مازندران|بنویسيم كاسپين، بخوانيم سطل زباله
نبض حيات كاسپين كند ميزند؛ بزرگترين درياچه جهان از يك طرف با پسماندهاي نفتي كشورهاي همسايه و از طرف ديگر با فاضلاب و پسابهاي صنعتي ايران محاصره شده است. درياي مازندران اين روزها به سطل زبالهاي براي مردم و مسئولان تبديل شده است، اينجا ديگر زباله شهري، بيمارستاني، فاضلاب شهري يا پساب صنعتي تفاوتي ندارد؛ تمامي آنها بدون تصفيه، فيلتر، بيخطرسازي و هيچ ملاحظه زيست محيطي بهراحتي در روز روشن، مقابل ديدگان همه در درياي مازندران رها ميشوند.
پيامد آن خطر انقراض آبزيان درياي مازندران و نقش 70 درصدي فاضلاب در آلودگي اين درياست. اما مسالهاي كه از ديد مسئولان پنهان مانده و كمتر به آن توجه شده است، بحث ورود شيرابه زباله به دريا ست؛ شيرابهاي كه هزاران بار بيشتر از فاضلاب خطرناك بوده و حيات مردمان شمال ايران و آبزيان را بهمخاطره انداخته است.
شيرابه متهم نامرئي
شيرابه زباله يكي از متهمان رديف اول آلودگي درياي مازندران است. زبالههايي كه در نزديكي ساحل دريا يا رودخانهها، دپو ميشوند و سرانجام شيرابه آنها راهي دريا ميشوند. در برخي شهرها، ارتفاع دپو زباله در كنار ساحل يا رودخانهها به 40 متر نيز رسيده است. حال تصور كنيد از اين كوههاي زباله در هر ثانيه چند ليتر شيرابه زباله توليد و به دريا وارد ميشود؛ حقيقتي تلخ كه عمق فاجعه آلودگي درياي مازندران را نشان ميدهد. سهيل اولاد زاد، فعال محيط زيست مازندراني، به «قانون» درباره معضل ورود فاضلاب و شيرابه زباله به دريا ميگويد:« بحث شيرابه و فاضلاب را نبايد با يكديگر مقايسه كرد چرا كه دو مقوله بسيار متفاوت هستند. درصد آلايندگي كه در شيرابه زباله وجود دارد با درصد آلايندگي كه در فاضلاب وجود دارد بسيار متفاوت است. شيرابه بهشدت خطرناكتر از فاضلاب است. درحدود 90 درصد فاضلاب، آب است و 10 درصد مابقي فضولات انساني و ... است. اما شيرابه زباله، عصاره آلودگي پسماند است. در بحث شيرابه هنگاميكه زباله در محلي انباشت و دفن ميشود، شيرابه ايجاد ميشود. نكته قابل توجه اينجاست كه در محل دپو، زبالههاي الكترونيكي، عفوني، بيمارستاني، شهري و ... وجود دارند. تمامي اين زبالهها بدون در نظر گرفتن كوچكترين ملاحظات زيست محيطي و بهداشتي با يكديگر ادغام ميشوند و شيرابه توليد شده از اين زبالهها بيسار خطرناك بوده و قابل مقايسه با آلايندگي فاضلاب نيست. همچنين بحث تصفيه شيرابه و فاضلاب نيز قابل مقايسه با يكديگر نيستند.در مازندران روزانه در حدود سه هزار و پانصد تن زباله توليد ميشود كه از هر يك تن زباله 500 ليتر شيرابه توليد ميشود. اما در بحث فاضلاب، سرانه توليد فاضلاب 150 ليتر در روز براي هر فرد است. سه ميليون و سيصد هزار مازندراني داريم. با مقايسه اين دو آمار متوجه تفاوت ميزان توليد و درنهايت سيستم تصفيه آنها ميشويم ».
