شنیدنی ترین نکات زندگی نامه حافظ، از زندگی شخصی تا اشعار
خواجه شمس الدین محمد بن بهاالدین حافظ شیرازی (Hafez) شاعر قرن هشتم هجری و چیره دست ترین غزلسرای فارسی است. او از مهمترین اثرگذاران بر شعر فارسی و شاعران پس از خود بوده است و با گذشت قرن ها، آثارش در سرار دنیا مورد توجه قرار می گیرد. علیرغم شهرت وی در زمان حیاتش زندگی شخصی او گاه با ابهام و راز همراه است. چنان چه بخواهید با زندگی شخص، سفرها، برخورد لسان الغیب با شاهان زمانه و نیز حکایتهای شنیدنی راجع به فال حافظ و افسانه های زندگی و زندگی نامه او آشنا شوید، کافی است ادامه مطلب را بخوانید.
فهرست مطالب
مشخصات خواجه حافظ شیرازی
مشخصات فردی
نام کامل |
خواجه شمس الدین محمد بن بهاالدین حافظ شیرازی |
تاریخ تولد (سن) |
727 هجری قمری برابر با 1326 میلادی |
محل تولد |
شیراز، فارس |
شغل |
شاعر، شاغل در دیوان حاکم شیراز |
تاریخ فوت |
792 هجری قمری |
محل دفن |
شیراز |
مشخصات خانوادگی
نام پدر |
بهاالدین |
نام برادران |
یکی از برادرانش عادل نام داشته است |
نام همسر |
نسرین (شاخ نبات) |
تاریخ ازدواج |
744 یا 745 هجری قمری |
نام فرزندان |
دو فرزند که یکی احتمالا شاهرخ نام داشته است |
شغل پدر |
بازرگان |
بیوگرافی کامل خواجه حافظ شیرازی
تولد، خانواده و کودکی
فخرالزمانی قزوینی، نیای حافظ را از مردم کوپای (کوهپای) اصفهان خوانده که در روزگار اتابکان فارس، به شیراز کوچ کرده است. نام پدرش بهاالدین بوده است. شغل پدرش را بازرگانی، و مادرش را از اهالی کازرون دانستهاند، به علت فوت پدر، با مادرش در تنگدستی زندگی میکرد؛ لذا مجبور بود هم کسب معاش و هم تحصیل علم نماید.
تحصیلات
شمس الدین در طول دوران طفولیت در مکتب به یادگیری علوم مختلف نزد فضلای شیراز مشغول شده است. به نوشته هم درس او، گلاندام، حافظ در دو رشته علوم شرعی و علوم ادبی به تحصیل و پژوهش میپرداخته است، و علوم قرآنی و قرائتهای مختلف را در پیش قوامالدین آموخته و یکی از حافظین قرآن کریم بوده است.
ازدواج و فرزندان
برخی معتقدند ازدواج حافظ در سال های 744 تا 745 هجری قمری و در زمان پادشاهی ابواسحاق بوده است. در مورد نام همسر حافظ نیز روایات متعددی وجود دارد، برخی معتقدند نامش شاخه نبات است، اما از آن جایی که این نام چندان رایج نبوده ممکن است حافظ شیرین زبانی معشوقش را به شاخ نبات تشبیه کرده باشد. گروهی دیگر بر این اعتقاد هستند که نام همسر حافظ، نسرین بوده به طوری که در 14 غزل نام نسرین را آورده، اما حافظ هیچگاه مستقیما از نام همسرش در اشعار سخن نگفته و این موضوع در هاله ای از ابهام باقی می ماند. حافظ دارای همسری فرهیخته و سخنشناس و صاحبنظر بوده است. این بانو به حدی دانا و سخنشناس و نیكگفتار بوده است كه حافظ او را بارها میستاید:
آن كه در طرز غزل نكته به حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است
یا:
منظور خردمند من آن ماه كه او را
با حسن ادب، شیوه صاحب نظری بود
لااقل دو حادثه مهم در زندگی این بانو روی داده كه دلش را غمگین و روح حساس او را بسیار آزرده ساخته و مرگ زودرسش را رقم زده است: اول عزیمت فرزند بزرگتر به دیاری دور دست و دیگر درگذشت ناگهانی فرزند كوچكتر به نام شاهرخ. مفارقت فرزند بزرگتر كه بنا به دلایلی مجبور به ترك شیراز شد و راه دیار دوردستی را پیش گرفت، روح و روان حافظ و همسر مهربانش را بسیار آزرده است. حافظ كوشش بسیار بهكار میبرد تا از غم جانكاه همسر در مفارقت فرزند گمشده بكاهد و به او آرامش بدهد. حافظ همسر دلبند خود را با شیرینترین و آرامشبخشترین سخنان دلداری میدهد:
یوسف گمگشته بازآید به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
سرانجام همسر حافظ پس از تحمل این دو سوگ در سنین جوانی به دیار باقی شتافته است. حافظ علاقه زیادی به همسرش داشت، به طوری که بعد از درگذشت او تا پایان عمر تجدید فراش نکرد. غزلیات متعددی را میتوان در دیوان حافظ یافت که در فراق این بانوی فرهیخته سروده شده است:
چو بر شکست صبا زلف عنبرافشانش
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم
که دل چه میکشد از روزگار هجرانش
قطعهٔ «دلا دیدی که آن فرزانه فرزند/ چه دید اندر خم این طاق رنگین»، غزل «بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد/ باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد» و احتمالاً قطعهٔ «آن میوهٔ بهشتی کامد به دستت ای جان/ در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی» اشاره به فرزندی دارند که در زمان حیات حافظ درگذشته است. نیز بیت «به جای لوح سیمین در کنارش/ فلک بر سر نهادش لوح سنگین» گمان مرگ فرزند در نوجوانی برداشت میشود. برخی نویسندگان، «میوهٔ بهشتی» را ماده تاریخ ۷۷۸ ه.ق برای سال مرگ فرزند حافظ میدانند.
