کافهگردی ناصرالدین شاه در شانزهلیزه؛ «عالم غریبی داشت»
فرادید| سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1268 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.
در ساعت نُه سوار کالسکه شدیم . . . رسیدیم به خیابان، دو کافهشانتان در این خیابان است، اول رفتیم به کافهشانتان اولی، پیاده شدیم جمعیت زیادی نشسته بودند و یک دختری میخواند، وارد کافهشانتان شدیم، مردم که ما را دیدند تمام برخاستند و بنا کردند به هورا کشیدن و «ویولو شاه» گفتن، دختر آوازهخوان هم دیگر نخواند و مجلس به هم خورد . . . هر چه اصرار کردیم بنشینند ننشستند . . . دیدیم خیر نمیتوان اینجا نشست . . . سوار شده رفتیم برای آن یکی کافه . . .
آنجا دیگر توی مجلس نرفتیم . . . پهلوی یک زن و مردی روی صندلی نشستم . . . باز مردم ما را شناختند و بلند شدند و کلاه برداشتند و هورا کشیدند، دیدم اینجا هم نمیتوان نشست . . . آمدیم بیرون . . . از آن کافهشانتان هم ده پانزده نفر الواط و بچه عقب ما را گرفته بودند، فریاد میزدند ویولو شاه و این فریاد آنها هم مثل جار بود، همه را خبر میکرد که شاه آمده است . . . جمعیت ریخت روی ما بطوری که نمیتوانستیم راه برویم . . . به هزار زحمت بیرون آمدیم . . . باز الواط و جمعیت و بچهها عقب ما هستند . . .
آمدیم رسیدیم به شانزهلیزه، ماه هم امشب جلوۀ غریبی داشت، آسمان صافی بود . . . بالای برج ایفل هم چراغ الکتریسیته روشن کرده بودند، چراغهای شانزهلیزه، چراغهای کافهها و قهوهخانههای اطراف خیابان و این وضع و اینجا یک عالم غریب و حالت مخصوص و جلوه خاصی داشت . . .
منبع: faradeed-158823