نفوذ شيرابه زباله در آبهاي زيرزميني
اولاد زاد با تاكيد بر اينكه در شهرهاي ساحلي بهدليل بالا بودن سطح آب، شيرابه يا فاضلاب بهصورت مستقيم وارد رودخانه يا دريا ميشود، ادامه ميدهد:« درباره ورود فاضلاب يا شيرابه زباله دو بحث آب زيرزميني و آب سطحي مطرح است. شيرابه يا فاضلاب از اين دو طريق وارد دريا يا چاههاي آب ميشوند. كشاورزان نيز از اين آبها براي آبياري مزارع و باغها استفاده ميكنند كه تمامي آنها از محل ذفن زباله نشأت ميگيرد. محلهاي دفن زباله هيچ كدام بهداشتي نيستند البته محل دپوي زباله در استان وجود ندارد و محلهاي فعلي نيز بهصورت طبيعي ايجاد شدهاند. بهعنوان نمونه حدود پنج دپوي زباله در جنگلها، كنار رودخانهها قرار گرفته است.بارندگي بر شيرابه زباله بسيار تاثيرگذار است. در هنگام بارندگي، آب، غلظت فاضلاب را كاهش ميدهد، در نتيجه ميزان آلودگي آن نيز كاهش مييابد. اما در بحث شيرابه، آب باران و رطوبت هوا ميزان آلايندگي و وسعت منطقه آلوده شده را بهشدت افزايش ميدهد. تمامي اين عوامل موجب آلايندگي آب رودخانهها و سرانجام درياي مازندران ميشود».
چالشي بهنام تصفيهخانه فاضلاب
تصفيهخانههاي فاضلاب به چالشي براي استانهاي شمالي كشور تبديل شدهاند. اغلب شهرهاي ساحلي فاضلاب ندارند، برخي كه در چند سال اخير در آنها تصفيهخانه فاضلاب احداث شده است نيز بهصورت تعطيل يا نيمهكاره و غيرفعال هستند. اولادزاد درباره سيستم تصفيه فاضلاب در مازندران به «قانون» ميگويد:« سه ايستگاه تصفيهخانه فاضلاب شهري فعال در مازندران وجود دارد. البته بهصورت كامل فعال نيستند و تمامي فاضلاب شهر را تصفيه نميكنند. معمولا بهصورت ميانگين درحدود 50درصد عمليات تصفيه فاضلاب شهري انجام ميشود. مابقي فاضلابي كه در استان توليد ميشود بهدليل نبود تصفيهخانه فاضلاب در محلي رها ميشوند. رهاسازي فاضلاب تمام ماجراي مازندران نيست بلكه بخش ديگري نيز وجود دارد كه بلاي جان اين استان شده است. اغلب مازندرانيها در خانههايشان چاهي به نام چاه جذبي دارندكه تمامي فرايند توليد فاضلاب وارد آن چاههاي جذبي ميشود. چاههاي جذبي نيز مشخص است كه هيچ استانداري در بحث فاضلاب ندارند و ايزوله نيستند و فاضلاب بهراحتي جذب آبهاي زيرزميني ميشود. برخي مناطق مازندران براي اينكه سطح آب بسيار بالاست، اين چاهها زودتر پر ميشوند و بالا ميآيد. آن زمان لجنكشها چاه فاضلاب را تخليه كرده و در رودخانهها رهاسازي ميكنند».
ايران، آلاينده درياي مازندران
اولادزاد با اشاره به اينكه از سوي كنوانسيونهاي بينالمللي يك سري بررسيهايي روي درياي مازندران صورت گرفته كه نتايج آن قابل بررسي است؛ ميگويد:«بيشترين ميزان ورودي فاضلاب انساني در درياي مازندران از سوي ايران رخ داده است و در حاشيه جنوبي دريا بيشترين توليد ميزان فاضلاب را داشتهايم. اما كشورهاي همسايه در آلايندگي صنعتي و نفتي سهم بيشتر از ايران داشتهاند. براساس اين تحقيقات،در آذربايجان كه بسياري از صنايع آن در حاشيه درياي مازندران مستقر شده است، آلايندگي صنعتي بسياري وجود دارد. مابقي كشورها نيز سهم بالايي در آلايندگي نفتي دريا دارند».
