چتر حمایتی برای نخبگان و تولید فکر یا پاتوق همفکران؟
دیروز خیاطیان با گذشت تنها دو سال جای خود را به مصطفی زمانیان داد که چهره چندان شناخته شدهای نیست. محمدصادق خیاطیان به عنوان رئیس مرکز شرکتها و مؤسسات دانش بنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و عضو هیئت عامل صندوق نوآوری و شکوفایی فعالیت میکرد. او مدرک دکترای مدیریت تکنولوژی را از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت کرده، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است و مدتی سرپرستی پارک علم و فناوری و معاونت پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری این دانشگاه را برعهده داشتهاست. خبرگزاری فارس هم در معرفی او کم کاری نکرده است و او را «نخبه» و عضو ستاد تحول دولت توصیف کردهاست. او فروردین امسال به سمت «رئیس و عضو هیئت عامل صندوق نوآوری و شکوفایی» منصوب شدهبود.
درست دو سال پیش، ابراهیم رئیسی در حکم انتصابی از صادق خیاطیان خواستهبود با اتکا به «عدالت محوری، روحیه انقلابی، مردم داری، پاکدستی، فساد ستیزی، قانون مداری و توجه به مفاد عهدنامه مدیران دولت مردمی» به تولید اندیشه و راهبرد مورد نیاز دولت بپردازد، گویی در آن مقطع ابراهیم رئیسی تصور خاصی از مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری نداشت و در فضای سالهایی سیر میکرد که در قوه قضائیه بود. شاید هم این انتصاب برای خیاطیان ادای دینی بود به کسانی که با ستاد انتخاباتی او همکاری داشتند.
بعد از این انتصاب هم غلامحسین اسماعیلی، رئیس دفتر رئیسجمهور در معرفی خیاطیان اشاره کرد که دولت میخواهد «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به «اتاق فکر» تبدیل شود.»
دلیل مشخصی برای کنار گذاشتن پیش از موعد خیاطیان مطرح نشدهاست حتی تیر امسال سایت رجانیوز در اعتراض به بلاتکلیف بودن ریاست این مرکز از احتمال تعطیلی آن در دولت رئیسی نوشتهبود. حالا بعد از بیش از ۱۸۰ روز بلاتکلیفی بالاخره رئیسی ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک را انتخاب کرد.
مصطفی زمانیان، رئیس تازه نفس مرکز در مراسم معارفه خود اشاره کرده که «مرکز بررسی های استراتژیک را به معنای واقعی کلمه به مغز متفکر دولت تبدیل میکنیم.» به عبارت دیگر از نوع صحبتهای رئیس دفتر و از تغییر رئیس قبلی اینگونه برداشت میشود که عملکرد دو ساله این مرکز برای ابراهیم رئیسی غیر قابل قبول و بدون خروجی ملموسی بوده است.
در سخنان اسماعیلی رئیس دفتر ریاست جمهوری در مراسم معارفه اما نکته قابل توجهی به چشم میخورد. او گفته است: «در دو سال گذشته با چالشهای جدی مواجه بودیم که عمده آن را پشت سر گذاشتهایم.»
او به حوادث پسا مهسا امینی و نیمه دوم سال پیش اشاره ضمنی کرده و ادامه داده است:« اگر تحقیق و برداشت واقع بینانه نداشته باشیم، نمیتوانیم پاسخ مناسبی به چرایی وقوع حوادث و چالشها بدهیم و برنامههای آینده خود را تدوین کنیم.»
بنابراین شاید بتوان اینگونه برداشت کرد که نهاد ریاستجمهوری انتظار داشته خوراک لازم تحقیقی را از مرکز بررسیهای استراتژیک بگیرد و این اتفاق حاصل نشده و یا ارتباط مورد نظر با جامعه نخبگانی برقرار نشدهاست.
نکته جالب در سخنان رئیس دفتر ریاست جمهوری هم این است که میگوید: «مرکز تحقیقات استراتژیک باید برای دولتهای آینده برنامه تدوین کند و افق پیش رو را ببیند.» این در حالی است که نیمی از عمر دولت بدون خروجی ویژهای از این مرکز گذشته و تنها دو سال تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی زمان باقی است. دولت اکنون با چالشهای بسیاری روبهروست و بسیاری از وعدههایش بر روی زمین مانده است.
