چند میگیری ببری بهارستان؟
کمتر از سه هفته دیگر به برگزاری یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان باقی مانده است، البته درست است که فضای این روزهای انتخابات و تبلیغات کاندیداهای مجلس شورای اسلامی سردتر از فصل برگزاری آن است اما این باعث نمیشود که کاندیداهای مجلس دست از تبلیغات، سخنرانی، تشکیل حزب و لیستهای مشترک بردارند.
بد نیست بدانید که همین حالا که شما این گزارش را میخوانید کاندیداهایی هستند که در شهرها و روستاهای مختلف جلسه و کمپین برای تبلیغات تشکیل میدهند. البته این را هم باید بگویم که تبلیغات کاندیداها بعضاً به چاپ چند بنر و پوستر انتخاباتی یا سخنرانی و بازدید از مراکز مختلف ختم نمیشود بسیاری از کاندیداها هستند که با اقداماتی که شایسته یک کاندیدای مجلس نیست اقدام به تبلیغ میکنند و گاه وعدههایی را میدهند که هیچکدام رنگ تحقق به خود را نمیبینند.
شاید بتوان گفت انتخابات در همه کشورها از اهمیت فراوانی برخودار است؛ چرا که افرادی که ما اقدام به انتخاب آنها و فرستادنشان پشت میز و صندلیهای تصمیم گیری میکنیم به نوعی سرنوشت شهر و کشور خود را تعیین میکنیم. افرادی که ما اقدام به انتخاب آنها در انتخابات میکنیم باید از شایستگی بسیاری برخوردار باشند و آنچه که برای رفاه و آسایش مردم شهر و یا روستای خود مورد نیاز است را تحقق بخشند. این افراد باید بتوانند نسبت به رفع کمبودهای شهرها اقدام کنند و چرخه اقتصادی شهر و کشور را رونق بخشند، اما متأسفانه به جای این موارد ما اکنون شاهد کاسبی از تب تند انتخابات هستیم.
تبلیغاتی با رنگ دلالی
در روزهای داغ تبلیغات انتخابات، هر کدام از کاندیداها به دنبال آن هستند تا راهی را برای تبلیغات بهتر و پیشی گرفتن از دیگر کاندیداها بیابند و رأی بیشتری جذب کنند و به نوعی ورود خود به مجلس را تضمین شده بدانند. در این میان دفاتری هستند که به قول خودشان به کاندیداهای انتخابات کمک میکنند تا راه تبلیغات برای آنان سهل و آسان باشد؛ راههایی که معلوم نیست چه صدماتی را به آینده یک کشور میتواند وارد سازد.
این روزها با وجود اینترنت همه چیز در دسترس قرار دارد و به راحتی میتوان به هدف رسید البته شاید افراد عادی با چنین تبلیغاتی مواجه نشوند اما تبلیغات مانند عملکردشان که پر از علامت سوالهای فراوان است مشتریان خود را پیدا کرده و برای تبلیغات به سراغشان میروند و خدماتشان را مانند چلچراغی آذین بندی میکنند تا هر طور شده کاندیداهای مورد نظر را جذب کنند و به نظر میرسد این تبلیغات هیچ هدفی جز کاسبی برای این افراد ندارد.
وی پس از اصرارهای فراوان راضی به دادن یک قیمت کلی برای بهره مندی یکی کاندیداها از این خدمات میشود و در ادامه میگوید: بسته به نوع کار تبلیغی و سطح انجام کاری که مد نظر شما باشد، قیمتها متفاوت است. به طور مثال برای کاندیداهای شهرستان میتوان با ۱۰۰ میلیون تومان کارها و تبلیغات بسیار گسترده و خوبی انجام داد در تهران نیز بسته به منطقه مورد نظر کاندیداها برای تبلیغ هزینهها از ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان متغیر است، اما گاهی میتوان با هزینه ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان هم تبلیغات خوب و مناسبی انجام داد و تاکید میکند که با هزینههای ۱ تا ۲ میلیون تومان تبلیغات از ارزش چندانی برخودار نمیباشد و چنین کارهایی با این مقدار از بودجه را نمیپذیرند چرا که به گفته خودشان برایشان صرفه اقتصادی ندارد.
تماس را قطع میکنم، حالا فقط یک سوال در ذهنم نقش بسته و آن این است که چطور افرادی به خود اجازه میدهند با سرنوشت کشور بازی کنند، همانطور که در ابتدای گزارش نیز گفتم با انتخاب افرادی به عنوان کاندیداهای مجلس و دادن کرسی سبز رنگ مجلس به آنان، افراد جامعه به نوعی سرنوشت کشور خود را برای چهار سال تعیین میکنند؛ این افراد باید برای بسیاری از اقدامات مهم کشور تصمیم گیری کنند، شاید نظارت بیشتر بر فرایند تبلیغات کاندیداهای مجلس و انتخاب افرادی با تحقیق و مطالعه از سوی افراد جامعه بتواند دست چنین دلالانی را از فضای سیاسی کشور دور کند.