جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > زندگی عاشقانه پرتلاطم ناپلئون بناپارت با همسری که از هفته‌ های اول به او خیانت می کرد

زندگی عاشقانه پرتلاطم ناپلئون بناپارت با همسری که از هفته‌ های اول به او خیانت می کرد

ژوزفین بوهارنه، همسر اول ناپلئون بناپارت، تنها چند هفته پس از ازدواجشان به او خیانت کرد، اما ناپلئون حاضر نشد او را رها کند.

ناپلئون بناپارت در کلیسای نوتردام تاجگذاری و خود را امپراتور فرانسه اعلام کرد. اما همان‌طور که به زودی در فیلم جدید ریدلی اسکات، کارگردان «گلادیاتور»، به نمایش درخواهد آمد، این فرمانروای «عاشق، خودکامه و افسانه‌ای» که الهام بخش پیروزی های چشمگیری در سرتاسر اروپا بود، وقتی نوبت به زنی که عاشقش بود رسید، درنهایت شکست خورد.

ژوزفین بوهارنه، همسر اول دیکتاتور دیوانه قدرت، تنها چند هفته پس از ازدواجشان به او خیانت کرد، اما ناپلئون حاضر نشد او را رها کند.

این فیلم از به تصویر کشیدن رابطه عاشقانه پرهیاهو این دو اِبایی ندارد و برخی صحنه‌های آن جنجال برانگیز شده است.

پس از آنکه مشخص شد خواکین فینیکس ۴۹ ساله، بازیگر نقش اول، در یک صحنه دعوا به‌طور فی‌البداهه به ونسا سیلی زده، مورد انتقادهای شدید قرار گرفت. خواکین ادعا کرد که این کار را برای غافلگیر کردن او انجام داده و ونسا اصرار دارد که احساس «امنیت» کرده و اشتیاق بین ناپلئون و همسرش به این معنی است که «بازیگران با هم به مکان‌های تاریکی می‌روند».

پروفسور مایکل برورز که زندگی‌نامه ناپلئون را نوشته می‌گوید: «ژوزفین در سال‌های اولیه با او تحقیرآمیز رفتار می‌کرد. درست بیخ گوشش روابط عاشقانه داشت. و ناپلئون برخلاف جمله معروفش که ظاهراً پیشنهادات همسرش را با جمله «امشب نه ژوزفین» رد می‌کند، شیفته او باقی ماند.»

با وجود روابط خارج از ازدواج هردویشان، ناپلئون به ژوزفین نامه‌ می‌نوشت که برخی از آنها بسیار مستهجن بودند. ریدلی اسکات می‌گوید: «نامه‌هایش به‌طرز خنده‌داری بی‌ادبانه، نوجوانانه، بیش از حد رمانتیک و حتی کاملا کثیف است.»

پروفسور برورز توضیح می‌دهد: «او قادر است سربازان را در جنگ رهبری کند، زخمی می‌شود، یکی می‌خواهد او را بکشد، همه این‌ها را تاب می‌آورد. اما نمی‌تواند به همسرش بگوید که می‌خواهد از او طلاق بگیرد.»

هنگامی که سرانجام در دسامبر ۱۸۰۹ به ژوزفین گفته شد ناپلئون قصد جدایی دارد، فریادهای او در سرتاسر کاخ تویلری شنیده شد.

ریدلی اسکات می‌گوید: «ناپلئون همیشه مرا مجذوب خود کرده است. از ناکجاآباد پیدا شد تا بر همه حکومت کند و در این بین با همسر خیانتکارش جنگی عاشقانه داشت. او دنیا را فتح کرد تا عشق او را به دست آورد و وقتی نتوانست، بر او غلبه کرد تا نابودش کند. و خود نیز در این راه نابود شد.»

گفته می‌شود وقتی به ناپلئون گفتند که ژوزفین به خاطر دلشکستگی مرده است او راضی و خوشحال شد و گفت: «واقعا عاشقم بود، نه؟»

منبع: روزیاتو

منبع: faradeed-161544

برچسب ها
نسخه اصل مطلب