مصطفی زمانیان که ریاست مرکز را تازگی بر عهده گرفته وعده داده که «بلند نظر باشد و چتر مرکز را به روی افکار، گروهها و نحلههای فکری مختلف» بگشاید، گرچه این رویه در دو سال گذشته در بدنه دولت دیده نشدهاست.
این که آیا مرکز بررسی های ریاست جمهوری در این دوره جدید احیا خواهد شد یا خیر مستلزم گذر زمان است و به این سرعت نمیتوان درباره آن قضاوت کرد. با این حال در این گزاره شکی نیست که انتصاب رئیس تازه را میتوان به منزله روبهرو شدن ابراهیم رئیسی با واقعیتهای اداره کشور و حکم دو سال پیش او را بیهیچ نسبتی با موضوعات استراتژیک دانست. هم او که تعابیر کلیشهای دوره انتخابات را تکرار میکرد یا برای رهایی بلاتکلیفی این مرکز حکمی صادر کرد یا خوشبینانه، متوجه اهمیت یک «اتاق فکر» برای حل چالشهایش شده است.
با این توصیفات باید دید آیا این مرکز به اتاقی برای تولید فکر در جهت اداره بهینه و مطلوب کشور تبدیل میشود یا به پاتوقی برای «دوستان همُفکر» بدل خواهد شد؟
مرکز بررسیهای استراتژیک؛ از آغاز تا اکنون
تأسیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را هم میتوان به شروع ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و هم به دولت خاتمی نسبت داد. به یک عبارت این مرکز در دولت خاتمی تأسیس شد و از آنچه در دولت هاشمی رفسنجانی شکل گرفت متفاوت است. بذر آن اما در دولت هاشمی رفسنجانی کاشته شد.
با آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سال ۶۸ و تحولاتی که کشور پس از رحلت امام خمینی به خود میدید، جناح چپ که در زمان امام خمینی عهدهدار مسئولیت مهمی بود به دلایل متعددی از مناصب مهم قدرت دور ماند. با اصلاح قانون اساسی سمت نخستوزیری حذف شد. ریاست قوه قضائیه را به صورت مستقیم رهبری منصوب میکرد و با انتصاب آیتالله یزدی دیگر آیتالله موسوی خوئینیها دادستان کل کشور نبود. در مجموع جناح چپ که در زمان امام خمینی مناصب بسیار مهمی را در اختیار داشت به حاشیه رانده شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی اما احساس میکرد این جناح قدرتمند چنانچه در حاشیه باقی بماند به منتقد دولت او بدل میشود بنابراین درصدد جذب آنها و استفاده در نهادهای مشورتی برآمد.
به این دلیل مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را تأسیس کرد و ریاست آن را به آیتالله موسوی خوئینیها سپرد. خوئینیها هم نیروهای نزدیک به خود را به این مرکز آورد. در آن زمان چهرههای شاخصی چون سعید حجاریان، عباس عبدی، علیرضا علویتبار، حسین نمازی و ... با این مرکز همکاری میکردند.
پس از مدتی راه خوئینیها از هاشمی رفسنجانی جدا شد و اختلافات نگاه این دو و البته تیره شدن روابط هاشمی با مجمع روحانیون مبارز باعث شد او از ریاست مرکز کنار برود. ریاست این مرکز به حسن روحانی سپرده شد که از چهرههایی نزدیک به هاشمی بود.
به گفته عباس عبدی در گفتوگوی کوتاه با شبکه شرق، با انتقال مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به مجمع تشخیص عملا نیروهای چپ که بعدها اصلاحطلب خوانده شدند ارتباطشان با این مرکز همچون گذشته نبود و به مرور مرکز در اختیار نیروهای دیگری قرار گرفت که بیشتر به کارهای پژوهشی میپرداختند.
با پایان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی مرکز بررسیهای استراتژیک به مجمع تشخیص مصلحت منتقل و ریاست مرکز هم مجددا به حسن روحانی رسید.
