اقتصاد هنر دچار گرانفروشی شده است
از فعالیتهای جدید خود در عرصه نقاشی بگویید؟ مجموعهای را برای برگزاری نمایشگاه آماده کردهاید؟
نزدیک دو سال است که فعالیت جدی در عرصه نقاشی نداشتم و آخرین نمایشگاه من مربوط به دو سال پیش است. این روزها مشغول آمادهسازی و مذاکره برای برگزاری نمایشگاه انفرادی از مجموعه آثارم باعنوان «زنان سرزمین من» هستم که امیدوارم بتوانم بهزودی این نمایشگاه را برگزار کنم. درحالحاضر ۸ اثر را آماده کردم و باید تعداد آن را برای نمایشگاه انفرادی افزایش دهم.
ویژگی این نمایشگاه شما چیست؟ باتوجه به اینکه نام آن را «زنان سرزمین من» گذاشتید به کدام وجه از زندگی بانوان ایرانی توجه کردید؟
توجه و تمرکزم بر زنانی است که در زندگی زیر فشار هستند و امکانی برای رشد در جامعه ندارند؛ باوجود این یک نقطه روشن و امیدبخش را در زندگی احساس میکنند و از تلاش برای رسیدن به اصول مهم اجتماعی پا پس نمیکشند. بهطورمثال یکی از آثارم زنی است که تمام بدنش با باند سفید پیچیده شده و در بعضی جاها باندها باز و تکهتکه شده و از میان آن قسمتها گل روییده است. تمامی کارها با چنین مفهومی ارائه شده و فکر میکنم موضوعی همهگیر و جهانشمول است و تنها مختص زنان ایرانی نیست و میتواند برای تمامی بانوان در تمام نقاط جهان دارای مفهوم باشد.
چرا در دو سال گذشته اثری را به نمایش نگذاشتید و این دوری دوساله چه دلایلی داشت؟ خودخواسته بوده یا دلایل بیرونی منجر به این دوری شده است؟
دو دلیل وجود داشت. یک سال نخست را وقت گذاشتم؛ برای اینکه اگر قرار باشد در فضای کاریام تغییری ایجاد شود باید فرصت تنهایی را به خود میدادم. من در دورهای آثاری را خلق میکردم که فضای آثار خیلی سیاه بود و برای اینکه بتوانم این تغییر را ایجاد کنم و از آن فضا دور شوم نیاز داشتم مدتی کار نکنم و فقط تمرین کنم و اتود بزنم تا فضای ذهنیام را تغییر دهم. گویی داشتم خودم را مجازات میکردم که تا آدم دیگری نشوی، نمیتوانی عالم دیگری را خلق کنی. بعد از این یک سال دوری آگاهانه که کارهایم را شروع کردم و با گالریها تماس گرفتم تا بتوانم مقدمات نمایشگاه را فراهم کنم با اتفاقهای عجیبی روبهرو شدم. متاسفانه ارائه کار و همکاری با بیشتر گالریها را روابط تعیین میکند و ارزش هنری یک هنرمند خیلی در شاخصهای انتخاب برای برپایی نمایشگاه دخیل نیست. درحالحاضر شرایط طوری است که هر گالری چند نقاش را انتخاب و با همانها کار میکند و خیلی به سراغ افراد جدید نمیرود. ضمن اینکه ترجیح میدهم بهدلیل اینکه آخرین نمایشگاهم در یک گالری معتبر برگزار شد، بعد از دو سال دوری آثارم را در گالریای به نمایش بگذارم که یا در سطح همان گالری یا چند پله بالاتر باشد، به همین دلیل به سراغ هر گالری نمیروم و شاخصهای هنری و پیشینه و اعتبار یک گالری برایم در اولویت است.