ماهیهایي با طعم نفت
نفت بلاي جان بزرگترين درياچه جهان شده است؛ طلاي سياهي كه اين روزها روزگار كاسپين را سياه كرده است، براساس آمار،بيشترين آلودگی اين دریاچه مربوط به آلودگی نفتی است که از فعالیتهای نفتی چهار کشور دیگر حاصل میشود. جبار كوچكي نژاد، نماينده مردم رشت در مجلس درباره آلايندگي نفتي درياي مازندران به خانه ملت گفته است:« ماهیهای دریای مازندران بوی نفت میدهند. اکوسیستم این دریا در حال تغییر بوده و همچنین نسل آبزیان به ویژه فوک خزر به دلیل آلودگیهای نفتی و صنعتی و همچنین برداشتهای بیرویه ماهی کیلکا که فک از آن تغذیه میکند در معرض تهدید قرار گرفته است.کشورهای همسایه عامل اصلی آلودگی نفتی دریای مازندران هستند اما همکاری و هماهنگی موثری میان کشورهای همسایه برای مدیریت آلودگی این دریا دیده نمی شود. به صورت جدی نیاز است وزارت امور خارجه با تدابیری دیپلماتیک و هوشمندانه معضل آلودگی دریا را با همکاری کشورهای همسایه مرتفع کند.کشورهای همسایه دریای مازندران در رابطه با آلودگی این دریا هیچ گونه احساس مسئولیتی ندارند. کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای مازندران با حضور نمایندگان محیط زیست پنج کشور حاشیه دریای جلساتی را برگزار میکند اما لازم است که این جلسات بیشتر شده و در این جلسات تمامی کشورها ملزم به منع صید بیرویه آبزیانی که نسل آنها در خطر انقراض قرار دارد مانند فک خزر و همچنین رعایت استانداردهای زیست محیطی در هنگام برداشت نفت شوند.اگر کشورها نکات زیست محیطی را رعایت نکنند لازم است سازمانهای بینالمللی دخالت کرده و با آنها به صورت جدی برخورد کنند زیرا اگر هر یک از کشورهای همجوار دریای مازندران قوانین زیست محیطی این دریاچه بین المللی را رعایت نکنند تمامی کشورهای منطقه متضرر می شوند.در سال های اخیر کارشناسان، دلسوزان محیط زیست و نمایندگان مجلس نسبت به وضعیت بحرانی دریای مازندران به علت ورود فاضلاب و پسماند هشدار دادهاند اما متاسفانه این هشدارها تاکنون راه به جایی نبرده و بزرگترین دریاچه جهان همچنان گرفتار بحران پسماند، فاضلاب و آلودگی نفتی است».
جولان فاضلابها در درياي مازندران
فاضلاب نقش 70 درصدي در آلايندگي درياري مازندران دارد؛ اين اعتراف تلخ نماینده مردم آستارا در مجلس است. ولی داداشی در اينباره گفت:« متاسفانه فاضلاب صنعتی و خانگی استان های شمالی پس از ورود به رودخانهها به دریای مازندران می ریزد و این موضوع آسیب جدی را متوجه محیط زیست دریا کرده است.ورود فاضلابهای خانگی و صنعتی به دریای خزر تهدیدی جدی برای انقراض نسل آبزیان محسوب می شود.ورود فاضلاب های خانگی و صنعتی به دریا تهدیدی جدی برای انقراض نسل آبزیان محسوب می شود. یکی از اقدامات پیشگیرانه برای بهبود وضعیت زیست محیطی دریا سیستماتیک و مکانیزه کردن دفع فاضلاب است».
