلیپ مارلو یک کارآگاه خصوصی تودار، سر در گریبان، رک‌گو، زیرک و البته بسیار بدشانس بود که در ابتدای هر رمان پرونده‌ای به ظاهر ساده را می‌پذیرفت اما ناگهان خود را در پیچ و تاب یک عملیات جنایی گسترده می‌دید که عموما یک سرش یک گردن کلفت ثروتمند حضور دارد و سر دیگرش زنی اغواگر که از همان لحظه‌ی اول پای فیلیپ مارلو را به ماجرا باز کرده است.

قبل از پرداختن به خود فیلم این نکته را باید گفت که بروس لی در این فیلم نقش اصلی را بر عهده ندارد و نقش فیلیپ مارلو را جیمز گارنر به شکل معرکه‌ای بازی کرده است. اگر این لیست هدف خاصی نداشت و قرار نبود که بهترین فیلم‌های بروس لی را انتخاب کنیم، با کمال میل حاضر بودم که آن را در صدر فهرست بنشانم.

تا به همین جا هم حتما متوجه شده‌اید که اصلا با فیلمی رزمی که با حال و هوای آشنای آثار بروس لی همخوان است، سر و کار نداریم. در این جا اثری جنایی و معمایی حضور دارد که یک سرش کارآگاهی با بازی معرکه‌ی جیمز گارنر وجود دارد و سر دیگرش معمایی پیچیده که باید حل شود.

در آن سال‌ها شخصیت فیلیپ مارلو هنوز با بازی بازیگری چون همفری بوگارت در فیلم «خواب بزرگ» (The Big Sleep) شناخته می‌شد و هنوز زمانی تا ساخته شدن فیلمی چون «خداحافظی طولانی» (The Long Goodbye) با بازی الیوت گلد و کارگردانی رابرت آلتمن فاصله وجود داشت تا هالیوود تصویری تازه از این شخصیت همه فن حریف ارائه دهد.

حضور بروس لی هم در این فیلم چندان چشمگیر و زیاد نیست، پس شاید برای علاقه‌مندان به فیلم‌های او اثر جذابی نباشد. اما قطعا اگر اهل تماشای یک فیلم خوب هستید، تماشای «مارلو» حسابی لذت بخش است.

فیلم با اقتباس از رمان «خواهر کوچیکه» اثر ریموند چندلر ساخته شده است. در آن زمان فقط دو کتاب «خداحافظی طولانی» و همین یکی از ریموند چندلر به فیلم تبدیل نشده بود. انتخاب نام مارلو هم نشان از اهمیت این نقش نزد سازندگان داشت؛ انگار آن‌ها قصد داشتند که اعتباری در حد شرلوک هلمز، مخلوق سر آرتور کانن دویل یا هرکول پوآرو مخلوق آگاتا کریستی به او ببخشند.

اما باید پذیرفت که سر و وضع این داستان‌های سیاه، با آن قصه‌های معمامحور قدیمی‌تر فرق دارد؛ بسیاری از خوانندگان به این دلیل کتاب‌هایی این چنین را می‌خوانند که فضاسازی تیره و تار آن‌ها را دوست دارند و نویسنده هم بیش از هر چیز به خلق درست این فضا فکر می‌کند و خلق شخصیت و هم‌چنین خلق معما در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. حتی قصه هم فرع بر این فضا است و اگر فضاسازی درستی وجود نداشته باشد، قصه هم به خوبی شکل نخواهد گرفت. خوشبختانه پل بوگارت از پس خلق همه‌ی این موارد برآمده است.

«زنی از کانزاس به لس آنجلس می‌آید و از کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو می‌خواهد که برادرش را که مدتی است گم شده، پیدا کند. مارلو این پرونده را می‌پذیرد و در ابتدا به هتلی که برادر آن زن در آن اقامت داشته سر می‌زند و از اهالی آن جا پرس و جو می‌کند تا شاید سرنخی گیر بیاورد. اما در حین بازگشت از راه پله متوجه می‌شود که جسدی روی میز پذیرش هتل افتاده است. مارلو از آن جا به دفتر کارش بازمی‌گردد اما …»

۲. مشت خشم / خشم اژدها (Fist Of Fury)

 

    کارگردان: رابرت کلوز
  • بازیگران: بروس لی، جیم کلی و بلو یئونگ
  • محصول: ۱۹۷۳، آمریکا و هنگ کنگ
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۸٪

رسیدیم به فیلم اول فهرست یعنی «اژدها وارد می‌شود». همین ابتدا به این موضوع اشاره کنم که دلیل قرار گرفتن فیلم در این جایگاه به دو نکته‌ی اساسی بازمی‌گردد؛ اول قصه‌ی پیچیده‌تری که در این جا وجود دارد و دوم کارگردانی رابرت کلوز که یک سر و گردن بالاتر از بقیه‌ی فیلم‌های بروس لی است و به دلیل اصلی انتخاب ما تبدیل می‌شود.

