جستجو
رویداد ایران > رویداد > ورزشی > فوتبال به ايجاد همدلي در مردم كمك مي‌كند

فوتبال به ايجاد همدلي در مردم كمك مي‌كند

فوتبال به ايجاد همدلي در مردم كمك مي‌كند
جام‌جهاني 2018 امروز با برگزاري ديدار فرانسه و كرواسي به پايان مي‌رسد؛ حدود يك ماه شور و هيجان فوتبالي، هواداران اين ورزش را سيراب كرده و آن‌ها استراحت كوتاهي خواهند كرد تا رقابت‌هاي ليگ داخلي، بازي‌هاي آسيايي و جام‌ملت‌ها آغاز شود.

جام‌جهاني 2018 امروز با برگزاري ديدار فرانسه و كرواسي به پايان مي‌رسد؛ حدود يك ماه شور و هيجان فوتبالي، هواداران اين ورزش را سيراب كرده و آن‌ها استراحت كوتاهي خواهند كرد تا رقابت‌هاي ليگ داخلي، بازي‌هاي آسيايي و جام‌ملت‌ها آغاز شود. امسال سال مهمي در ورزش ايران است و رشته‌هاي مختلف ورزشي درگير رقابت‌هاي حساس و فشرده هستند اما همه آن‌ها مي‌دانند جام‌جهاني جذابيت بيشتري نسبت به رقابت‌هاي ديگر دارد. به هر ترتيب ميزباني روسيه در جام‌جهاني 2018 منتقدان زيادي داشت. برخي كارشناسان اعتقاد دارند اين كشور آماده برگزاري بازي‌ها نبود. سودهاي كلاني كه از برگزاري اين بازي‌ها نصيب كشور ميزبان مي‌شود، موضوعي است كه هر كشوري را وسوسه مي‌كند تا براي به دست آوردن ميزباني رقابت‌ها تلاش كند اما چرا جام‌جهاني مهم است؟ براي بررسي اين موضوع سراغ مصطفي هاشمي‌طبا، رييس پيشين سازمان تربيت بدني رفتيم تا از او درباره اهميت جام‌جهاني بپرسيم و بدانيم چرا با وجود مشكلات اقتصادي، سياسي و معيشتي،‌ فوتبال مي‌تواند مردم را دور يكديگر جمع كند و خيابان‌ها خلوت‌تر شود. گفت‌وگوي مصطفي هاشمي‌طبا را با «قانون» در ادامه مي‌خوانيد.

ابتدا مي‌خواهم بدانم چرا جام‌جهاني مهم است؟ يعني چرا با وجود مشكلات متعددي كه مردم كشورمان با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند، همچنان فوتبال مي‌بينند و تيم‌ملي كشورشان را تشويق مي‌كنند؟

مردم ما كشورشان را دوست دارند و بالاخره اين دوست داشتن را بايد به شكلي نشان دهند. همان‌طور كه در جنگ تحميلي به جبهه رفتند و مجروح يا شهيد شدند، در دوران فعلي نيز بايد به نحوي ثابت كنند كشورشان را دوست دارند. ما حدود يك ميليون شهيد و مفقودالاثر و مجروح داريم. چرا به جبهه رفتند؟ براي حفظ مملكت. مردم وقتي مي‌بينند مسابقاتي مثل واليبال، كشتي و فوتبال در حال برگزاري است و مي‌توانند با انرژي مثبت خود به تيم كمك كنند، جمع مي‌شوند و ملي‌پوشان كشورشان را همراهي مي‌كنند. عامل «دوست داشتن مملكت» مهم‌ترين دليلي است كه مردم را دور يكديگر جمع مي‌كند و خيابان‌ها خلوت مي‌شوند. مردم ما پرچم‌ و مملكت‌شان را دوست دارند و فكر مي‌كنند كه بالاخره بايد افتخارآفريني اتفاق بيفتد؛ بنابراين هوادار واقعي مي‌شوند.

بحث را يك مقدار كلان‌تر دنبال كنيم؛ آيا در سطح جهاني نيز اين همدلي وجود دارد؟ به هر حال در كشور ما مشكلات كمي بيش از برخي كشورهاي ديگر است.

اين ديگر ربطي به زندگي و كار ندارد. در تمام جهان اين‌گونه است. من اعتقاد دارم در كشور ما مردم تا حد زيادي از آسايش برخوردارند ولي يقين بدانيد در كشورهاي فقير نيز شرايط به همين شكل است. فوتبال به عنوان ورزشي كه جذابيت دارد، مردم بسياري را به خود جذب مي‌كند. البته گلايه‌اي نيز از شما دارم.