آلودگی نفتی دریای مازندران از سوی کشورهای همسایه صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه آلودگی نفتی دریای خزر از سوی کشورهای همسایه صورت می گیرد، ادامه داد: کشورهای حوزه دریا نیز با اکتشاف نفت به نوعی به محیط زیست دریا آسیب می زنند از این رو لازم است وزارت امور خارجه با دیپلماسی قوی این موضوع را پیگیری کند؛ از آنجایی که کشورهای همسایه روابط مناسبی با ما دارند بنابراین اگر دولت پیگیر این مساله باشد مشکل آلودگی نفتی به درستی حل و فصل میشود.فاضلاب استان های شمالی باید شبکه گذاری شود. متاسفانه دولت همتی برای این موضوع نشان نداده و اقدام پیشگیرانه ای را در دستور کار قرار نداده، این در حالی است که سازمان حفاظت محیط زیست گزارشهای مختلفی را در اختیار هیات دولت، مجلس و تمامی رسانه ها قرار داده است.سیستم فاضلاب تمامی شهرهای استان گیلان تکمیل نشده است. سیستم فاضلاب آستارا دچار مشکل است و دولت توجهی به این موضوع ندارد، در حالی که 70 درصد آلودگی دریای خزر بهعلت ورود فاضلابهای خانگی و صنعتی است.سواحل و کناره های دریا مملو از فاضلاب است؛ علاوه بر معضل ورود فاضلاب به دریا با انباشت و دپوی زباله در سواحل دریای نیز مواجه هستیم که شیرابههای حاصل از این زباله ها به دریای مازندران وارد میشود.زبالههای شهرستان آستارا هر دقیقه 12لیتر شیرابه تولید میکنند و محل پسماند نزدیک به دریا است، البته این میزان زمانی تولید میشود که هوا صاف است و در مواقع بارش نزولات جوی میزان شیرابه ها بیشتر شده و سواحل را آلوده میکند».
سخن آخر
فاضلاب و زباله مهمترين چالش زيست محيطي استانهاي شمالي كشور است، معضلي كه مهمترين ذخاير زيستي اين سرزمين را نشانه رفته و هر روز شاهد اخبار ناگواري در اينباره هستيم. يك روز بهوجود آمدن درياچهاي از شيرابه زباله در جنگل و روز ديگر تصاوير زبالههاي بيمارستاني در سواحل درياي مازندران. سالهاست مسولان براي حل معضل فاضلاب و زباله راهحل ارائه ميدهند اما در عمل هيچ اتفاقي رخ نميدهد. بحراني كه بهصورت استاني حل نميشود، طرحهاي استاني شكست خورده در چند دهه اخير، نمونه واضحي از اين مساله است، زباله و فاضلاب استانهاي شمالي ايران بودجه و نگاه ملي ميطلبد. حذف بودجه پسماند در استانهاي شمالي از بودجه ملي توسط نمايندگان مجلس گواه روشني بر نبود عزم ملي براي حل اين بحران زيست محيطي است.
شيرابه متهم نامرئي
شيرابه زباله يكي از متهمان رديف اول آلودگي درياي مازندران است. زبالههايي كه در نزديكي ساحل دريا يا رودخانهها، دپو ميشوند و سرانجام شيرابه آنها راهي دريا ميشوند. در برخي شهرها، ارتفاع دپو زباله در كنار ساحل يا رودخانهها به 40 متر نيز رسيده است. حال تصور كنيد از اين كوههاي زباله در هر ثانيه چند ليتر شيرابه زباله توليد و به دريا وارد ميشود؛ حقيقتي تلخ كه عمق فاجعه آلودگي درياي مازندران را نشان ميدهد. سهيل اولاد زاد، فعال محيط زيست مازندراني، به «قانون» درباره معضل ورود فاضلاب و شيرابه زباله به دريا ميگويد:« بحث شيرابه و فاضلاب را نبايد با يكديگر مقايسه كرد چرا كه دو مقوله بسيار متفاوت هستند. درصد آلايندگي كه در شيرابه زباله وجود دارد با درصد آلايندگي كه در فاضلاب وجود دارد بسيار متفاوت است. شيرابه بهشدت خطرناكتر از فاضلاب است. درحدود 90 درصد فاضلاب، آب است و 10 درصد مابقي فضولات انساني و ... است. اما شيرابه زباله، عصاره آلودگي پسماند است. در بحث شيرابه هنگاميكه زباله در محلي انباشت و دفن ميشود، شيرابه ايجاد ميشود. نكته قابل توجه اينجاست كه در محل دپو، زبالههاي الكترونيكي، عفوني، بيمارستاني، شهري و ... وجود دارند. تمامي اين زبالهها بدون در نظر گرفتن كوچكترين ملاحظات زيست محيطي و بهداشتي با يكديگر ادغام ميشوند و شيرابه توليد شده از اين زبالهها بيسار خطرناك بوده و قابل مقايسه با آلايندگي فاضلاب نيست. همچنين بحث تصفيه شيرابه و فاضلاب نيز قابل مقايسه با يكديگر نيستند.در مازندران روزانه در حدود سه هزار و پانصد تن زباله توليد ميشود كه از هر يك تن زباله 500 ليتر شيرابه توليد ميشود. اما در بحث فاضلاب، سرانه توليد فاضلاب 150 ليتر در روز براي هر فرد است. سه ميليون و سيصد هزار مازندراني داريم. با مقايسه اين دو آمار متوجه تفاوت ميزان توليد و درنهايت سيستم تصفيه آنها ميشويم ».