خلاصه که در میان بهترین فیلم‌های بروس لی، این یکی چیز دیگری است و تا حدود بسیاری خود را از چنگ آن الگوهای ثابت که در مقدمه به آن‌ها اشاره شد و تمام فیلم‌های این بازیگر از آن‌ها بهره برده‌اند، رهانیده است. شاید اگر بروس لی عمر بیشتری می‌کرد، فیلم‌هایش یواش یواش سر و شکل متفاوتی می‌گرفتند و داستان‌های آن‌ها مدام پیچیده‌تر می‌شد.

نکته‌ی بعد این که هیچ کدام از فیلم‌های بروس لی تا این اندازه در سرتاسر دنیا موفق نبودند. فروش ۴۰۰ میلیون دلاری آن با وجود یک بودجه‌ی محدود ۹۰۰ هزار دلاری، هنوز هم به لحاظ سودآوری رکوردی در تاریخ سینما به حساب می‌آید. ضمن این که با توجه به سال ساخت فیلم و قیمت آن روزهای بلیط سینما، نشان از حضور خیره کننده‌ی مردم سراسر دنیا در سالن‌های سینما و صف‌های طولانی جلوی در گیشه‌ها دارد.

اگر در فیلم‌های سابق، بروس لی به رقابت با شاگردان اساتید کاراته می‌پرداخت، انگار در این جا قرار است از هر رشته‌ی رزمی یک نماینده وجود داشته باشد. یک تشکیلات تبهکاری یک مسابقه‌ی بزرگ در یک جزیره برپا کرده و قهرمان داستان باید در این مسابقات شرکت کند.

اما این فقط یک بخش ماجرا است؛ او ماموری است که باید سر از کار این باند تبهکاری درآورد اما مشکل این جا است که پای یک انتقام‌جویی شخصی هم به این پرونده بازمی‌شود و همه چیز را پیچیده‌تر می‌کند.

پس در این جا با داستان پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم و قرار است که قهرمان داستان عواطف مختلفی را نمایش دهد. در چنین چهارچوبی، سازندگان فراموش نکرده‌اند که چه کسی در نقش اصلی فیلم حضور دارد و سکانس‌های رزمی معرکه‌ای برای هنرنمایی او آماده کرده‌اند.

در نهایت این که این فیلم قدم بزرگی برای بروس لی به حساب می‌آمد؛ چرا که حال می‌شد او را در نقشی غیر از یک کونگ فوکار تنها دید و نقش مردی را به او سپرد که فقط با توانایی‌های رزمی‌اش شناخته نمی‌شود.

اگر علاقه دارید که بدانید چرا باید از بین فیلم‌های بروس لی «اژدها وارد می‌شود» را در صدر بهترین فیلم نشاند فقط کافی است که به سکانس پایانی یا همان سکانس آینه‌ها دقت کنید که انگار ادای دینی به فیلم «بانویی از شانگهای» (The Lady From Shanghai) اثر ارسن ولز و سکانس آینه‌های باشکوه آن فیلم است.

«لی به دنبال به ادام انداختن یک باند قاچاق مواد مخدر است. در این میان او متوجه می‌شود که یکی از اعضای وفادار به رییس این تشکیلات، قاتل خواهرش است.

در این میان یک مسابقه‌ی بزرگ هنرهای رزمی در یک جزیره برپا شده و لی متوجه می‌شود که گرداننده‌ی این مسابقات، رییس همان تشکیلات قاچاق مواد مخدر است. پس به همراه دو استاد هنرهای رزمی دیگر عازم این جزیره می‌شود تا بتواند در این مسابقات شرکت کند. گرچه مقصود اصلی او انتقام گرفتن از این باند تبهکاری است …»

منبع: دیجی کالا

منبع: faradeed-162206

برچسب ها
نسخه اصل مطلب