نجات از اعدام به خاطر درستکاری
پسر تحصیلکرده که به جرم قتل همخانهای اش و سرقت 30 هزار دلار در چند قدمی چوبه دار قرار داشت، از سوی اولیای دم بخشیده شد.
این جنایت عصر 7 اردیبهشت سال 94 رخ داد. صاحب یک صرافی که پیک موتوری خود را برای تحویل 30 هزار دلار به خانه یک مشتری فرستاده بود وقتی با تأخیر زیاد او رو به رو شد با تلفن وی تماس گرفت اما در کمال ناباوری در جریان یک سرقت مرگبار قرار گرفت.
با اطلاع از این موضوع بلافاصله مرد صراف با پلیس تماس گرفت و موضوع را گزارش کرد.اردشیر - پیک موتوری- در تحقیقات به تیم جنایی گفت: ساعتی قبل مجید – مقتول- با صرافی تماس گرفت و سفارش 30 هزار دلار داد. من هم که مسئول این کار هستم بههمراه 30 هزار دلار راهی خانه مجید شدم. اما به جای مجید مرد جوانی مقابل در آمد و گفت مجید حالش بد است و از من خواسته دلارها را تحویل بگیرم. مرد جوان چند باری رمز کارت عابر بانک مجید را زد اما چون درست نبود از من خواست تا به داخل آپارتمان مجید بروم و خودش رمز را وارد کند.
او ادامه داد: با مرد ناشناس به آپارتمان رفتیم اما به محض ورود او اسلحه کلتی را به سمتم گرفت و از من خواست وارد اتاق خواب شوم. داخل اتاق خواب با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. مجید دست و پا بسته در حالی که طنابی دور گردنش پیچیده شده و به تخت بسته شده بود و خونریزی شدیدی داشت در گوشهای از اتاق افتاده بود. آن مرد دست و پای مرا هم بست و با 30 هزار دلار از خانه فرار کرد. دقایقی بعد صاحب صرافی که با تأخیرم مواجه شده بود به تلفن همراهم زنگ زد. چون هندز فری داشتم موفق شدم بعد از چند بار تماس، تلفن را پاسخ بدهم.در ادامه تحقیقات با توجه به اینکه مجید به قتل رسیده بود ردیابیها برای شناسایی قاتل آغاز شد و چندی بعد هویت مرد 30 ساله با نام امین شناسایی شد و هنگامی که وی قصد فرار به آبادان را داشت روز 19 خرداد سال 94 در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد.
اعتراف به جنایت
امین در بازجوییها قتل را پذیرفت اما ادعای عجیبی مطرح کرد و گفت: من مهندس هستم. از زمانی که از همسرم جدا شدم بهدنبال همخانه بودم که با آگهی همخانه از سوی مجید مواجه شدم. مجید به خاطر اختلافی که با همسر و بچههایش داشت تنها زندگی میکرد و بهدنبال همخانه بود. من هم از دو ماه قبل به خانه مجید در شهرک غرب آمدم. او ادامه داد: یک شب مجید گفت که امنیت جانی ندارد و به این بهانه از من خواست تا برایش یک تپانچه بخرم. من نیز از طریق یکی از دوستان خودم موفق شدم تا یک کلت به ارزش یک میلیون و 500 هزار تومان برایش بخرم.
روز حادثه با اسلحه به خانه مجید رفتم تا کلت را به او بدهم، اما در یک اتفاق گلولهای شلیک و او زخمی شد از ترس دست و پایش را بستم. میدانستم که مجید 30 هزار دلار سفارش داده است ومنتظر پیک بود تا دلارها را بیاورد. زمانی که پیک آمد دلارها را سرقت کردم. بعد از فرار، اسلحه را در داخل یک ساختمان نیمهکاره در محدوده اتوبان یادگار امام(ره) مخفی کردم و 30 هزار دلار را نیز در خرابهای واقع در نزدیکی محل کار خودم پنهان کردم.
بخشش مرد اعدامی
پرونده امین پس از بازسازی صحنه قتل و تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. مرد 31 ساله از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و دیوانعالی کشور نیز این حکم را تأیید کردند.در حالی که پرونده امین برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شده بود، با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران، اولیای دم مجید با دریافت دیه رضایت خود را اعلام کردند.