بفرماييد.

اينكه مي‌گوييد در اين شرايط اقتصادي و معيشتي، جمله درستي نيست. معيشت متوسط مردم ما از بسياري كشورهاي دنيا بهتر است. ما بيشتر ازبسياري كشورهاي جهان برق و آب مصرف مي‌كنيم. بيشتر از برخي كشورها مصرف روغن و شكر داريم. اين نيست كه مردم ما مردم مفلوكي باشند، اين حرف خيلي بد است. مردم ژاپن از مردم ما رفاه كمتري دارند و زندگي‌شان از مردم ما كوچك‌تر است؛ هرچند كه در برخي موارد آسايش بيشتري دارند ولي خدا را شكر كه ما بهداشت داريم. مرگ‌ومير كودك نداريم يعني به ميزان كمي داريم البته بايد بهتر شويم ولي اين‌گونه نيست كه معيشت مردم ما بد باشد. اين حرف حرف بدي است چرا مي‌خواهيم وضعيت مردم‌مان را بد نشان دهيم؟

به هر حال آنچه را در جامعه، فضاي مجازي و زندگي حقيقي مردم مي‌گذرد نبايد ناديده گرفت. قاطعانه مي‌گويم ما مشكلات فراواني داريم اما برخي مسئولان گويي در جهان ديگري زندگي مي‌كنند و اين مشكلات را نمي‌بينند.

بله، عده‌اي ممكن است محروم باشند كه بايد به آن‌ها رسيدگي شود. ولي مردم ما از نعمت‌هاي خوبي برخوردارند. هيچ جاي دنيا برق و گاز سراسري نيست، لوله‌كشي آب در روستاهاي ما وجود دارد. ما نبايد اين‌طور مشكلات را پررنگ كنيم.

در صحبت‌هاي‌تان از كلمه «مفلوك» استفاده كرديد؛ من اين حرف را تاييد نمي‌كنم و ترجيح مي‌دهم درباره مردم كشورم با احترام صحبت كنم اما اين نگاه خوش‌بينانه شما نيز با واقعيت‌هاي جامعه متفاوت است.

اين سختي را با كجا مقايسه مي‌كنيد؟ اگر اين سختي را با كانادا مقايسه كنيد، بله ما زندگي سخت‌تري نسبت به آن‌ها داريم. اگر اين سختي را مي‌خواهيد با هند مقايسه كنيد، پاسخم منفي است. رفاه مردم ايران از متوسط رفاه مردم ژاپن بالاتر است ولي ژاپني‌ها توليدكننده‌هاي زيادي دارند. توليد ناخالصي ملي‌شان بالاست اما براي ايران عكس اين موضوع صادق است. توليد ناخالص ملي‌ ايران پايين است. مردم نبايد توقع داشته باشند وقتي توليد ناخالصي ملي پايين است، زندگي‌شان بهتر شود. بايد تلاش كنيم. بايد كار و سرمايه‌گذاري كنيم تا شغل ايجاد شود. ما بايد اشتغال داشته باشيم تا صادرا‌ت‌مان رشد كند و بتوانيم وضعيت زندگي مردم را بهتر كنيم. اما اگر شرايط فعلي ادامه‌دار باشد، وضع زندگي مردم بهتر از اين نمي‌شود. خيال همه راحت باشد بارها گفته‌ام اين وعده سرخرمن‌ها كه بعضي مي‌دهند بيخود است. همان‌طور كه ديديد هيچ‌كدام از وعده‌ها سرانجام پيدا نكرده ولي اگر ما سرمايه‌گذاري كنيم ، صنعت توريسم‌مان رشد مي‌كند، كشاورزي‌مان بهبود پيدا مي‌كند و وضع زندگي مردم بهتر مي‌شود. زندگي‌ مردم ايران معمولي است. دنيا را نگاه كنيد، فقط به چهار كشوري كه از كشورهاي ديگر سوءاستفاده كردند و پولدار شدند، ملاك قضاوت نيستند. مردم بايد صرفه‌جويي كنند تا مشكلات حل شود.

برگرديم به بحث فوتبال، ورزش‌هاي ديگري نيز وجود دارند كه مسابقات مهمي را پيش رو دارند اما تب جام‌جهاني فوتبال به نظر مي‌رسد داغ‌تر است و مردم بيشتري را سرگرم مي‌كند.