دوران طلایی مرکز بررسیهای استراتژیک
با ریاست جمهوری سید محمد خاتمی اما مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری سوای آن مرکزی که ذیل مجمع تشخیص مصلحت بود، تأسیس شد. ریاست مرکز به محمدرضا تاجیک که چهرهای آکادمیک و از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بود، سپرده شد.
گفته میشود که همسویی نیروهای آکادمیک در این مرکز با دولت مستقر باعث شد که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری دوران طلایی را سپری کند. در این دوران فعالیتهای علمی و آکادمیک در حوزههای متعددی زیرساختی انجام شد و در واقع به ایده اولیه آن که مشابهسازی think tankها بود نزدیکتر شد.
گعدههایی برای دوستان همسو
با پایان دولت خاتمی کار به دست محمود احمدی نژاد سپرده شد اما قابل پیش بینی است که چه اتفاقی برای این مرکز رخ خواهد داد. او میانهای با نهادهایی با جنبههای نخبگانی نداشت. تعریفی که او از طبقه الیت داشت با طبقه اشراف مخلوط شده و خودش را نماینده تودهها میدانست از این روی نیازی به حضور نخبگان احساس نمیکرد.
مرکز در دوره احمدی نژاد دچار افول شدید شد. او علیرضا ذاکر اصفهانی را به ریاست این مرکز منصوب کرد گرچه برای ذاکر اصفهانی سمتی جذاب نبود و استانداری اصفهان را ترجیح داد.
این اتفاقات با تغییر دولت او و وقایع بعد از ۸۸ مقارن بود و احمدی نژاد پرویز داوودی، معاون اول خود را به این مرکز منتقل کرد. عملا این مرکز در دوره احمدینژاد به حیاط خلوتی تبدیل شد برای دوستانی که قرار بود کنار گذاشته شوند اما قرار نبود به طور کامل حذف شوند. به همین دلیل میتوان گفت مرکز در دوره احمدی نژاد کار خاصی انجام نمیداد و حاشیهای و غیر جدی بود. نگاهی به عناوینی که در این دوره مرکز بررسیها به آن پرداخته و کیفیت پژوهشهای اولیه نشان میدهد که چطور این مرکز برونداد مثبتی نداشتهاست.
اما روحانی که خودش از مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده بود، دوباره درصدد احیای مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برآمد. او اما مایل بود مرکز بررسیهای استراتژیک را به شکلی احیا کند که نه تداعی کننده دوران خاتمی و نه احمدی نژاد باشد. او یکی از چهرههای نزدیک به خود یعنی حسام الدین آشنا را برای مدیریت این مرکز انتخاب کرد. آشنا از جمله چهرههایی بود که در فضای مجازی و رسانهای حضوری ملموس داشت اما اظهار نظرهایش گاهی منجر به دردسر میشد.
مهمترین اتفاقی که در اواخر ریاست جمهوری روحانی در مرکز افتاد لو رفتن فایل صوتی گفتوگوی محمد جواد ظریف و سعید لیلاز بود. این فایل صوتی بسیار در محافل سیاسی سر و صدا کرد و از طرف مخالفان انتشار این فایل تعمدی تلقی شد و این گمانه زنی را ایجاد کرد که شاید خیز ظریف برای ریاست جمهوری بوده باشد.
حسام الدین آشنا پایانی اینگونه در مرکز بررسیهای استراتژیک داشت و جای خود را به علی ربیعی وزیر سابق کار داد. ربیعی با این که کاراکتری امنیتی است اما سالها در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دوران خاتمی فعالیت داشته و ارتباط متعددی با گروههای مختلف فکری دارد اما او هم در فضای خاص و بیامید باقی مانده به انتخابات ۱۴۰۰ عملا کار ویژهای انجام نداد و دوران ریاستش کوتاه بود.
از فروردین ۱۴۰۲ که خیاطیان به صندوق نوآوری و شکوفایی رفت و قریب به ۶ ماه این مرکز بدون مدیریت مشخص اداره میشد گرچه در ۲ سال گذشته نیز اتفاق پژوهشی ویژهای رقم نزد و همچون برخی ادوار نهادی برای جمع شدن گعدههای نزدیک به دولت مستقر بود.
منبع: sharghdaily-902164