چرا این اتفاق میافتد؟ گالریهای ما دچار نوعی مافیای اقتصادی شدند؟ یا دلایل دیگری دارد که هنرمندانی با کسوت و سابقه شما نمیتوانند بهراحتی برای کارهای خود مکان مناسبی بهمنظور نمایش پیدا کنند؟
دلایل گوناگونی موجب بروز این مشکلات شده است. بسیاری از گالریها بهدلیل آنکه بتوانند به سودآوری اقتصادی برسند، روی آثار چند هنرمند محدود تمرکز میکنند و گاه اصرار بر نمایش آثار یک هنرمند این ذهنیت را برای مخاطب ایجاد میکند که بهطورحتم این اثر را خریداری کند. از طرفی گاهی روابط نزدیک بین گالریدار و هنرمند باعث شده در فروش آثار هم دروغ گفته شود. گاهی به دروغ گفته میشود اثری فروخته شده تا مجموعهداران و علاقهمندان به خرید آثار هنری تشنه خریدن دیگر آثار آن هنرمند شوند. این روابط پشت پرده اقتصادی موجب میشود گالریداران کمتر راغب شوند که با هنرمندان دیگری نیز کار کنند.
گرانی آثار خلق شده ازسوی هنرمندان و دور شدن هنرهای تجسمی از سبد فرهنگی خانوادهها و نبود آثار هنری در خانههای مردم موجب نشده که هنرهای تجسمی به حرفهای بسیار گران تبدیل شود که از جامعه خودش نیز دور است؟ ما گاه شاهد آن هستیم که یک اثر هنری با ارقام نجومی ۵۰، ۶۰ میلیون یا چند صد میلیون به فروش میرسد.
بله؛ متاسفانه یکی از دلایل همین نکتهای است که شما گفتید. من خودم موافق گرانفروشی در آثار هنری نیستم. اقتصاد هنر دچار گرانفروشی شده است. شاید برایتان جالب باشد که بگویم یکی از شاگردان من کاری را به نرخ ۱۵ میلیون تومان فروخته، در حالی که خودم هنوز قادر به فروختن اثرم به نرخ ۵ میلیون تومان نیستم. برای من جالب است که چطور این اتفاق میافتد. من نمیتوانم باور کنم تمامی درآمد فروخته شده یک اثر هنری در جیب هنرمند میرود. بهطورقطع برخی اتفاقها و مناسبات مالی پشت پرده است که نرخ آثار را تا این اندازه بالا میبرد. نوعی ارزشگذاری کاذب در آثار وجود دارد که بازار آثار هنری را نسبت به خرید تشنه میکند. این بیاخلاقیها در عرصه فروش آثار هنری گاه آزاردهنده میشود. من شاهد هستم که در بعضی مواقع یک اثر پرینت به جای اثر اصل با قیمتهای بالایی فروخته شده است.
هیچ نظارتی از طرف نهادهای دولتی و نظارتی بر این نوع تخلفها وجود ندارد؟
این پرسشی است که شاید بسیاری از هنرمندان بهدنبال جوابش هستند و تعجب میکنم چطور انقدر راحت چنین اتفاقهایی در این عرصه میافتد و کسی بر آن نظارت نمیکند. البته این مشکل مختص هنرهای تجسمی نیست. در بقیه عرصههای فرهنگی و هنری نیز به شکلی دچار آن هستیم. در بحث شعر نیز این موارد به تناوب مشاهده میشود. سرقتهای ادبی به یک امر عادی در عرصه شعر و ادبیات تبدیل شده و گاهی پیش آمده که اشعار خودم را به اسم افراد دیگری در فضای مجازی میبینم و متاسفانه کاری هم نمیتوانیم بکنیم تا از این اتفاق زشت جلوگیری کنیم.
درباره فعالیتتان در عرصه شعر بگویید. مجموعهای برای انتشار آماده کردهاید؟
من غیر از ۱۶ جلد آثاری که در عرصه کودک و نوجوان منتشر کردم، دو کتاب شعر بزرگسالان را سال گذشته به چاپ رساندم با نامهای «به من نخ بده دکمه رویاهایت شل شده» و دیگری نامههایی است که برای استاد مرتضی ممیز نوشتم باعنوان «من محکوم استادی توام» که هر دو روانه بازار کتاب شده است.