هری هودینی؛ مردی که احضارکنندگان ارواح را رسوا کرد
فرادید| هالووین سال ۱۹۳۶ بود. جمعیتی متشکل از ۳۰۰ نفر در هتل هالیوود نیکربوکر گرد هم آمدند. آنها برای دیدن یک روح آمده بودند.
به گزارش فرادید، هری هودینی شعبدهباز افسانهای، ۱۰ سال قبل در هالووین مرده بود و بیوۀ او بِس، به امید اینکه شوهرش از قبر با او ارتباط برقرار کند، این مراسم را ترتیب داده بود.
این جلسه یک شگفتی بعید در نسبت با مردی بود که در سالهای پایانی عمر خود به عنوان بزرگترین افشاکنندۀ دروغهای مدیومها (کسانی که با ارواح ارتباط برقرار میکنند) شهرت عجیبی به دست آورده بود.
هودینی در کتاب خود در سال ۱۹۲۳ ترفند مدیومیستی معروف به «انگشتنگاری یک روح» را توصیف کرد. در این حقه، یک قالب گچی از دست یک فرد مرده با دقت آماده میشود و سپس از آن برای نشان دادن اثر انگشت متوفی حین ملاقات با بستگان زنده او استفاده میشود.
دلسردی از دنیای ارواح
هری هودینی به عنوان یک شعبدهباز، معتقد بود هر ترفندی توضیحی دارد. تجربه او در کسب و کار نمایشی به او آموخت بیشتر مدیومها، بهویژه آنهایی که دارای وسایل تبلیغاتی هستند، شیاد هستند. با این حال، او به این ایده که ممکن است نیروهای ماورائی نادیده در جهان وجود داشته باشد، فکر میکرد.
او پس از مرگ پدرش در سال ۱۸۹۲، مادرش را نزد مدیومها همراهی کرد. مادرش مشتاقانه امیدوار بود با شوهر مرحومش ارتباط برقرار کند، اما این اتفاق هرگز نیفتاد. هودینی که ناامید شده بود، از همه مدیومها بدش آمد.
سال ۱۹۱۳، هودینی با مرگ مادرش بدترین درد عمرش را تجربه کرد. او بعداً نوشت: «من نیز با خوشحالی حاضرم بخش زیادی از داراییهای زمینی خودم را بدهم تا یک کلمه از عزیز ازدسترفتهام بشنوم.» افسوس که او هرگز آرامشی را که در جستجوی آن بود پیدا نکرد و تا پایان عمر سوگوار مادرش بود.
اندکی پس از فرو رفتن هودینی در غم و اندوه، جهان وارد جنگ شد. تا پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، میلیونها نفر به اسپیریچوالیسم روی آوردند، دیدگاهی که معتقد است ارواح قابلدسترسی هستند. این گرایش مرهمی برای تلفات جمعی آن دوران بود.
دوست هودینی، سر آرتور کانِن دویل، خالق شرلوک هلمز، یکی از آنها بود. اعتقاد به عالم ارواح پس از مرگ پسرش کینگزلی که چند هفته قبل از پایان جنگ درگذشت، او را تسلی میداد.
اگرچه هودینی شیفته روحگرایی بود، اما اعتقاد دوستش را باور نداشت. با این حال، دویل او را متقاعد کرد برای مدیومها وقت صرف کند، اما این جلسات او را بیشتر متقاعد کرد که آنها هیچ موهبت خارقالعادهای ندارند.
بنابراین هودینی مسیر تازهای از کار را پیدا کرد: افشای مدیومهای متقلب. از این گذشته، هری هودینی تمام ترفندها را میدانست. او به عنوان یک شعبده باز حرفهای، میتوانست حرکاتی را که دیگران به چشم نمیدیدند، تشخیص دهد.
این تصویر در جریان دهمین و آخرین تلاش بس هودینی برای برقراری ارتباط با همسرش گرفته شده است. این جلسه در شب هالووین روی پشت بام یک هتل هالیوود برگزار شد، اما هری هودینی بزرگ در نهایت ظاهر نشد.
جلسه پایانی
مبارزه هودینی علیه واسطهگری متقلبانه، دشمنان زیادی از جمله دوست سابقش سر آرتور کانن دویل را برای او به ارمغان آورد. مدیومها و دست اندرکاران آنها نیز برای محکوم کردن هودینی به مطبوعات آمدند. حتی برخی مرگ او را پیشبینی کرده بودند.
درست است، این استاد فرار نتوانست از مرگ فرار کند. با این حال هری هودینی بر اثر نفرین جادویی نمرد، بلکه آپاندیسش ترکیده و در ۳۱ اکتبر ۱۹۲۶ موجب مرگ او شد.
بِس در عین غمگین بودن، امیدوار بود آخرین ترفند شوهرش را ببیند: برقراری تماس از درون قبر. قبل از مرگ هودینی، یک آزمون نهایی از مدیومها گرفته شد. انتخاب یک کد مخفی که یک مدیوم برای اثبات مشروعیت خود باید آن را میگفت. ترجمه این کد مخفی «رزابل، باور کن» بود که به آهنگی از دوران جوانی آنها اشاره میکرد.
به مدت ۱۰ سال، بس هودینی مدیومها را ملاقات کرد، به این امید که یکی از آنها کد را بگوید. آرتور فورد روانشناس کد را سال ۱۹۲۹ کشف کرد، او احتمالاً نه از طریق ابزارهای ماوراء الطبیعه بلکه با جستجو در بیوگرافی هودینی آن را کشف کرده بود.
به این ترتیب، در شب هالووین سال ۱۹۳۶، بس میزبان آخرین جلسه بود. فضای جلسه تماشایی بود، با دعوتنامهها، موسیقی و ضبط صوت برای ثبت این رویداد. اما پس از یک ساعت تلاش برای تماس با روح شوهرش، فقط سکوت برقرار شد. هری هودینی برای آخرین بار نشان داد که احضارکنندگان ارواح فریبکار هستند.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-157889