جستجو
رویداد ایران > رویداد > ورزشی > عجیب‌ترین کشتی‌گیر ایران سکوتش را شکست

عجیب‌ترین کشتی‌گیر ایران سکوتش را شکست

داوود قنبری کشتی گیر گرگانی آزادکار کشورمان یک غول کش به تمام معنا و واقعی به حساب می‌آید که رسول خادم در مورد او معتقد است: باید قهرمان جهان می‌شد و می‌توانست.

کسی که ده سال تمام در سکوت مطلق و قهر از سالن و تشک کشتی به سر می‌برد اما بالاخره در ٥٤ سالگی بصورت اختصاصی در "ورزش سه" ناگفته‌هایی را برای اولین و آخرین بار به زبان آورد آنهم با تأکید بر این موضوع که ده سال سکوت کرده و بعد از این گفت و گو، باز هم به رویه خود ادامه خواهد داد.

داوود قنبری اردیبهشتی خوش قلب و بچه‌ی محله‌ی سرپیر گرگان در کشتی ایران و جهان همیشه زبان‌زد بوده البته نه برای مدال طلای قهرمانی آسیا و نقره‌ی تیمی در جام جهانی ١٩٩٤ ادمونتون کانادا، بلکه برای سه بار شکست دادن رسول خادم در کشتی‌های رو در رو و بردن اکبر فلاح، امیر توکلیان، علی اکبرنژاد و بسیاری از دیگر نامداران ایران و جهان.

اوج هنر و دلیل شهرت جهانی داوود قنبری شکست دادن افسانه‌ای به نام بووایسار سایتیف است، آنهم به عنوان اولین نفر در جهان. کشتی گیر روسی که همگان او را فنی‌ترین آزادکار تاریخ می‌دانند. اسطوره‌ای با سه طلای المپیک و شش طلای جهان.

بووایسار سایتیف در تمام دوران کشتی خود تنها سه شکست رسمی و دو باخت غیر رسمی را تجربه کرد که باخت‌های غیر رسمی او در دو انتخابی تیم ملی روسیه مقابل "ماگومد عیسی‌حاجیف" و "ماخاچ مرتضی علیف" به ثبت رسید.

اما سه شکست رسمی سایتف به ترتیب در جام جهانی ١٩٩٤ کانادا، المپیک دو هزار سیدنی و قهرمانی ٢٠٠٦ جهان در چین، مقابل کشتی گیران ایرانی، آمریکایی و بلغار رقم خورد.

در این بین داوود قنبری کشتی گیری است که اولین شکست تاریخی سایتیف را در جهان کشتی آنهم به مقتدرانه‌ترین شکل ممکن به نام خود نوشت.

بردی با نتیجه‌ی ٦ بر سه آنهم با اجرای فن معروف پلنگ شکن که برخی آن را "بوخو لنگ" هم عنوان می‌کنند.

سایتیف سه بار از داوود قنبری پلنگ شکن خورد تا بعد از سوت قاضی میدان و پایان مسابقه، این تحقیر را با ضرب کله‌، به صورت حریف ایرانی، پاسخ دهد.

دو شکست رسمی بعدی سایتیف مقابل براندون اسلی آمریکایی و میخائیل گانف بلغارستانی رقم خورده است.

سایتیف سه بار هم در جهان و المپیک مقابل مهدی حاجی زاده، عیسی مومنی و هادی حبیبی به پیروزی دست یافت.

چرا هیچ خبری از داوود قنبری نیست؟ تو کشتی گیر نامداری بودی و به نوعی اسطوره کشتی شهر گرگان محسوب می‌شوی در حالیکه استان گلستان را در ورزش اول ایران، همگان با رمضان خدر، رضا سوخته سرایی، اویس ملاح، عیسی مومنی، جلیل جهانشاهی، حسن طهماسبی و تو در دل تاریخ به یاد می‌آورند.

