هيركاني؛ قرباني جديد سدسازان
تبی که سودای بودجه، درجه آن را بالا و بالاتر میبرد تا مجوزهای سدسازی بدون در نظر گرفتن آسیبهای زیست محیطی که به جا میآورند، صادر شوند.
نمایندگان بدون در نظر گرفتن عواقب طولانیمدت سدسازیها در شهرهایشان و فقط برای کسب رای بیشتر، اصرار به تصویب بودجه میکنند و شرکتهای عمرانی هم که تکلیفشان معلوم است. آنچه این وسط در نظر گرفته نمیشود بلایی است که بر سر محیط زیست میآید.
سد فینسک از مازندران گذشت
هنوز یک ماه از لغو شدن تامین آب سد فینسک سمنان توسط مازندران نگذشته است. موضوعی که با توجه به وضعیت خوزستان، نگرانیهای زیادی را به وجود آورده بود. پروژهای که اگر انجام میشد، به نظر بسیاری از کارشناسان، تجن را به سرنوشت کارون دچار میکرد. این شد که بالاخره این موضوع طی جلساتی که با وزارت نیرو برگزار شد، از دستور کار دولت خارج شد، چرا که برای انتقال آب از حوزهای به حوزه دیگر اصل مهم، تامین بودن مبدأ از جهات مختلف؛ یعنی انسانی، محیطی و حتی صنعتی است. یعنی در حوزه مبدأ این موارد باید کاملا تامین باشند تا با انتقال آب به حوزه دیگر موافقت شود. ظرفیت آب سد فینسک 10 میلیون مترمکعب است که این انتقال 6 تا هفت درصد از منابع آب مازندران و سد شهید رجایی را تحت تاثیر قرار میداد؛ در حالی که اکنون مازندران با مساله کمآبی مواجه است در نتیجه خارج شدن موضوع سد فینسک از دستور کار هیات دولت، نگرانی تامین آب استان مازندران را تاحدی رفع کرده است.
سال 97 با بودجه برای سدسازی از راه رسید
در فروردین سال جاری، مدیر عامل شرکت منطقهای سمنان گفته بود: «هزینه احداث سد فینسک و بند انحرافی کاورد در قانون بودجه سال 97 کل کشور با لحاظ هزینههای کارفرمایی و تملک، حدود 1600 میلیارد ریال برآورد شده است». وی همچنین گفته بود: «احداث این سد و بند انحرافی به منظور تنظیم 10/63 میلیون مترمکعب آب در سال جهت تامین بخشی از نیاز آب شرب سمنان، مهدیشهر و سرخه به میزان 7/5 میلیون مترمکعب در سال، حقابه کشاورزی پاییندست به میزان 0/81 میلیون مترمکعب در سال و نیاز زیست محیطی به میزان 2/23 میلیون مترمکعب در سال از برنامههای میان مدت شرکت آب منطقهای سمنان است» ولی در نهایت و با توجه به شرایط حوزه مبدأ، این پروژه متوقف و از دستور کار دولت خارج شد.
تجن، از معدود رودهای زنده ایران
رود تجن از بلندیهای بیش از 3200 متری البرز سرچشمه میگیرد و در مسیر 140 کیلومتری خود به سمت شمال از کوههای البرز و میانه جنگلهای هیرکانی میگذرد و پس از ورود به جلگه ساری، از شرق این شهر و در نقطه ارتفاعی 25- متری به دریای خزر میریزد.
6 شاخه اصلیِ سپیدرود، رود گلخواران، شیرین رود، لنگر رود، گرمابرود و زارمرود که از بارش روی بیش از چهار هزار کیلومتر مربع از جنگلها به وجود آمدهاند، به یکدیگر میپیوندند و رود خروشان تجن را شکل میدهند. در این میان زارم رود، نزدیکترین شاخه آبی تجن به دریای خزر و سپیدرود که از بلندیهای فینسک و تلاجیم سرچشمه میگیرد، دورترین شاخه آبی به دریای خزر هستند.
حیات طبیعی رودخانهها باید تداوم پیدا کند
در ادامه برای اینکه ماجرا کمی روشنتر شود و بهتر بدانیم پای این سدسازیها چرا و چطور به شمال کشور باز شد، گفتوگوی کوتاهی با محمد درویش، فعال محیط زیست، انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
«حقیقت ماجرا این است که ما به کمک سدسازی نه تنها نتوانستیم مشکل آب کشور را حل کنیم بلکه این مشکلات افزایش هم پیدا کرده است.
درواقع سدسازی کمک کرد به اینکه ما بدون توجه به واقعیتهای اکولوژیک سرزمینمان، نسبت به افزایش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاکمان اقدام کنیم. اگر ابزاری به اسم سدسازی در اختیار مدیران کشور وجود نداشت، شاید خیلی زودتر به سراغ انرژیهای خورشیدی و بادی میرفتیم و تن به گسترش نیروهای حرارتی برای تامین آب یا استقرار نیروگاههای برقآبی نمیدادیم. درنتیجه صدها هکتار از جنگلهایمان در بالادست دریاچه سدها، قربانی نمیشدند و در پایین دست هم تالابهای زیادی نابود نمیشدند و حتی خود سدها فرآیند دزدی آب را تسهیل نمیکردند. همینطور که الان مردم در بالادست سد زرینهرود آب را میدزدند یا در بالادست سد زایندهرود همین اتفاق میافتد و اینها حجم قابل توجهی از نابودی آب است؛ آن هم در کشوری که به طور متوسط، تبخیرش دو مترمکعب است. پس انباشت آب میتواند به هدررفت بیشتر آب کمک کند».
سوالی تکراری، چرا رویشگاههای ارزشمند را نابود میکنیم؟
«به نظر میرسد که باید همه کمک کنند که این تجربه تلخ دوباره در شمال کشور تکرار نشود. شمال کشور یک سد طبیعی بسیار مهمي داردکه به تنهایی میتواند دست کم به اندازه نیمی از سدهای کشور آب ذخیره کند. چرا ما این درختان و رویشگاههای ارزشمند را نابود میکنیم؟ مثل اتفاقی که الان در گیلان و مازندران و در حوالی سد شفارود در حال رخ دادن است. ما مدام و پیوسته در حال شنیدن خبرهایی هستیم مبنی بر ساخت سدهای جدید. در واقع مافیای سدسازی در کشور ما که دیگر هیچ روددرهای در مناطق مرکزی و جنوبی برایش باقی نمانده که سد بسازد؛ حالا به شمال کشور هجوم آورده تا اندک رودخانههایی را که هنوز وجود و حیات دارند، از حیز انتفاع ساقط کند. بلایی که بر سر مردم خرمشهر و آبادان آمد از این منطق پیروی میکرد که ما نباید اجازه دهیم آب شیرین وارد عرصههای شور شده و نابود شود اما حالا همین مساله یک بحران اجتماعی ایجاد کرده است، درواقع ما باید اجازه دهیم حیات طبیعی رودخانهها مثل سابق تداوم پیدا کند و این حیات طبیعی است که میتواند کیفیت پایدار برای زندگی مردم به وجود بیاورد».
ساختن سدهای پرمشکل به بهای نابودی رویشگاههای جنگلی
«در شفارود هنوز درگیری برای آبگیری آن وجود دارد و دیگری سد هراز است در نزدیکی آمل که در حال ساخته شدن است و تخریبهای بسیاری را هم به دنبال داشته است.
آبگیری این سد هم با مشکلاتی مواجه شده چون احتمال مخلوط شدن با شیرابههای زباله وجود دارد و همین مساله روند آبگیری سد را مشکل موجه ساخته. البته نزدیک به 30 سد دیگر در مناطق شمال کشور در حال ساخته شدن هستند و یا در مرحله مطالعه قرار دارند.
یکی از مشکلات مهمی که وجود دارد این است که ارزشمندترین رویشگاههای کشورمان در شمال کشور وجود دارد که درواقع دیرینهترین رویشگاههای جنگلی دنیا هم هست و واقعا با هیچ رویشگاهی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا، قابل رقابت نیست و ما به راحتی داریم برای خریدن شکلات، الماس میپردازیم و این یک نابخردی شگفت انگیز و غیر قابل بخشش است. نسلهای آینده واقعا ما را بابت چنین خطاهایی نخواهندبخشید».