قم| صدای مردم بودن بالاترین امتیاز و مرتبه است
مدرس حوزه و دانشگاه گفت: صدای مردم بودن بالاترین امتیاز و مرتبه است و تنها آرزوی من این بود که صدای مردم را به گوش تعدادی کر و لال برسانم اما نتوانستم.
به گزارش خبرنگار رویداد ایران،رضا بابایی در آیین نکوداشت «فرزند قلم» که در مجتمع ناشران قم برگزار شد، اظهار کرد: بسیار شرمنده و متشکر از تشریف فرمایی دوستان هستم، بدون ذرهای تعارف اصلاً شایسته و لایق این جمع باصفا و این اظهار محبتها نبودم. دوستان با حضور و کلام خود، حُسن خود را آشکار کردند و از دست اندرکاران این برنامه که حق برادری را به جای آوردند، تشکر میکنم.
وی در ادامه با اشاره به مشکل تارهای صوتی که به دلیل بیماری بوجود آمده و سخن گفتن را برای او سخت کرده است، گفت: از سخنرانان برنامه به ویژه آقای جوادی تشکر میکنم که من حتی استعداد شاگردی ایشان را نداشتم و از جناب سید عباس صالحی دوست مهربانم قدردانی میکنم.
این نویسنده افزود: در این مدت که بیمار بودم آنقدر محبت و بزرگواری و انسانیت دیدم که به اندازه چند دهه ذخیره دارم اما توان ابراز آن را ندارم.
بابایی تصریح کرد: بنده به لحاظ سیاسی تفکر خاصی داشتم و اصلاح طلب بودم و هستم اما محبتی که در این مدت از همه دوستان اصولگرا، روشنفکر و سنتی دیدم، فهمیدم مرزهای انسانی خیلی فراختر از این دسته بندیهای حقیر و خوار است و محبتی که من از مخالفان فکری دیدم، هیچ کم از محبتی نبود که از برادران عزیز و دوستان هم فکر دیدم.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه وظیفه خود میدانم نکته مهمی را تکرار کنم، گفت: خوانندگی خیلی بهتر از نویسندگی است و لذت و تأثیر آن بیشتر است؛ بخوانیم، بخوانیم و بخوانیم چراکه لذت و صفا و گشودگی که در خواندن هست، در نوشتن نیست.
این نویسنده افزود: این نویسندگی هوسی است که به جان جوانان افتاده اما بنده عازم هستم و حسرتی ندارم جز کتاب هایی که نخواندم.
بابایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه این دنیا یک شکنجهگاه است، گفت: حتی انسانهای خوشبخت هم شکنجه میشوند چون هر آن ممکن است یک خبر بد به آنها برسد و موجب حسادت و سوء تفاهم قرار بگیرند. ذات دنیا شکنجهگاه است، این دنیا را بر مردم سختتر نکنیم.
وی با اشاره به اینکه کسانی مثل امام موسی صدر بسیار حکیم و بی نظیر هستند، افزود: شرمنده و متأسف هستم که باید بگویم حوزه های علمیه از این منظر به دین نگاه نمی کنند که دین چه راه حلی برای مشکلات بشر دارد، فقط که امر و نهی نمیشود.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه فرهنگ قداست ندارد و هیچ چیز مقدس نیست، گفت: مقدس، حقیقت است و هر چیز در این عالم به اندازه سهمی که از حقیقت دارد، مقدس است که در رأس آن خداست و پس از خدا، عدالت است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه ظلم را باید در هر لباسی شناخت، گفت: اگر حقیقت و ایمان و معنویت می خواهید، اگر واقعا میخواهید انسانهای اخلاقی باشید، ظلم را بشناسید و در مقابل آن بیاستید.
بابایی افزود: با سر به زیر انداختن و تسبیح کردن و ریش گذاشتن، مؤمن نمیشوید؛ امثال شمر از ما بسیار ظاهرالصلاحتر بودند و جای مهر روی پیشانی آنها بود.
وی با بیان تأکید بر اینکه حقیقت یک نشانه دارد که عدالت است، تصریح کرد: از بابایی بشنوید، «ظلم» زیباترین و فاخرترین و مقدس ترین لباسها را میپوشد. ظلم را در هر لباسی بشناسید، حتی در لباس منِ نویسنده.