فوتبال هم لذت‌بخش و هم هيجان انگيز است ضمن اينكه موضوع مليت نيز وجود دارد. مردم ما پرچم كشورشان را دوست دارند و جذابيت فوتبال در كنار علاقه به پرچم باعث مي‌شود اين تب داغ‌تر شود. مطمئن باشيد اگر خداي نكرده وضعيت زندگي‌شان بدتر از اين شود دوباره نشان خواهند داد كشورشان را دوست دارند. مردم ما آماده‌اند فداكاري كنند براي اينكه پرچم اين كشور بالا باشد.

بنابراين اعتقاد داريد سختي‌هاي زندگي به خاطر جذابيت فوتبال فراموش مي‌شود.

بله، مردم به استقبال سختي براي ميهن‌شان مي‌روند تا كشوري ايده‌آل بسازند. براي چه اين همه آدم جنگيدند و شهيد شدند؟ مگر در جبهه خرما تقسيم مي‌كردند؟ گلوله تقسيم مي‌كردند. جوان ما بايد به جبهه مي‌رفت تا از كشورش دفاع كند. مردم بچه‌هاي‌شان را فرستادند كه از مملكت‌شان دفاع كنند. همان مردم دور يكديگر مي‌نشينند و فوتبال تماشا مي‌كنند. خدا را شكر فوتبال خطري براي جان مردم ندارد و به همين دليل استقبال نيز بيشتر است. اين ورزش شادي به همراه دارد و همين موضوع باعث مي‌شود مردم دست به دست يكديگر دهند و تيم‌ملي‌شان را تشويق كنند.

اما اين شادي گسترده است، به عنوان مثال وقتي يك فيلم ايراني جايزه اسكار مي‌گيرد، مردم در خيابان‌ها شادي نمي‌كنند و شادي‌ آن‌ها محدود به فضاي مجازي است اما پس از هر بازي ايران در جام‌جهاني فوتبال، مردم در خيابان‌ها شادي كردند.

اين اتفاق طبيعي است؛ فيلم سينمايي، فيلم ملي نيست. اينجا پرچم ملي و كشور مطرح است و مردم احساس نزديكي بيشتري به تيم دارند.

اما به هر حال يك ايراني جايزه اسكار گرفته است؛ اين موضوع را بگذاريد كنار اينكه تيم‌ملي فوتبال‌مان از جام‌جهاني حذف شده است، يعني اسكار در برابر حذف از جام‌جهاني ارزشي ندارد؟

بدون شك ارزشمند است اما اين موضوع جذابيت عمومي ندارد. يك بازي حساس را در جام‌جهاني چند ميليون نفر در دنيا تماشا مي‌كنند؟ من مي‌گويم حداقل يك ميليارد نفر بيننده دارد؛ البته نمي‌خواهم ماهيت اسكار را زيرسوال ببرم اما مگر چند نفر اين مراسم را مي‌بينند؟ در ضمن اسكار براي روشنفكران و متفكران جذاب است نه مردم عام. در اسكار پرچم ملي ما بالا مي رود و يك ايراني اين كار را مي‌كند اما در جام‌جهاني يك ميليارد نفر مسابقه را تماشا مي‌كنند؛ بنابراين اين دو با هم تفاوت دارد ضمن اينكه ديدن فوتبال لذتبخش است. هم لذت مي‌برند هم شعارملي مي‌دهند و هم از تيم‌ملي حمايت مي‌كنند.

بحث اقتصادي كشوري كه بازي‌هاي جام‌جهاني را ميزباني مي‌كند نيز موضوع مهمي است. همين اتفاق باعث مي‌شود بسياري از كشورهاي جهان براي كسب ميزباني بجنگند. فكر مي‌كنيد موضوع اقتصادي جام‌جهاني مهم‌تر است يا موضوعات سياسي و ورزشي بيشتر دخيل هستند؟