نفوذ شيرابه زباله در آبهاي زيرزميني
اولاد زاد با تاكيد بر اينكه در شهرهاي ساحلي بهدليل بالا بودن سطح آب، شيرابه يا فاضلاب بهصورت مستقيم وارد رودخانه يا دريا ميشود، ادامه ميدهد:« درباره ورود فاضلاب يا شيرابه زباله دو بحث آب زيرزميني و آب سطحي مطرح است. شيرابه يا فاضلاب از اين دو طريق وارد دريا يا چاههاي آب ميشوند. كشاورزان نيز از اين آبها براي آبياري مزارع و باغها استفاده ميكنند كه تمامي آنها از محل ذفن زباله نشأت ميگيرد. محلهاي دفن زباله هيچ كدام بهداشتي نيستند البته محل دپوي زباله در استان وجود ندارد و محلهاي فعلي نيز بهصورت طبيعي ايجاد شدهاند. بهعنوان نمونه حدود پنج دپوي زباله در جنگلها، كنار رودخانهها قرار گرفته است.بارندگي بر شيرابه زباله بسيار تاثيرگذار است. در هنگام بارندگي، آب، غلظت فاضلاب را كاهش ميدهد، در نتيجه ميزان آلودگي آن نيز كاهش مييابد. اما در بحث شيرابه، آب باران و رطوبت هوا ميزان آلايندگي و وسعت منطقه آلوده شده را بهشدت افزايش ميدهد. تمامي اين عوامل موجب آلايندگي آب رودخانهها و سرانجام درياي مازندران ميشود».
چالشي بهنام تصفيهخانه فاضلاب
تصفيهخانههاي فاضلاب به چالشي براي استانهاي شمالي كشور تبديل شدهاند. اغلب شهرهاي ساحلي فاضلاب ندارند، برخي كه در چند سال اخير در آنها تصفيهخانه فاضلاب احداث شده است نيز بهصورت تعطيل يا نيمهكاره و غيرفعال هستند. اولادزاد درباره سيستم تصفيه فاضلاب در مازندران به «قانون» ميگويد:« سه ايستگاه تصفيهخانه فاضلاب شهري فعال در مازندران وجود دارد. البته بهصورت كامل فعال نيستند و تمامي فاضلاب شهر را تصفيه نميكنند. معمولا بهصورت ميانگين درحدود 50درصد عمليات تصفيه فاضلاب شهري انجام ميشود. مابقي فاضلابي كه در استان توليد ميشود بهدليل نبود تصفيهخانه فاضلاب در محلي رها ميشوند. رهاسازي فاضلاب تمام ماجراي مازندران نيست بلكه بخش ديگري نيز وجود دارد كه بلاي جان اين استان شده است. اغلب مازندرانيها در خانههايشان چاهي به نام چاه جذبي دارندكه تمامي فرايند توليد فاضلاب وارد آن چاههاي جذبي ميشود. چاههاي جذبي نيز مشخص است كه هيچ استانداري در بحث فاضلاب ندارند و ايزوله نيستند و فاضلاب بهراحتي جذب آبهاي زيرزميني ميشود. برخي مناطق مازندران براي اينكه سطح آب بسيار بالاست، اين چاهها زودتر پر ميشوند و بالا ميآيد. آن زمان لجنكشها چاه فاضلاب را تخليه كرده و در رودخانهها رهاسازي ميكنند».