نمی‌دانم، بیشتر از ده سال است که با کشتی کاری ندارم، مصاحبه‌ای هم نکردم، نمی‌کنم و بعد از این هم مطمئن باش نخواهم کرد. سال‌هاست پا در سالن تمرین و تشک کشتی نگذاشته‌ام، حتی دوست ندارم رقابت‌های کشتی را تا جایی که می‌شود، تماشا کنم. آخرین باری که کشتی گرفتم و پا روی تشک کشتی گذاشتم، سال دو هزار بود و دانشجویان کشورهای حاشیه‌ی خزر در آستاراخان روسیه که دوم شدم آنهم در یک وزن بالاتر و غیر تخصصی. تمام عکس‌های کشتی‌ام و آلبوم‌ها را دور ریخته‌ام. زمان ما واقعا اینطوری نبود که کسی برایمان دل بسوزاند. آنقدر از کشتی دلشکسته‌ام که حتی دخترم بارها خواسته کتاب خاطراتم را بنویسد و چاپ کند اما زیر بارش نمی‌روم. دخترم دارد دکترای حقوق می‌گیرد و اصرار دارد خاطراتم را کتاب کند. اما کدام خاطرات؟ دلم نمی‌خواهد حتی به آنها فکر کنم وای به حال اینکه با کتاب شدنشان دوباره همه چیز مو به مو برایم تداعی شود و جلوی چشمم رژه رود.

رسول خادم معتقد است تو باید قهرمان جهان می‌شدی و از لحاظ فنی کشتی گیر توانمندی بودی و جسارت مثال زدنی داشتی.

خیلی از عنوان‌دارهای جهان و ایران را بردم، سه بار مقابل رسول خادم کشتی را برنده شدم، اولین بار سال ١٣٦٨ در فینال جام تختی بود و ١٩٩٠ هم در انتخابی تیم ملی. اکبر فلاح، امیرتوکلیان، علی اکبرنژاد را هم چندین بار شکست دادم. کوسه‌ای آکایشی ژاپنی را با نقره و برنز جهان مغلوب کردم و بردن بووایسار سایتیف روس با سه طلای المپیک و شش طلای دنیا هم که شهرتی جهانی دارد و در تاریخ کشتی ثبت شده است. اما در ١٠ سالی که تیم ملی بودم حاضرم در چشم یکایک مربیان ملی‌ام نگاه کنم و بگویم که چیزی از آنها یاد نگرفتم. آنها که امروز حرمت کشتی محسوب می‌شوند و مو سپید، خودشان می‌دانند چه کرده‌اند. برای حفظ حرمت بزرگتری و کشتی، نمی‌خواهم نامشان را بیاورم. آنها همه چیز را فقط به شاگردان خصوصی خود می‌آموختند و یاد می‌دادند.

خیلی از بزرگان و کارشناسان کشتی معتقدند تو لیاقت قهرمانی جهان و کسب چند مدال در این سطح را داشتی نه اینکه تنها به طلای آسیا و نقره‌ی جام جهانی بسنده کنی.

ورزش قهرمانی پنجاه درصد شانس است، زمانی که من تیم ملی بودم و کشتی می‌گرفتم اکثر خوب‌ها، عنوان دارها و نابغه‌ها در وزن‌های ٦٨ و ٦٩ کیلوگرم که من کشتی می‌گرفتم، جمع شده بودند. هیچ وزنی در آن برهه زمانی با وجود آن همه عنوان دار، کشتی‌هایش آنقدر فشرده و نزدیک نبود، چه در جهان و چه در ایران.

می‌گویند همه چیز برای تو در قهرمانی سال ١٩٩٧ جهان به میزبانی شهر "کراسنویارسک" روسیه پایان یافت، جایی که باید طلای جهان را به گردن می‌آویختی اما خط تلخی بر رویاپردازی‌هایت کشیده شد.

حسین حصاری خدابیامرز آن زمان تیتر زد: مدال طلای داوود قنبری را خادم از او گرفت. به اصطلاح رایج، طلا توی مشتم بود. رسیدم به کشتی حساس با آرائیک گئورگیان ارمنستانی، او سه مدال طلای جهان دارد، سال قبل از آن رقابتها در ١٩٩٦ هم طلا گرفته بود و به عنوان قهرمان جهان مقابل من ایستاد. همیشه بیست و پنج ثانیه‌ی پایانی آن کشتی برایم مثل کابوس است، یک بر یک بودیم و گئورگیان اخطار داشت و من برنده بودم. داور سوال کرد سرپا یا خاک؟ من خواستم حریف در خاک بشیند تا بتوانم کشتی را تمام کنم و شاید امتیاز دیگری هم می‌گرفتم، اینجا بود که آن کابوس شکل گرفت.