همه اين مباحث مهم است؛ به عنوان مثال حدود 10 ميليون دلار به تيم‌ملي ايران پول پرداخت مي‌شود درحالي‌كه به تيم قهرمان 35 ميليون دلار مي‌دهند. اما بحث مهم‌تر، سود كلاني است كه جام جهاني براي ميزبان دارد. كره‌جنوبي براي برگزاري المپيك، چهار سال تبليغ كرد؛ در نتيجه نام اين كشور در دنيا مطرح شد. در ادامه صادرات‌شان رشد كرد. مردم وقتي اسم كشوري براي‌شان آشنا مي‌شود، خريدشان از آن كشور بيشتر مي‌شود. در روزهاي جام‌جهاني، عده‌اي به عنوان مسافر و توريست وارد كشور روسيه شدند و درآمد كلاني را نصيب ميزبان كردند. حق پخش تلويزيوني نيز درآمد كلاني را نصيب حاميان مالي مي‌كند اما نكته مهم‌تر اين است كه امروزه روسيه را به عنوان كشوري كمونيستي در دنيا نمي‌شناسند. دست كم تلاش‌ها بر اين است كه اين كشور، كمونيستي شناخته نشود. روسيه خودش را در دنيا به عنوان يك كشور پيشرفته مطرح مي‌كند؛ بنابراين منافع جنبي‌ جام‌جهاني مهم‌تر از منافع مستقيمش است. هدف‌گذاري اين كشورها به خصوص در بازي‌هاي المپيك و جام جهاني اين نيست كه به طور مستقيم بخواهند سود خاصي ببرند، هرچند كه سود كمي نصيب آن‌ها نمي‌شود اما هدف اصلي اين است كه مردم دنيا به روسيه علاقه‌مند مي‌شوند و مي‌فهمند اين كشور تاسيسات و امكاناتي دارد؛ بنابراين صنعت توريسم پيشرفت مي‌كند. تركيه 10 ميليون نفر، انگليس 70 ميليون نفر و اسپانيا 60 ميليون نفر توريست دارد. هر توريست اگر 1000 دلار براي اين كشور درآمد داشته باشد، سود كلاني در دراز مدت نصيب هر كشور مي‌شود. روسيه امكانات توريستي بسيار فراوان و زيادي دارد و اين كمك مي‌كند كه در آينده تعداد توريست‌ها زياد شود و درآمد مادام‌العمر دارد.

اما با توجه به شرايط موجود در ايران، به طور عملي بايد قيد اين توريست‌ها و چنين مسابقاتي را بزنيم.

ببينيد ما نفت‌مان را مي‌فروشيم و از سرمايه‌مان كم مي‌كنيم. ولي توريست كه وارد كشور مي‌شود، پول مي‌آورد و سرمايه را به كشور اضافه مي‌كند. صنايع دستي و اقلام مختلف را مي‌خرد و اسم آن كشور برگزار كننده نيز در دنياي اقتصاد مطرح مي‌شود و مي‌توانند بهره‌برداري خوبي كنند.

با توجه به صحبت‌هاي شما آيا ما يك روز به فكر برگزاري جام‌جهاني در ايران باشيم؟

ما از نظر فرهنگي معذوريت‌هايي را داريم به عنوان مثال خانم‌ها بايد در ايران حجاب داشته باشند اما فدراسيون جهاني با اين موضوع موافقت نمي‌كنند. ما شرايطش را داريم كه المپيك را نيز برگزار كنيم. امكانات و كيفيت اجرايي‌اش را داريم برخي محدوديت‌ها وجود دارد و بعيد است با اين شرايط بتوانيم به ميزباني جام‌جهاني فكر كنيم.

به طور كلي اعتقاد داريد كه جام‌جهاني مي‌تواند باعث همدلي بين مردم شود؟ يعني مي‌توان از فوتبال به عنوان ابزاري براي همدل كردن مردم استفاده كرد؟ 

بله، اين مسابقات ملي اختلافات فكري‌ را از بين مي‌برد زيرا همه ما در ايران زندگي مي‌كنيم و دوستش داريم. وقتي ما كشورمان را دوست داريم ، پرچم‌مان براي‌مان مهم است. اين پرچم محوري است كه همه بايد دورش جمع شوند و حمايت كنند. چنانكه در جبهه، مردم با انواع و اقسام عقايد رفتند، جنگيدند و پيروز شدند. در ساير موارد نيز همين‌طور است. حتي اختلاف‌هاي مذهبي نيز از بين مي‌رود به عنوان مثال آندو تيموريان مسيحي است، آقاجانيان روي نيمكت است و كي‌روش هم كه مسلمان نيست ولي وقتي زير پرچم ملي فعاليت مي‌كنند، محبوب مي‌شوند. مسيحي و ارمني همفكري مي‌كنند. بچه‌ها در تيم ورزشي كوچك‌ترين اختلاف نظري ندارند و همه در يك جهت تلاش مي‌كنند و مي‌جنگند. اين مسائل با ارزش هستند و مي‌توان از آن براي ايجاد همدلي استفاده كرد.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب