به گزارش اکوایران، میزان تشکیل سرمایه در یک دهه گذشته تقریباً نصف شده است. این درحالی‌ست که بر اساس داده‌های بانک مرکزی میزان پس‌انداز ناخالص ملی در 5 سال گذشته غالبا روندی صعودی داشته است. به باور برخی پیش‌شرط تحقق رشد اقتصاد وجود سرمایه‌گذاری مناسب در زیرساخت‌های سرمایه‌ای تلقی می‌شود. زمانی‌که انگیزه برای سرمایه‌گذاری پس‌اندازها در فعالیت‌های مولد ضعیف باشد،‌ موتور رشد اقتصاد تضعیف شده و برخی از سرمایه‌ها نامولد باقی می‌ماند. 

به همین ترتیب رشد اقتصاد که رابطه مستقیمی با میزان سرمایه‌های مولد موجود در کشور دارد، ممکن است در اثر کاهش میزان تشکیل سرمایه طی سال‌ها، دچار خطری جدی شود.

به طور کلی برای محاسبه تولید ناخالص داخلی سه روش وجود دارد. یکی از این روش‌ها، روش هزینه‌ای یا مخارج است. در این مدل محاسبه از مجموع هزینه‌های مصرف خصوصی، دولتی، سرمایه‌گذاری و خالص صادرات، کل محصولات تولید شده در طول یکسال در یک کشور تخمین زده می‌شود. 

درصورتی‌که از تولید ناخالص داخلی (GDP)، هزینه پرداختی به کارکنان خارجی در داخل ایران کسر شود و درآمد دریافتی کارکنان ایرانی مقیم در خارج به آن اضافه شود، تولید ناخالص ملی (GNP) به دست می‌آید.

افزایش سهم مصرف خانوار از کل تولید ناخالص ملی در دهه گذشته

در مقابل مشاهده می‌شود که طی سال‌ها 1390 تا 1401 مصرف بخش خصوصی رو به افزایش بوده و سهم مصرف خصوصی از کل تولید ناخالص ملی از حدود 46 درصد در سال 91 به 53 درصد در سال 1402 افزایش پیدا کرده است.

برخی از نظریات اقتصادی عنوان می‌کنند زمانیکه انتظار افزایش قیمت در آینده وجود داشته باشد، انگیزه برای مصرف زمان حال افزایش می‌یابد و حتی استفاده از درآمدهای آینده (استقراض برای مصرف) جذاب‌تر می‌شود. موضوعی که می‌تواند توجیه جدی در رشد مصرف سال‌های اخیر هم‌زمان با رشد بالای تورم کالاها و خدمات مصرفی قلمداد شود. 

شرط تبدیل شدن پس انداز به سرمایه‌گذاری سیستم پاداش‌دهی جامعه است

زمانی پس‌انداز می‌تواند به سرمایه‌گذاری تبدیل شود که سیستم اقتصادی در جامعه به سرمایه‌گذاری پاداش دهد. برای مثال اگر در یک جامعه به‌جای سوق‌دهی افراد به سمت سرمایه‌گذاری، آن‌ها را به سمت رانت‌جویی سوق دهند، تشکیل سرمایه صورت نمی‌گیرد یا میزان آن کاهش می‌یابد.

برای مثال در حال حاضر، یک سرمایه‌گذار برای اینکه از سرمایه‌گذاری خود سود کسب کند باید چندین سال تلاش کند و ارزش افزوده ایجاد کند تا پس از مدتی مثلا 30 درصد در سال بتواند از فعالیت خود سود کسب کند. درشرایطی‌که با فعالیت‌‌های رانت‌جویانه امکان کسب سود پنجاه درصد در جامعه وجود داشته باشد، لزوما نمی‌توان انتظار داشت که سرمایه‌گذاری برای افراد جذاب‌تر از رانت‌جویی باشد.

با وجود وضع نامطلوب تشکیل سرمایه، چگونه توانسته‌ایم رشد کنیم؟

شاید این سوال مطرح شود که اگر سرمایه‌گذاری روند کاهشی داشته است، چگونه در همین دهه اخیر ایران توانسته در برخی سال‌ها رشد‌های بالایی را تجربه کند؟ این اتفاق حتی در بهار سال جاری نیز رخ داده است. 

با بررسی روند رشد تولید ناخالص داخلی مشاهده می‌شود هر زمان که فروش نفت کشور افزایش یافته است، در آن دوره رشدهای بالایی رقم خورده و این درحالی‌ست که پس از فروکش کردن درآمدهای نفتی، دوباره اقتصاد به روند گذشته خود بازگشته و مجددا رشد‌های ناچیزی را تجربه می‌کند. 

مقایسه روند رشد درآمدهای حاصل از استخراج نفت‌وگاز و پالایشگاه با تولید ناخالص داخلی به قیمت حاکی از رابطه مستقیم و قوی رشد این دو بخش با یکدیگر هستند. بر اساس محاسبات آماری رشد این دو بخش باهم بیش از 80 درصد همبستگی در سال‌های 1391 تا 1401 داشته‌اند.

برای مثال در سال 1395 که رشد اقتصادی جهش یافته و به 8.8 درصد رسیده، در همان سال بخش استخراج نفت‌وگاز رشد بیش از 54 درصدی پیدا کرده است. نمونه دیگر آن دوباره در سال 96 و 97 و 98 تکرار شده و دقیقا پس از افت شدید ارزش افزوده بخش نفتی، روند رشد کل اقتصاد نیز افت شدیدی را تجربه کرده است.

به طور کلی زمانیکه زیرساخت رشد یا همان میزان سرمایه‌های فیزیکی، انسانی یا دانشی در کشور به شکل مناسبی وجود ندارد، با وارد شدن یک شوک خارجی مانند افزایش درآمدهای نفتی، اقتصاد می‌تواند موقتاً رشد کند اما این رشد تا زمانی ادامه‌دار خواهد بود که درآمدهای نفتی همچنان پای برجا باشند. از همین‌رو درصورت کاهش یافتن درآمدهای نفتی به دلیل اینکه زیرساخت مناسب برای رشد و افزایش تولیدات کشور وجود ندارد، رشد فروکش خواهد کرد. 

رشد اقتصادی