سال ١٩٩٧ محمد طلایی و عباس حاج کناری برای ایران طلا گرفتند، همین آرائیک گئورگیان در وزن ٦٩ کیلو بعد از شکست تو، رفت فینال و دومین طلای متوالی جهان را به گردن آویخت، در بیست پنج ثانیه‌ی آخر چه گذشت با اینکه جلو بودی؟

من به اشتباه امیررضا خادم به عنوان سرمربی باختم. وقتی به داور گفتم حریف در خاک بنشیند، می‌دانستم جلو هستم اما امیر خادم با مجید ترکان که دستیارش بود، پریدند روی تشک و کشتی قطع شد. خادم و ترکان فریاد می‌زدند تو بازنده‌ای، کشتی را باخته‌ای، سرپا اعلام کن تا بتوانی امتیاز بگیری، وقت نداری، باید امتیاز بگیری تا پیروز شوی.
من تبحرم در سرپا بود نه خاک.
می‌دانستم کشتی را یک بر یک با اخطاری که حریف ارمنی دارد، جلو هستم اما امیر خادم مطمئن فریاد می‌زد که بازنده‌ای و باید امتیاز بگیری. به خواست سرمربی سرپا ادامه دادم و در حمله برای فن زدن، خاک شدم و همه چیز تمام شد.
بعد هم مشخص شد که خادم اشتباه کرده است.

یعنی امیررضا خادم به عنوان سرمربی تیم ملی عمدا خواست تو ببازی، آرائیک گئورگیان هم که رفت فینال و طلا گرفت، تو حداقل نمی‌توانستی برنز را به گردن بیاویزی؟

عمدی یا سهوی بودن تصمیم اشتباه امیر خادم در آن بیست و پنج ثانیه آخر را واقعا نمی‌دانم، بعد از آن شکست کابوس وار، مک لاری حریف آمریکایی را بردم که برنز جهان دارد اما برای ادامه کار از لحاظ روحی آنقدر داغون شده بودم که...
به نظر من امیررضا خادم ضعیف‌ترین سرمربی تاریخ کشتی آزاد ایران بوده و هست.
آن زمان ما حتی یک فیلم هم برای آنالیز نمی‌دیدیم، روز قبل از آغاز قهرمانی ١٩٩٧ جهان، عباس حاج کناری در تمرین با جوانی روس فن‌های زیادی خورد و حتی امیر خادم به عنوان سرمربی از سالن تمرین قهر کرد و رفت.
البته در همان رقابت‌ها عباس طلا گرفت.
آرائیک گئورگیان سال بعد در قهرمانی ١٩٩٨ تهران هم طلای جهان را به گردن آویخت.

حالا که امیررضا خادم را ضعیف‌ترین سرمربی تاریخ کشتی آزاد ایران می‌دانی، نظرت در مورد مربیگری رسول خادم باید جالب باشد

به نظر من اصلا آقا رسول در مربیگری با امیررضا خادم قابل قیاس نیست.

برسیم به حسن یزدانی و دیوید تیلور؟

حسن یزدانی یک نابغه است، در ایران قبل از این فقط کامران قاسم پور در وزن ٨٦ کیلو کمی به او نزدیک بود. بزرگترین مشکل این است که حسن در کشتی خود پیشرفتی نداشته است.
انشاالله او ١٠ طلای دیگر هم بگیرد اما قبل تر از این حسن جنگنده روی تشک مبارزه می‌کرد و به معنای واقعی می‌جنگید. مثل دوران جوانی‌اش که مهدی تقوی را با دو طلای جهان برد، یا انور گدیف را در فینال المپیک شکست داد.
حسن در المپیک ٢٠١٦ ریو با همه‌ی وجود مبارزه می‌کرد، البته آقا رسول خادم هم سرمربی بود و به او انگیزه‌ی جنگیدن را تزریق می‌کرد، رسول در فینال المپیک و کشتی‌های آن رقابت‌ها خیلی به حسن کمک کرد.
نمی شود نقش رسول را در آن کشتی فینال ماندگار تا ابد منکر شد و نادیده گرفت.
خدا هم آن روز حسن را در کشتی و فینال دوست داشت البته این حرفم به معنای کم کردن زحمات و از جان مایه گذاشتن حسن یزدانی، نیست.

