نسل طلايي ايران سوخت
روسيه در ليگ ملتهاي واليبال به عنوان قهرماني دست پيدا كرد و موزارسكي، مدافع كهنهكار اين تيم نيز به عنوان برترين مدافع و ماكسيم ميخايلوف، ارزشمندترين بازيكنان اين ليگ شدند. اين در حالياست كه سالهاست بحث جوانگرايي در ليگ ملتها (ليگ جهاني سابق) مطرح ميشود تا بازيكنان آماده رقابت در مسابقات جهاني و المپيك شوند.
ايران نيز در اين مسابقات با وجود دست پيدا كردن به عنوان دهمي، پنج بازيكن جديد را معرفي كرد كه سال گذشته در رده نوجوانان بازي ميكردند اما نكته مهمي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه بازيكناني كه در رده سني اميدها قرار دارند و بايد به خدمت سربازي بروند به تيمملي بزرگسالان دعوت نشدند. هنوز فراموش نكردهايم كه همين بازيكنان موفق شدند عنوان پنجمي جهان و نايب قهرماني آسيا را كسب كنند و همان روزها محمدرضا داورزني، آنها را نسل طلايي واليبال ناميد. اما چه شد كه هيچكدام از بازيكنان نسل طلايي واليبال كه قرار بود پشتوانه تيمملي بزرگسالان باشند، در ليست نهايي ايگور كولاكوويچ جاي نگرفتند؟ براي بررسي اتفاقات رخ داده در تيمملي ايران و ليگ ملتهاي جهان سراغ رضا تندروان، سرمربي تيم العربي قطر و مربي پيشين تيمملي زير 23 سال كشورمان رفتيم. گفتوگوي «قانون» را با تندروان در ادامه پي ميگيريم.
بحث را از قهرماني تيمملي روسيه در ليگ ملتها آغاز كنيم، سطح مسابقات و بازيها را چگونه ديديد؟
به طور كلي اين دوره از مسابقات با شكل فعلي براي نخستينبار انجام شد و يكسري از تيمها اطلاعات كافي از مدل بازيها نداشتند اما برخي تيمها برنامهريزي مناسبي داشتند و اگر دقت كنيد، هفت تيم اول مسابقات، با برنامه خوبي وارد رقابتها شدند. تيمها بايد قاره پيمايي ميكردند و شرايط دشواري داشتند. همانطور كه ديديد، برخي تيمها، بازيكنان خود را در طول رقابتها تقسيم كرده بودند؛ به عنوان مثال ميخايلوف در دور اول مسابقات براي روسيه بازي نكرد اما در دور دوم به كمك اين تيم آمد و تا فينال نيز بازي كرد. او موفق شد ارزشمندترين بازيكن شود و همين موضوع نشان ميدهد از نظر فني برخي مسائل به تجربه و تصميمي كه درباره نحوه شركت در يك مسابقه گرفته ميشود، بستگي دارد. فرانسه نيز در هفته اول اروين انگاپت را در اختيار داشت اما در هفتههاي بعدي او استراحت كرد و تا فينال با فرانسه همراه نبود. لهستان نيز كوبياك را در اختيار نداشت و او را براي مسابقات قهرماني جهان حفظ كرد. برزيل در برابر ايران از 70 درصد تيم دوم خود استفاده كرد. به نظرم تيمها به شكل خوبي از پتانسيل خود استفاده كردند تا هم در مسابقات قهرماني جهان با آمادگي بالايي شركت كنند و هم به ساير بازيكنانشان بازي دادند.
