قبل از آنکه به موضوع پیوستن ایران به سازمان شانگهای بپردازیم بهتر است به دو نکته مهم در ارتباط با این سازمان اشاره کنیم: اولین نکته، اساسنامه این سازمان است. هر سازمانی اساسنامهای دارد که بر مبنای آن پیوندهای بیرونی و درونی خود را شرح میدهد و هر عضو آن باید به آن اساسنامه پایبند و متعهد باشد. بنا بر اساسنامه سازمان شانگهای که در سازمان ملل به ثبت رسیده و رضا نصری، کارشناس حقوق بینالملل، هم به آن استناد کرده است، اعضای این سازمان باید خود را مقید به مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت بدانند.
طبق یکی از بندهای اساسنامه این سازمان، هیچ یک از اعضای این سازمان نباید تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل باشند. بر همین اساس اعضای این سازمان نباید کاری کنند که پرونده آنها به شورای امنیت سازمان ملل برود و در خطر تحریم قرار بگیرند. درست است که دو کشور از ۵ کشور عضو سازمان شانگهای در شورای امنیت عضو دائم هستند و حق وتو دارند اما این دلیل بر ریسکهای خطرپذیر نمیشود. بنابراین عضویت در این سازمان، ایران را در قاعده بینالمللی چارچوبمند میسازد و باعث میشود که وارد یک بازی قاعدهمند بینالمللی شود، نه ریسکپذیر.
بنابراین ورود ایران به سازمان شانگهای را باید بسیار مهم تلقی کرد. در اصل یکی از مشکلات و معضلات مهم ایران در دورههای گذشته عضو نبودن در پیمانهای منطقهای و بینالمللی - به جز سازمان ملل و نهادهای زیرمجموعه آن- یا متعهد نشدن به پیمانهای مهم جهانی بود و هر از گاهی که میرفت به تعهدات یکی از پیمانهای مهم جهانی مثل افایتیاف بپیوندد با مخالفتهای شدید و موثر جناحهای سیاسی داخلی مواجه میشد.اکنون ایران خواه ناخواه مقید به پیمانی شده است که خروج از آن هم به دلایل سیاسی امکانپذیر نیست.