سفرهای حافظ
سفر به یزد و اصفهان
حافظ لااقل در طول حیات خود، سه سفر به سه نقطه داشته است: یزد، هرمز و اصفهان.
گزارش سفر حافظ به اصفهان با توجه به اشارههایش به زایندهرود و باغ کاران اصفهان از سوی پژوهشگران محتمل به نظر رسیده اما درعین حال جزئیاتش پذیرفتنی نیست.
احتمالا سفر او به یزد برای کسب اطلاع از حال فرزند خود از طریق پارسیان مقیم یزد بوده و دو سال به طول انجامیده است. زیرا در قطعه زیر خود اشاره به این سفر دور و دراز دارد:
به من سلام فرستاد دوستی امروز
که ای نتیجه کلکت سواد بینایی
پس از دو سال که بختت به خانه باز آورد
چرا ز خانه خواجه در نمیآیی
اما روشن نیست که طی همین سفر، سری هم به اصفهان زده یا تمام مدت را در یزد و با دلنگرانی و اندوه گذرانده است؟ در یزد او در خانقاه، دیر یا محلی میزیسته که به نام زندان اسکندر معروف است و هنوز هم پابرجاست و با دیوارهای بلند و سرداب تاریک و دلهرهآور و غمانگیز خود، هولانگیز است و هر کس در آن ساعتی را بگذراند، افسرده و اندوهگین میشود:
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
شعر بالا، مربوط به همین اقامت در این دیر غمانگیز و هراسانگیز است وگرنه از مردم یزد مخصوصاً پارسیان یزد به نیکی یاد میکند:
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
ای سر حق ناشناسان گوی میدان شما
در یزد، دو محله تازیان و پارسیان وجود داشته که پارسیان لطف بسیار در حق او کردهاند و او از آنها به همین اعتبار مدد میجوید:
تازیان را غم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
میتوان به نشانههای دیگری نیز از این دست اشاره کرد. حتی او در بیتی اشاره به کسالت و بیماری خود در یزد میکند:
چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
به نظر میرسد که سفر حافظ به یزد، قبل از درگذشت شاهرخ بوده باشد، والا شاعر همسر محبوب خود را با آن اندوه جانکاه تنها نمیگذاشت. بنابراین، این سفر میباید قبل از سال ۷۷۸ که بنا به نظر خلخالی سال درگذشت شاهرخ (فرزند حافظ) است، بوده باشد.
سفر به هرمز
نقل شده است که وی مورد احترام فراوان سلاطین آل جلایر و پادشاهان بهمنی دکن هندوستان قرار داشت و پادشاهان زیادی او را به پایتخت های خود دعوت کردند حافظ تنها دعوت محمود شاه بهمنی را پذیرفت و عازم آن سرزمین شد. ولی چون به بندر هرمز رسید و سوار کشتی شد، طوفانی رخ داد و خواجه که در خشکی، آشوب و طوفان حوادث گوناگونی را دیده بود؛ نخواست خود را گرفتار آشوب دریا نیز بسازد. از این رو از مسافرت منصرف شد.
حاکمان معاصر حافظ
سال | نام حاکم |
736-720 | ابوسعید بهادرخان |
738-736 | امیر غیاث الدین کیخسرو اینجو |
740-738 | جلال الدین مسعودشاه اینجو |
754 | مبارزالدین محمد |
759 | جلال الدین شاه شجاع |
786 | زین العابدین پسر شاه شجاع |
789 | حمله تیمور به شیراز |
حافظ علاوه بر دیوانی حکومت جلال الدین مسعود شاه اینجو در دربار شاهان دیگر مانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. مکرراً مدح و یک دو مورد مرثیه در رابطه با ابواسحاق در دیوان حافظ دیده می شود. حافظ با اغلب پادشاهان آل مظفر همنشین و معاشر بوده است. فقط از مؤسس این خاندان محمد مظفر معروف به امیر مبارزالدین به انکار و انتقاد یاد می کند. ولی پسر او یعنی شاه شجاع یکی از محبوب ترین ممدوحان حافظ است که اهل فضل و شاعر و شعرشناس بوده و بالاتر از اینها حافظ قرآن بوده است. حافظ با سایر شاهان این سلسله و وزیران این دوره و رجال نیکنامی چون حاجی قوام تمغاچی نیز روابط حسنه داشته و از غالب آنها در دیوان به تصریح و به نیکی نام برده است.
