ناکامی پسر شیشهای در مخفی کردن جسد مادر در یخچال
پسر شیشهای که مادر ۷۰ سالهاش را در خانهاش به قتل رسانده بود بازداشت شد. متهم در جریان تحقیقات قضایی ـ پلیسی مدعی شد که فکر میکرده مادرش شیطان شده و قصد کشتن وی را دارد.
ساعت ۱۹ و ۴۵ دقیقه چهارشنبه ۳۰ بهمن امسال مصطفی واحدی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران در تماس ماموران کلانتری خانیآباد از قتل زن ۷۰ سالهای در خانهای در خیابان میعادشمالی باخبر شد.
او همراه تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در طبقه سوم خانهای که جنایت رخ داده بود حاضر و مشاهده کردند که وسایل تزئینی روی دیوار و میزهای خانه تخریب شده و لکههای خون در اتاقنشمین، حمام تا آشپزخانه کشیده شده است. جسد خونآلود هم کنار یخچال آشپزخانه در حالی افتاده بود که ضربهای با جسم نوک تیز و برنده به آرنج و شش ضربه به پهلوی راست وی و نیز ضربههایی به ناحیه بالای ابرو و پیشانی اش اصابت کرده و باعث شکاف روی آن شده و ساعاتی از مرگش میگذرد.
تحقیقات از دختران مقتول نشان میداد آنها هرچه با خانه مادرشان تلفنی تماس گرفتند او پاسخگو نبوده تا اینکه یکی از آنها که نزدیک خانه مادر زندگی میکرده با پلیس به آنجا رفته که آنها قفل در را شکسته و با ورود به خانه جسد را در آشپزخانه یافتهاند. به گفته آنها برادر معتادشان با مادرشان اختلاف داشته و، چون متواری است احتمالا قاتل است.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مرد ۴۷ ساله شیشهای از ۲۵ سال پیش معتاد بوده و از زنش جدا شده و در چند سال اخیر معتاد به شیشه شده، مادرش بارها او را برای ترک در کمپ اجباری بستری کرده، اما او هربار بیرون آمده و وی و اعضای خانواده را اذیت کرده است. حتی او ۱۵ سال پیش تحت تاثیر مواد مخدر شیشه، پدرش را بهشدت کتکزده و باعث فلج شدن و سرانجام مرگ وی او شده، در زندان بوده که با رضایت خانوادهاش آزاد شده است.
آخرین بار هم چهارماه و ۱۸ روز در کمپ بوده که شش روز قبل از جنایت از آنجا بیرون آمده و با دختر عقد کردهاش زندگی میکرده و زمانی که خانه مادرش رفته دوباره با او درگیر شده و حاضر نبوده دوباره به کمپ برود. حتی یک بار قصد جان دخترش را داشته که ناکام مانده و وی را مجبور میکرده برایش شیشه بخرد. با کشف این اطلاعات پلیس در جستوجوی متهم بود تا اینکه ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه همان شب او در بوستانی حوالی خیابان ۲۲ بهمن بازداشت و چاقویی از وی کشف شد.
متهم در کلانتری مورد تحقیقات قضایی قرار گرفت و با اعتراف به قتل مادرش گفت: در کارگاه چرمسازی کار میکنم. زنم به خاطر اعتیادم از من جدا شد. در این سالها مادرم مرا برای ترک به کمپ اجباری میفرستاد، اما هر بار که بیرون میآمدم، دوباره مصرف شیشه را شروع میکردم، اعضای خانوادهام را اذیت و پول زور از خانوادهام میگرفتم. آخرین بار چهارماه و ۱۸ روز کمپ بودم و شش روز قبل از قتل از آنجا بیرون آمدم. خانه مادرم میرفتم او میخواست دوباره مرا در کمپ اجباری بستری کند. عصر جنایت، حشیش و شیشه و نیز ۲۰ عدد قرص مصرف کردم و حال خوبی نداشتم.
وی افزود: از مادرم کینه به دل داشتم و نمیخواستم دوباره به کمپ بازگردم. دعوایمان شد و سمت حمام رفتم، توهم شیشه باعث شده بود احساس کنم مادرم قصد کشتنم را دارد و او را شیطان میدیدم که میگوید تو را میکشم یا تو مرا میکشی. سمتش حمله کردم، ۳۰ تا ۴۰ ضربه با مشت به بدنش زدم، موهایش را کشیدم و بعد با چاقو به جانش افتادم و او را کشتم. وسایل خانه را شکستم، وسایل یخچال را خالی کردم و میخواستم جسد را داخل آن بگذارم که صدای همسایهها را شنیدم، ترسیدم جسد را کنار یخچال گذاشته و از خانه فرار کردم و ساعاتی بعد سرگردان در بوستان پلیس مرا یافت و دستگیر شدم.