نكته جالبي كه در اين مسابقات رخداد، اين بود كه بازيكني مثل موزارسكي با 29 سال سن موفق شد بهترين مدافع ليگ ملتها شود اين در حالياست كه همواره دم از جوانگرايي براي كسب موفقيت زده ميشود. ما جوانگرايي را به اشتباه اجرا ميكنيم يا سايرين؟
ابتدا بايد بگويم كه به هر حال ما بايد يك الگوي ورزشي داشته باشيم زيرا تيمي نوپا در جهان هستيم. دنيا به شكل ديگري با جوانگرايي برخورد ميكند و ما به شكل ديگري؛ روسيه پيش از اين بازيكن 40 ساله را به مسابقات برده است. واليبال ورزش تجربه است و به همين دليل بازيكنان تكنيكي كه از نظر فيزيكي مناسب و جوانتر هستند، گاهي نميتوانند عملكرد مناسبي را بين باتجربهها داشته باشند. واليبال بيشترين تورنمنت را در جهان دارد تا بازيكنان تجربه كافي را كسب كنند. برخي بازيكنان گاهي در طول سال بيش از 100 بازي انجام ميدهند؛ بنابراين واليباليستها همواره در حال آزمون و خطا هستند. بازيكني مثل موزارسكي هم از قد خود استفاده بهينه ميكند و هم تكنيك خارقالعادهاي دارد. او با دو متر و18 سانتيمتر قد يك استثناست اما نبايد فراموش كرد كه روسها به طور كلي از بازيكنان باتجربه خود به همين شكل استفاده ميكنند.
تيمملي ايران پنج بازيكن نوجوان خود را به ليگ ملتها برد، عملكرد اين بازيكنان را چگونه ديديد؟
معني عملكرد خوب چيست؟ اينكه چند سرويس خوب بزنند يا چند آبشار مناسب بازيكنان نامي را دفاع كنند يعني عملكرد خوبي داشتهاند؟ اگر اينگونه است بله، معتقدم عملكرد خوبي داشتند اما نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه ما ميخواستيم بازيكنانمان را به يكباره وارد مسابقات كنيم و بگوييم جوانگرايي كردهايم. من فكر ميكنم حضور يكباره پنج بازيكنان از تيم نوجوان در تيم بزرگسالان توجيه آنچناني ندارد. اين بازيكنان قرار است در تيمملي جوانان نيز به ميدان بروند و سپس در مسابقات قهرماني جهان به تيم بزرگسالان بپيوندند. يك بازيكن 19 ساله چقدر توان دارد كه در چنين شرايطي بتواند براي تيمش بدرخشد؟ به نظرم پروسه تجربهاندوزي بازيكن در همه كشورهاي جهان وجود دارد اما ما به اشتباه آن را اجرا ميكنيم. همه دنيا دوست دارند يك بازيكن با تكنيك هرچه سريعتر به تيم اضافه شود اما به نظر من ميتوان بازيكنان را به گونهاي پرورش داد كه از آنها سالها استفاده كرد.
واليبال ايران نسلي در رده سني اميد دارد اما هيچكدام از آنها به تيمملي بزرگسالان دعوت نشدند؛ نسلي كه بايد به خدمت سربازي بروند و عمر حرفهاي آنها دو سال عقب افتاده است. اين در حالياست كه همين بازيكنان در رده سني نوجوانان موفق شدند رتبه پنجم دنيا را كسب كنند و در آسيا نيز دوم شوند. به خاطر دارم همان روزها داورزني، اين نسل را نسل طلايي ناميد اما در عمل نسلي طلايي سوخت.
من اگر بخواهم درباره اين موضوع صحبت كنم، حاشيههايي به وجود ميآيد. من بايد تمركزم را از كار خودم بردارم و براي اثبات يكسري مسائل تلاش كنم. مسائلي كه افرادي خاص به وجود آوردهاند و آنقدر قدرت دارند كه اين اتفاقات را رقم بزنند. من فكر ميكنم تسويه حساب شخصي بين مربيها باعث شد نسل طلايي بسوزد. بازيكنان با كيفيتي كه در حال حاضر تيم ندارند و نميدانند بايد چه كار كنند. ما وقتي AVC كاپ و مسابقات آسيايي را داريم، ميتوانستيم از بازيكنان رده پايينتر به شكل بهينه استفاده كنيم اما اين كار را نكرديم. فراموش نكنيد كه دو مسابقه در رده سني جوانان نيز داشتيم و حدود 60-50 بازيكن را ميتوانستيم درگير بازيها كنيم. ما ميتوانستيم بازيكنان جوان را تقويت و به آرامي به تيم بزرگسالان تزريق كنيم. من مربي تيم اميد بودم و اتفاقاتي كه از نزديك ديدم فاجعه بود؛ دوست ندارم درباره آنها صحبت كنم.