ايران، آلاينده درياي مازندران
اولادزاد با اشاره به اينكه از سوي كنوانسيونهاي بينالمللي يك سري بررسيهايي روي درياي مازندران صورت گرفته كه نتايج آن قابل بررسي است؛ ميگويد:«بيشترين ميزان ورودي فاضلاب انساني در درياي مازندران از سوي ايران رخ داده است و در حاشيه جنوبي دريا بيشترين توليد ميزان فاضلاب را داشتهايم. اما كشورهاي همسايه در آلايندگي صنعتي و نفتي سهم بيشتر از ايران داشتهاند. براساس اين تحقيقات،در آذربايجان كه بسياري از صنايع آن در حاشيه درياي مازندران مستقر شده است، آلايندگي صنعتي بسياري وجود دارد. مابقي كشورها نيز سهم بالايي در آلايندگي نفتي دريا دارند».
ماهیهایي با طعم نفت
نفت بلاي جان بزرگترين درياچه جهان شده است؛ طلاي سياهي كه اين روزها روزگار كاسپين را سياه كرده است، براساس آمار،بيشترين آلودگی اين دریاچه مربوط به آلودگی نفتی است که از فعالیتهای نفتی چهار کشور دیگر حاصل میشود. جبار كوچكي نژاد، نماينده مردم رشت در مجلس درباره آلايندگي نفتي درياي مازندران به خانه ملت گفته است:« ماهیهای دریای مازندران بوی نفت میدهند. اکوسیستم این دریا در حال تغییر بوده و همچنین نسل آبزیان به ویژه فوک خزر به دلیل آلودگیهای نفتی و صنعتی و همچنین برداشتهای بیرویه ماهی کیلکا که فک از آن تغذیه میکند در معرض تهدید قرار گرفته است.کشورهای همسایه عامل اصلی آلودگی نفتی دریای مازندران هستند اما همکاری و هماهنگی موثری میان کشورهای همسایه برای مدیریت آلودگی این دریا دیده نمی شود. به صورت جدی نیاز است وزارت امور خارجه با تدابیری دیپلماتیک و هوشمندانه معضل آلودگی دریا را با همکاری کشورهای همسایه مرتفع کند.کشورهای همسایه دریای مازندران در رابطه با آلودگی این دریا هیچ گونه احساس مسئولیتی ندارند. کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای مازندران با حضور نمایندگان محیط زیست پنج کشور حاشیه دریای جلساتی را برگزار میکند اما لازم است که این جلسات بیشتر شده و در این جلسات تمامی کشورها ملزم به منع صید بیرویه آبزیانی که نسل آنها در خطر انقراض قرار دارد مانند فک خزر و همچنین رعایت استانداردهای زیست محیطی در هنگام برداشت نفت شوند.اگر کشورها نکات زیست محیطی را رعایت نکنند لازم است سازمانهای بینالمللی دخالت کرده و با آنها به صورت جدی برخورد کنند زیرا اگر هر یک از کشورهای همجوار دریای مازندران قوانین زیست محیطی این دریاچه بین المللی را رعایت نکنند تمامی کشورهای منطقه متضرر می شوند.در سال های اخیر کارشناسان، دلسوزان محیط زیست و نمایندگان مجلس نسبت به وضعیت بحرانی دریای مازندران به علت ورود فاضلاب و پسماند هشدار دادهاند اما متاسفانه این هشدارها تاکنون راه به جایی نبرده و بزرگترین دریاچه جهان همچنان گرفتار بحران پسماند، فاضلاب و آلودگی نفتی است».