و اما کشتی‌های این سالهای حسن و دیوید تیلور را چطور می‌بینی؟

الان در کشتی‌های حسن و دیوید تیلور آن شور و هیجان قبل حسن را نمی بینم.
اگر حسن یزدانی بخواهد اینطوری که در دو سال اخیر دیدیم مقابل تیلور مبارزه کند، باز هم می بازد.
حسن ٩ مدال المپیک و جهان دارد، این اصلا شوخی یا کم نیست، مگر چند نفر در دنیا اینچنین هستند.
فکر می‌کنم حسن آن جسارت گذشته را ندارد، نود درصد کشتی گیرانی که مقابلش قرار می گیرند از پیش باخته اند، حال چه از لحاظ روحی و چه فنی.
همین موضوع کشتی حسن یزدانی را تحت تأثیر قرار داده، حسن هیچ چیز جدیدی به کشتی خود اضافه نکرده است، در حالی که تیلور با برنامه به میدان می آید.
از لحاظ روحی هم مقابل حسن راحت‌تر پا به میدان می‌گذارد.
دیوید تیلور روی تشک زندگی می‌کند و به معنای واقعی هم مبارزه. حسن یزدانی تبدیل شده به انگیزه‌ی تیلور، برای کشتی گرفتن.
فقط به کشتی گرفتن ادامه می‌دهد و می‌آید که حسن یزدانی را شکست دهد.
در این وزن روس‌ها و دیگر کشورها هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

تحلیل جالبی است، یعنی معتقدی حسن یزدانی در کشتی پس رفت و عقب گرد کرده است؟

نه به هیچ عنوان، اما پیشرفتی هم در کار نبوده. در حقیقت حسن، درجا زده است.
از قهرمان بزرگ و نابغه‌ای در این سطح انتظارم این است که شیوه ی جدیدی به کشتی‌اش اضافه کند،
مثلا وقتی سر و گردن دیوید تیلور را می‌گیرد، یک فیتوی ساده اجرا کند.
حسن خوب سر و گردن تیلور را در اختیار می‌گیرد و او را پیش می‌اندازد.
اگر حسن، فیتوکار خوبی بود، تیلور را در حد مرگ عاجز می‌کرد.
تیلور انصافا مقابل حسن یزدانی در حدی که ادعا می‌کند، نیست.

پس معتقدی حسن یزدانی بهتر از تیلور است؟

واقعا حسن خیلی بهتر از تیلور است، چه از نظر فنی و چه در سطح کشتی ولی آمادگی روحی، روانی و جسمی تیلور بالاتر به نظر می‌آید.
وقتی تیلور مقابل حسن یزدانی قرار می‌گیرد، بهتر کار می‌کند.
حرف زدن و نظر دادن این و آن در واقع کشک است چون حسن خودش همه‌ی این حرف‌ها را می‌فهمد، چون کم تجربه نیست و کلی عنوان دارد که دست یافتن به آن اصلا کار راحتی نیست و نخواهد بود.

خیلی‌ها معتقدند کامران قاسمپور اگر مقابل دیوید تیلور قرار گیرد او را می‌برد اما به حسن می‌بازد. نتایج کشتی‌های حسن با تیلور هم که در این سال‌ها مشخص است.

به نظر من هم کامران، تیلور را می برد. می‌دانید علت چیست؟ دیوید تیلور گربه سیاه حسن یزدانی شده، از نظر سطح کشتی در حدی نیست که حسن را ببرد، جو برای حسن یزدانی سنگین شده، انگار فشاری که روی اوست و مباحث روحی و روانی، حسن را آزار می‌دهد.
در کشتی آخر این دو در فینال ٢٠٢٣ جهان با کتف آسیب دیده هم نمی‌شد حریف را برد، تیلور هم از همیشه آماده‌تر بود.