متهم برای ادامه تحقیقات از سوی بازپرس شعبه ۱۱ دادسرای جنایی تهران به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد تا بهزودی به پزشکی قانونی معرفی و سلامت روانیاش بررسی شود. همچنین دو خواهرش برای او درخواست قصاص کردند.
او همراه تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در طبقه سوم خانهای که جنایت رخ داده بود حاضر و مشاهده کردند که وسایل تزئینی روی دیوار و میزهای خانه تخریب شده و لکههای خون در اتاقنشمین، حمام تا آشپزخانه کشیده شده است. جسد خونآلود هم کنار یخچال آشپزخانه در حالی افتاده بود که ضربهای با جسم نوک تیز و برنده به آرنج و شش ضربه به پهلوی راست وی و نیز ضربههایی به ناحیه بالای ابرو و پیشانی اش اصابت کرده و باعث شکاف روی آن شده و ساعاتی از مرگش میگذرد.
تحقیقات از دختران مقتول نشان میداد آنها هرچه با خانه مادرشان تلفنی تماس گرفتند او پاسخگو نبوده تا اینکه یکی از آنها که نزدیک خانه مادر زندگی میکرده با پلیس به آنجا رفته که آنها قفل در را شکسته و با ورود به خانه جسد را در آشپزخانه یافتهاند. به گفته آنها برادر معتادشان با مادرشان اختلاف داشته و، چون متواری است احتمالا قاتل است.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مرد ۴۷ ساله شیشهای از ۲۵ سال پیش معتاد بوده و از زنش جدا شده و در چند سال اخیر معتاد به شیشه شده، مادرش بارها او را برای ترک در کمپ اجباری بستری کرده، اما او هربار بیرون آمده و وی و اعضای خانواده را اذیت کرده است. حتی او ۱۵ سال پیش تحت تاثیر مواد مخدر شیشه، پدرش را بهشدت کتکزده و باعث فلج شدن و سرانجام مرگ وی او شده، در زندان بوده که با رضایت خانوادهاش آزاد شده است.
آخرین بار هم چهارماه و ۱۸ روز در کمپ بوده که شش روز قبل از جنایت از آنجا بیرون آمده و با دختر عقد کردهاش زندگی میکرده و زمانی که خانه مادرش رفته دوباره با او درگیر شده و حاضر نبوده دوباره به کمپ برود. حتی یک بار قصد جان دخترش را داشته که ناکام مانده و وی را مجبور میکرده برایش شیشه بخرد. با کشف این اطلاعات پلیس در جستوجوی متهم بود تا اینکه ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه همان شب او در بوستانی حوالی خیابان ۲۲ بهمن بازداشت و چاقویی از وی کشف شد.
متهم در کلانتری مورد تحقیقات قضایی قرار گرفت و با اعتراف به قتل مادرش گفت: در کارگاه چرمسازی کار میکنم. زنم به خاطر اعتیادم از من جدا شد. در این سالها مادرم مرا برای ترک به کمپ اجباری میفرستاد، اما هر بار که بیرون میآمدم، دوباره مصرف شیشه را شروع میکردم، اعضای خانوادهام را اذیت و پول زور از خانوادهام میگرفتم. آخرین بار چهارماه و ۱۸ روز کمپ بودم و شش روز قبل از قتل از آنجا بیرون آمدم. خانه مادرم میرفتم او میخواست دوباره مرا در کمپ اجباری بستری کند. عصر جنایت، حشیش و شیشه و نیز ۲۰ عدد قرص مصرف کردم و حال خوبی نداشتم.
وی افزود: از مادرم کینه به دل داشتم و نمیخواستم دوباره به کمپ بازگردم. دعوایمان شد و سمت حمام رفتم، توهم شیشه باعث شده بود احساس کنم مادرم قصد کشتنم را دارد و او را شیطان میدیدم که میگوید تو را میکشم یا تو مرا میکشی. سمتش حمله کردم، ۳۰ تا ۴۰ ضربه با مشت به بدنش زدم، موهایش را کشیدم و بعد با چاقو به جانش افتادم و او را کشتم. وسایل خانه را شکستم، وسایل یخچال را خالی کردم و میخواستم جسد را داخل آن بگذارم که صدای همسایهها را شنیدم، ترسیدم جسد را کنار یخچال گذاشته و از خانه فرار کردم و ساعاتی بعد سرگردان در بوستان پلیس مرا یافت و دستگیر شدم.
متهم برای ادامه تحقیقات از سوی بازپرس شعبه ۱۱ دادسرای جنایی تهران به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد تا بهزودی به پزشکی قانونی معرفی و سلامت روانیاش بررسی شود. همچنین دو خواهرش برای او درخواست قصاص کردند.