جولان فاضلابها در درياي مازندران
فاضلاب نقش 70 درصدي در آلايندگي درياري مازندران دارد؛ اين اعتراف تلخ نماینده مردم آستارا در مجلس است. ولی داداشی در اينباره گفت:« متاسفانه فاضلاب صنعتی و خانگی استان های شمالی پس از ورود به رودخانهها به دریای مازندران می ریزد و این موضوع آسیب جدی را متوجه محیط زیست دریا کرده است.ورود فاضلابهای خانگی و صنعتی به دریای خزر تهدیدی جدی برای انقراض نسل آبزیان محسوب می شود.ورود فاضلاب های خانگی و صنعتی به دریا تهدیدی جدی برای انقراض نسل آبزیان محسوب می شود. یکی از اقدامات پیشگیرانه برای بهبود وضعیت زیست محیطی دریا سیستماتیک و مکانیزه کردن دفع فاضلاب است».
آلودگی نفتی دریای مازندران از سوی کشورهای همسایه صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه آلودگی نفتی دریای خزر از سوی کشورهای همسایه صورت می گیرد، ادامه داد: کشورهای حوزه دریا نیز با اکتشاف نفت به نوعی به محیط زیست دریا آسیب می زنند از این رو لازم است وزارت امور خارجه با دیپلماسی قوی این موضوع را پیگیری کند؛ از آنجایی که کشورهای همسایه روابط مناسبی با ما دارند بنابراین اگر دولت پیگیر این مساله باشد مشکل آلودگی نفتی به درستی حل و فصل میشود.فاضلاب استان های شمالی باید شبکه گذاری شود. متاسفانه دولت همتی برای این موضوع نشان نداده و اقدام پیشگیرانه ای را در دستور کار قرار نداده، این در حالی است که سازمان حفاظت محیط زیست گزارشهای مختلفی را در اختیار هیات دولت، مجلس و تمامی رسانه ها قرار داده است.سیستم فاضلاب تمامی شهرهای استان گیلان تکمیل نشده است. سیستم فاضلاب آستارا دچار مشکل است و دولت توجهی به این موضوع ندارد، در حالی که 70 درصد آلودگی دریای خزر بهعلت ورود فاضلابهای خانگی و صنعتی است.سواحل و کناره های دریا مملو از فاضلاب است؛ علاوه بر معضل ورود فاضلاب به دریا با انباشت و دپوی زباله در سواحل دریای نیز مواجه هستیم که شیرابههای حاصل از این زباله ها به دریای مازندران وارد میشود.زبالههای شهرستان آستارا هر دقیقه 12لیتر شیرابه تولید میکنند و محل پسماند نزدیک به دریا است، البته این میزان زمانی تولید میشود که هوا صاف است و در مواقع بارش نزولات جوی میزان شیرابه ها بیشتر شده و سواحل را آلوده میکند».
سخن آخر
فاضلاب و زباله مهمترين چالش زيست محيطي استانهاي شمالي كشور است، معضلي كه مهمترين ذخاير زيستي اين سرزمين را نشانه رفته و هر روز شاهد اخبار ناگواري در اينباره هستيم. يك روز بهوجود آمدن درياچهاي از شيرابه زباله در جنگل و روز ديگر تصاوير زبالههاي بيمارستاني در سواحل درياي مازندران. سالهاست مسولان براي حل معضل فاضلاب و زباله راهحل ارائه ميدهند اما در عمل هيچ اتفاقي رخ نميدهد. بحراني كه بهصورت استاني حل نميشود، طرحهاي استاني شكست خورده در چند دهه اخير، نمونه واضحي از اين مساله است، زباله و فاضلاب استانهاي شمالي ايران بودجه و نگاه ملي ميطلبد. حذف بودجه پسماند در استانهاي شمالي از بودجه ملي توسط نمايندگان مجلس گواه روشني بر نبود عزم ملي براي حل اين بحران زيست محيطي است.