اما برادر وی که یکی از اولیای دم محسوب میشد بدون دریافت دیه رضایت داد و گفت: من در این مدت تحقیق کردم و متوجه شدم که امین در زندان فردی خوش رفتار و درستکار بوده است و با این تعهد که بعد از آزادی نیز خلافی مرتکب نمیشود من بدون دریافت دیه به او رضایت دادم.
با اطلاع از این موضوع بلافاصله مرد صراف با پلیس تماس گرفت و موضوع را گزارش کرد.اردشیر - پیک موتوری- در تحقیقات به تیم جنایی گفت: ساعتی قبل مجید – مقتول- با صرافی تماس گرفت و سفارش 30 هزار دلار داد. من هم که مسئول این کار هستم بههمراه 30 هزار دلار راهی خانه مجید شدم. اما به جای مجید مرد جوانی مقابل در آمد و گفت مجید حالش بد است و از من خواسته دلارها را تحویل بگیرم. مرد جوان چند باری رمز کارت عابر بانک مجید را زد اما چون درست نبود از من خواست تا به داخل آپارتمان مجید بروم و خودش رمز را وارد کند.
او ادامه داد: با مرد ناشناس به آپارتمان رفتیم اما به محض ورود او اسلحه کلتی را به سمتم گرفت و از من خواست وارد اتاق خواب شوم. داخل اتاق خواب با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. مجید دست و پا بسته در حالی که طنابی دور گردنش پیچیده شده و به تخت بسته شده بود و خونریزی شدیدی داشت در گوشهای از اتاق افتاده بود. آن مرد دست و پای مرا هم بست و با 30 هزار دلار از خانه فرار کرد. دقایقی بعد صاحب صرافی که با تأخیرم مواجه شده بود به تلفن همراهم زنگ زد. چون هندز فری داشتم موفق شدم بعد از چند بار تماس، تلفن را پاسخ بدهم.در ادامه تحقیقات با توجه به اینکه مجید به قتل رسیده بود ردیابیها برای شناسایی قاتل آغاز شد و چندی بعد هویت مرد 30 ساله با نام امین شناسایی شد و هنگامی که وی قصد فرار به آبادان را داشت روز 19 خرداد سال 94 در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد.
اعتراف به جنایت
امین در بازجوییها قتل را پذیرفت اما ادعای عجیبی مطرح کرد و گفت: من مهندس هستم. از زمانی که از همسرم جدا شدم بهدنبال همخانه بودم که با آگهی همخانه از سوی مجید مواجه شدم. مجید به خاطر اختلافی که با همسر و بچههایش داشت تنها زندگی میکرد و بهدنبال همخانه بود. من هم از دو ماه قبل به خانه مجید در شهرک غرب آمدم. او ادامه داد: یک شب مجید گفت که امنیت جانی ندارد و به این بهانه از من خواست تا برایش یک تپانچه بخرم. من نیز از طریق یکی از دوستان خودم موفق شدم تا یک کلت به ارزش یک میلیون و 500 هزار تومان برایش بخرم.
روز حادثه با اسلحه به خانه مجید رفتم تا کلت را به او بدهم، اما در یک اتفاق گلولهای شلیک و او زخمی شد از ترس دست و پایش را بستم. میدانستم که مجید 30 هزار دلار سفارش داده است ومنتظر پیک بود تا دلارها را بیاورد. زمانی که پیک آمد دلارها را سرقت کردم. بعد از فرار، اسلحه را در داخل یک ساختمان نیمهکاره در محدوده اتوبان یادگار امام(ره) مخفی کردم و 30 هزار دلار را نیز در خرابهای واقع در نزدیکی محل کار خودم پنهان کردم.
بخشش مرد اعدامی
پرونده امین پس از بازسازی صحنه قتل و تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. مرد 31 ساله از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و دیوانعالی کشور نیز این حکم را تأیید کردند.در حالی که پرونده امین برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شده بود، با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران، اولیای دم مجید با دریافت دیه رضایت خود را اعلام کردند.
اما برادر وی که یکی از اولیای دم محسوب میشد بدون دریافت دیه رضایت داد و گفت: من در این مدت تحقیق کردم و متوجه شدم که امین در زندان فردی خوش رفتار و درستکار بوده است و با این تعهد که بعد از آزادی نیز خلافی مرتکب نمیشود من بدون دریافت دیه به او رضایت دادم.