المپیک نزدیک است، حسن یزدانی از نگاه داوود قنبری که اولین شکست اسطوره‌ای مثل سایتیف را رقم زده، چگونه می‌تواند دیوید تیلور را شکست دهد؟

نود درصد معتقدم که رمز موفقیت حسن در المپیک پاریس تغییر در استراتژی کشتی و اضافه کردن فنونی است که می‌تواند تیلور را زمین گیر کند، مثلا فیتو. وقتی حسن سر و گردن را می‌گیرد معجزه ای پیش روی اوست به نام فیتو.
امسال هم یک فیتوی ناقص به تیلور زد.
این کشتی گیر آمریکایی را نباید و نمی‌توان با زیر گرفتن شکست داد. سخت می‌توان به پاهای او رسید. جنب و جوش تیلور بالاست و خیلی روی پاهایش بازی می‌کند. حسن یزدانی از دیوید تیلور گردن کلفت‌تر است، حسن نمی‌تواند به پاهای تیلور برسد و برعکس حریف وقتی پای یزدانی را می‌گیرد، خاک می‌کند.
حسن باید برای جلوگیری از زیرگیری‌های تیلور، گارد خود را پایین‌تر بیاورد.
حسن می‌تواند سر و گردن تیلور را بگیرد و با فیتو او را نابود کند.

برگردیم به گذشته و بووایسار سایتیف. شکست او توسط تو، دنیا را به هم ریخت و انگشت به دهان کرد، هنوز هم ویدیوی آن فن عجیبی که سال ١٩٩٤ به سایتیف زدی، دست به دست می‌چرخد.

اسم آن فن پلنگ شکن بود، برخی هم بوخو لنگ می‌گویند، همین فن بعد از مبارزه‌ی ما دو نفر، شد شگرد خودش و برادرش آدام.
حتی این فن را از کشتی ما بردند در تلویزیون روسیه آموزش دادند.

در آن کشتی معروف سه بار هم به سایتیف پلنگ شکن زدی و شش بر سه او را در هم شکستی.

شگردم بود، به همه‌ی خوبهای دنیا این فن را زدم. در آن کشتی سایتیف را آرسن فادزائف هدایت می‌کرد که خودش دو طلای المپیک دارد و شش طلای جهان.
یعنی دقیقا یک طلای المپیک کمتر از بووایسار.
سایتیف مسحور شده بود و فادزائف برای نجات دادنش آنقدر اعتراض کرد و کشتی را قطع تا شاید بتواند روند را عوض کند که از کنار تشک اخراج شد.
اول کشتی وقتی سایتیف را پلنگ شکن کردم کلا کیش و مات شد.
آخر کشتی و بعد سوت پایان داور از عصبانیت با کله زد توی صورتم.

بعدها هیچوقت بخاطر این کار از تو عذرخواهی نکرد؟

نه هیچ وقت معذرت نخواست، کشتی گیر مغروری بود و همه او را به این خصلت می‌شناسند.

وقتی مقابل سایتیف روی تشک ایستادی چه احساسی داشتی؟ ترس، دلهره، تشویش

نه واقعا هیچ کدام، اصلا نمی‌ترسیدم، برای بردن و بالا رفتن نباید ترسید.
قبل از سایتیف خیلی از عنوان دارها را برده بودم.

سوال آخر، آیا امیررضا خادم را بخاطر اشتباهی که مدال جهانی را از تو گرفت بخشیده‌ای؟

همه را در کشتی بخشیده‌ام، همه‌ی آنهایی که عمری به من ظلم کردند و باعث شده‌اند ١٠ سال پایم را در سالن کشتی نگذارم و روی تشک نایستم، بخشیده‌ام.
مطمئن باش از این به بعد هم روی تشک کشتی نخواهم ایستاد و پا در سالن نمی‌گذارم.
امثال من در کشتی و ورزش جایی نداریم،

به نظرت جایی برای کار کردن، باقی می‌ماند؟!

فقط مثل همه برای سربلندی ورزش و کشورم دعا می‌کنم و آرزویم موفقیت ورزشکاران و همه‌ی مردم ایران است.

258 258

منبع: khabaronline-1833387

برچسب ها
نسخه اصل مطلب