اما شما وظيفه داريد در اين باره صحبت كنيد زيرا چشم اين بازيكنان به حرفهاي شماست. شايد بتوانيد حقشان را بگيريد.
اگر بخواهم حق آنها را بگيرم حق خودم را ميخورند. من قدرتي در واليبال ندارم زيرا قدرت واليبال در دست سياسيهاست و آنها بحث فني ورزش ايران را تحت تاثير قرار ميدهند و اين مسائل تاسفبار است.
بحث را از قهرماني تيمملي روسيه در ليگ ملتها آغاز كنيم، سطح مسابقات و بازيها را چگونه ديديد؟
به طور كلي اين دوره از مسابقات با شكل فعلي براي نخستينبار انجام شد و يكسري از تيمها اطلاعات كافي از مدل بازيها نداشتند اما برخي تيمها برنامهريزي مناسبي داشتند و اگر دقت كنيد، هفت تيم اول مسابقات، با برنامه خوبي وارد رقابتها شدند. تيمها بايد قاره پيمايي ميكردند و شرايط دشواري داشتند. همانطور كه ديديد، برخي تيمها، بازيكنان خود را در طول رقابتها تقسيم كرده بودند؛ به عنوان مثال ميخايلوف در دور اول مسابقات براي روسيه بازي نكرد اما در دور دوم به كمك اين تيم آمد و تا فينال نيز بازي كرد. او موفق شد ارزشمندترين بازيكن شود و همين موضوع نشان ميدهد از نظر فني برخي مسائل به تجربه و تصميمي كه درباره نحوه شركت در يك مسابقه گرفته ميشود، بستگي دارد. فرانسه نيز در هفته اول اروين انگاپت را در اختيار داشت اما در هفتههاي بعدي او استراحت كرد و تا فينال با فرانسه همراه نبود. لهستان نيز كوبياك را در اختيار نداشت و او را براي مسابقات قهرماني جهان حفظ كرد. برزيل در برابر ايران از 70 درصد تيم دوم خود استفاده كرد. به نظرم تيمها به شكل خوبي از پتانسيل خود استفاده كردند تا هم در مسابقات قهرماني جهان با آمادگي بالايي شركت كنند و هم به ساير بازيكنانشان بازي دادند.
نكته جالبي كه در اين مسابقات رخداد، اين بود كه بازيكني مثل موزارسكي با 29 سال سن موفق شد بهترين مدافع ليگ ملتها شود اين در حالياست كه همواره دم از جوانگرايي براي كسب موفقيت زده ميشود. ما جوانگرايي را به اشتباه اجرا ميكنيم يا سايرين؟
ابتدا بايد بگويم كه به هر حال ما بايد يك الگوي ورزشي داشته باشيم زيرا تيمي نوپا در جهان هستيم. دنيا به شكل ديگري با جوانگرايي برخورد ميكند و ما به شكل ديگري؛ روسيه پيش از اين بازيكن 40 ساله را به مسابقات برده است. واليبال ورزش تجربه است و به همين دليل بازيكنان تكنيكي كه از نظر فيزيكي مناسب و جوانتر هستند، گاهي نميتوانند عملكرد مناسبي را بين باتجربهها داشته باشند. واليبال بيشترين تورنمنت را در جهان دارد تا بازيكنان تجربه كافي را كسب كنند. برخي بازيكنان گاهي در طول سال بيش از 100 بازي انجام ميدهند؛ بنابراين واليباليستها همواره در حال آزمون و خطا هستند. بازيكني مثل موزارسكي هم از قد خود استفاده بهينه ميكند و هم تكنيك خارقالعادهاي دارد. او با دو متر و18 سانتيمتر قد يك استثناست اما نبايد فراموش كرد كه روسها به طور كلي از بازيكنان باتجربه خود به همين شكل استفاده ميكنند.