این نویسنده افزود: فرهنگ خوب است اگر جلوی ظلمی را بگیرد و دین خوب است اگر گره ای باز کند، سنت خوب است اگر گرهگشا باشد و مدرنیته هم آنقدری که از رنج بشر بکاهد، آغوش به روی او باز میکنیم.
بابایی در پایان با تأکید بر اینکه صدای مردم بودن بالاترین امتیاز و مرتبه است، اظهار کرد: تنها آرزوی من این بود که صدای مردم را به گوش تعدادی کر و لال برسانم اما نتوانستم.
وی در ادامه با اشاره به مشکل تارهای صوتی که به دلیل بیماری بوجود آمده و سخن گفتن را برای او سخت کرده است، گفت: از سخنرانان برنامه به ویژه آقای جوادی تشکر میکنم که من حتی استعداد شاگردی ایشان را نداشتم و از جناب سید عباس صالحی دوست مهربانم قدردانی میکنم.
این نویسنده افزود: در این مدت که بیمار بودم آنقدر محبت و بزرگواری و انسانیت دیدم که به اندازه چند دهه ذخیره دارم اما توان ابراز آن را ندارم.
بابایی تصریح کرد: بنده به لحاظ سیاسی تفکر خاصی داشتم و اصلاح طلب بودم و هستم اما محبتی که در این مدت از همه دوستان اصولگرا، روشنفکر و سنتی دیدم، فهمیدم مرزهای انسانی خیلی فراختر از این دسته بندیهای حقیر و خوار است و محبتی که من از مخالفان فکری دیدم، هیچ کم از محبتی نبود که از برادران عزیز و دوستان هم فکر دیدم.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه وظیفه خود میدانم نکته مهمی را تکرار کنم، گفت: خوانندگی خیلی بهتر از نویسندگی است و لذت و تأثیر آن بیشتر است؛ بخوانیم، بخوانیم و بخوانیم چراکه لذت و صفا و گشودگی که در خواندن هست، در نوشتن نیست.
این نویسنده افزود: این نویسندگی هوسی است که به جان جوانان افتاده اما بنده عازم هستم و حسرتی ندارم جز کتاب هایی که نخواندم.
بابایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه این دنیا یک شکنجهگاه است، گفت: حتی انسانهای خوشبخت هم شکنجه میشوند چون هر آن ممکن است یک خبر بد به آنها برسد و موجب حسادت و سوء تفاهم قرار بگیرند. ذات دنیا شکنجهگاه است، این دنیا را بر مردم سختتر نکنیم.
وی با اشاره به اینکه کسانی مثل امام موسی صدر بسیار حکیم و بی نظیر هستند، افزود: شرمنده و متأسف هستم که باید بگویم حوزه های علمیه از این منظر به دین نگاه نمی کنند که دین چه راه حلی برای مشکلات بشر دارد، فقط که امر و نهی نمیشود.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه فرهنگ قداست ندارد و هیچ چیز مقدس نیست، گفت: مقدس، حقیقت است و هر چیز در این عالم به اندازه سهمی که از حقیقت دارد، مقدس است که در رأس آن خداست و پس از خدا، عدالت است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه ظلم را باید در هر لباسی شناخت، گفت: اگر حقیقت و ایمان و معنویت می خواهید، اگر واقعا میخواهید انسانهای اخلاقی باشید، ظلم را بشناسید و در مقابل آن بیاستید.
بابایی افزود: با سر به زیر انداختن و تسبیح کردن و ریش گذاشتن، مؤمن نمیشوید؛ امثال شمر از ما بسیار ظاهرالصلاحتر بودند و جای مهر روی پیشانی آنها بود.
وی با بیان تأکید بر اینکه حقیقت یک نشانه دارد که عدالت است، تصریح کرد: از بابایی بشنوید، «ظلم» زیباترین و فاخرترین و مقدس ترین لباسها را میپوشد. ظلم را در هر لباسی بشناسید، حتی در لباس منِ نویسنده.
این نویسنده افزود: فرهنگ خوب است اگر جلوی ظلمی را بگیرد و دین خوب است اگر گره ای باز کند، سنت خوب است اگر گرهگشا باشد و مدرنیته هم آنقدری که از رنج بشر بکاهد، آغوش به روی او باز میکنیم.
بابایی در پایان با تأکید بر اینکه صدای مردم بودن بالاترین امتیاز و مرتبه است، اظهار کرد: تنها آرزوی من این بود که صدای مردم را به گوش تعدادی کر و لال برسانم اما نتوانستم.