تيمملي ايران پنج بازيكن نوجوان خود را به ليگ ملتها برد، عملكرد اين بازيكنان را چگونه ديديد؟
معني عملكرد خوب چيست؟ اينكه چند سرويس خوب بزنند يا چند آبشار مناسب بازيكنان نامي را دفاع كنند يعني عملكرد خوبي داشتهاند؟ اگر اينگونه است بله، معتقدم عملكرد خوبي داشتند اما نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه ما ميخواستيم بازيكنانمان را به يكباره وارد مسابقات كنيم و بگوييم جوانگرايي كردهايم. من فكر ميكنم حضور يكباره پنج بازيكنان از تيم نوجوان در تيم بزرگسالان توجيه آنچناني ندارد. اين بازيكنان قرار است در تيمملي جوانان نيز به ميدان بروند و سپس در مسابقات قهرماني جهان به تيم بزرگسالان بپيوندند. يك بازيكن 19 ساله چقدر توان دارد كه در چنين شرايطي بتواند براي تيمش بدرخشد؟ به نظرم پروسه تجربهاندوزي بازيكن در همه كشورهاي جهان وجود دارد اما ما به اشتباه آن را اجرا ميكنيم. همه دنيا دوست دارند يك بازيكن با تكنيك هرچه سريعتر به تيم اضافه شود اما به نظر من ميتوان بازيكنان را به گونهاي پرورش داد كه از آنها سالها استفاده كرد.
واليبال ايران نسلي در رده سني اميد دارد اما هيچكدام از آنها به تيمملي بزرگسالان دعوت نشدند؛ نسلي كه بايد به خدمت سربازي بروند و عمر حرفهاي آنها دو سال عقب افتاده است. اين در حالياست كه همين بازيكنان در رده سني نوجوانان موفق شدند رتبه پنجم دنيا را كسب كنند و در آسيا نيز دوم شوند. به خاطر دارم همان روزها داورزني، اين نسل را نسل طلايي ناميد اما در عمل نسلي طلايي سوخت.
من اگر بخواهم درباره اين موضوع صحبت كنم، حاشيههايي به وجود ميآيد. من بايد تمركزم را از كار خودم بردارم و براي اثبات يكسري مسائل تلاش كنم. مسائلي كه افرادي خاص به وجود آوردهاند و آنقدر قدرت دارند كه اين اتفاقات را رقم بزنند. من فكر ميكنم تسويه حساب شخصي بين مربيها باعث شد نسل طلايي بسوزد. بازيكنان با كيفيتي كه در حال حاضر تيم ندارند و نميدانند بايد چه كار كنند. ما وقتي AVC كاپ و مسابقات آسيايي را داريم، ميتوانستيم از بازيكنان رده پايينتر به شكل بهينه استفاده كنيم اما اين كار را نكرديم. فراموش نكنيد كه دو مسابقه در رده سني جوانان نيز داشتيم و حدود 60-50 بازيكن را ميتوانستيم درگير بازيها كنيم. ما ميتوانستيم بازيكنان جوان را تقويت و به آرامي به تيم بزرگسالان تزريق كنيم. من مربي تيم اميد بودم و اتفاقاتي كه از نزديك ديدم فاجعه بود؛ دوست ندارم درباره آنها صحبت كنم.
اما شما وظيفه داريد در اين باره صحبت كنيد زيرا چشم اين بازيكنان به حرفهاي شماست. شايد بتوانيد حقشان را بگيريد.
اگر بخواهم حق آنها را بگيرم حق خودم را ميخورند. من قدرتي در واليبال ندارم زيرا قدرت واليبال در دست سياسيهاست و آنها بحث فني ورزش ايران را تحت تاثير قرار ميدهند و اين مسائل تاسفبار است.