فوت و محل دفن
وفات حافظ در سال 792 هجری قمری روی داده است و در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا است و علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد.
حافظ، خود پیش بینی کرده بود که مزارش «زیارتگاه رندان جهان خواهد بود» و چنین شد.
تنها ده سال بعد از فوت حافظ به دستور تیمور بر سر آرامگاه او عمارتی برپا شد که از شکل ظاهری آن جز گنبدی وسیع، چیز دیگری در کتاب ها ذکر نشده است. شاه اسماعیل صفویه نیز مزاری برای حافظ ساخت. شاه عباس پیاده به زیارت مزار او آمد و آن را توسعه داد. نادرشاه به درویش های ساکن در این مزار مستمری می داد و کریم خان، پس از دفن کردن معشوقه در کنار مزار خواجه، نارنجستان مشهور امروزی را در کنار مزار ساخت و سنگ قبر نفیسی را هم بر روی آرامگاه نهاد که تا امروز به جای مانده و در دوره ی قاجار هم چندین بار بنای آرامگاه که دیگر «حافظیه» خوانده می شد، تغییر کرد و هر امیری، چیزی به آن افزود. یک بار هم مظفرالدین شاه، هزار تومان برای ساخت بنایی جدید صرف کرد، این بنا برجا بود تا در سال 1316، انجمن مفاخر ملی ایران، آرامگاه امروزی را ساخت.
آثار حافظ شیرازی
دیوان حافظ شامل 500 غزل، 42 رباعی و چندین قصیده می باشد که در طول 50 سال سروده است. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشته است.
تصحیح دیوان حافظ
چهار تصحیح دیوان حافظ معتبرتر هستند. این چهار تصحیح عبارتند از: تصحیح قزوینی-غنی (۴۹۵ غزل)، تصحیح سوم خانلری (۴۸۶ غزل)، حافظ به سعی سایه (۴۸۴ غزل) و تصحیح سوم نیساری (۴۸۵ غزل)
همچنین دیوان حافظ به چندین زبان از جمله انگلیسی، عربی، فرانسوی، روسی، اردو، پنجابی، سندی، هندی، پشتو و بلوچی ترجمه شده است.
شرح و ترجمه بر دیوان حافظ
بر دیوان حافظ شرحهایی به زبان فارسی نوشته شده است از جمله:
مرج البحرین: نوشته سیف الدین ابوالحسن عبدالرحمن لاهوری در سال ۱۰۲۶ق. این شرح به کوشش خرمشاهی و دیگران با عنوان «شرح عرفانی غزلهای حافظ» به چاپ رسیده است.
لطیفه غیبی: نوشته محمد بن محمد دارابی (۱۰۵۰ق) در شرح اشعار مشکل دیوان حافظ به همراه توضیح برخی اصطلاحات اهل تصوف و عرفان که در سال ۱۳۵۷ در شیراز با همین عنوان چاپ شده است.
بدر الشروح: نوشته بدرالدین اکبر آبادی در سال ۱۲۵۴ق. وی در این شرح از ۲۲ کتاب بهره برده است. این کتاب در سال ۱۳۳۳ق در هند چاپ سنگی و در سال ۱۳۶۲ در تهران افست شده است.
حافظ نامه: نوشته بهاءالدین خرمشاهی که توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است. چاپ بیستم آن مربوط به سال ۱۳۹۱ است.
شرح شوق: نوشته سعید حمیدیان در پنج جلد که بیش از چهارهزار صفحه دارد و توسط نشر قطره در سال ۱۳۹۱ منتشر شدهاست.
فال حافظ
دیوان حافظ شیرازی شامل اشعاری با مفاهیمی ارزشمند است. از ایام قدیم، مردم معتقد بوده اند که می توانند با فال حافظ، از آینده کاری که قصد انجام آن را دارند، آگاه شوند یا از نیت و قصدی که در دل دارند، راهنمایی و خبر بگیرند. معمولا در نوروز و یا عیدهای ملی و مذهبی به حضرت حافظ تفال می زنند. این کار توسط بزرگان خانواده یا افرادی که به غزلیات حافظ آشنایی دارند و توانایی معنی و تفسیر شعر را دارند، انجام می شود. فال حافظ مانند هر سنت دیگری، دارای آداب مخصوص است از جمله نیت کردن، خواندن فاتحه برای خواجه و بازکردن فال. نمونه های فراوانی از عجایب و حقایق پیش بینی شده در فالل حافظ در طول تاریخ ثبت شده است.
افسانه ها و حقایق کمتر شنیده شده
دیدار با تیمور لنگ
معروف شده که وقتى امیر تیمور گورگان شیراز را به تصرف خود درآورد گفت حافظ را پیش او بیاورند. وقتى حافظ را دید گفت من ربع جهان مسکون را ویران کردم تا سمرقند و بخارا را که وطن من است آباد کنم و تو مردک به یک خال هندوى ترک شیرازى این دو شهر را مى بخشى در این بیت که گفته اى:
اگر آن ترک شیرازى بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
و خواجه حافظ جواب داد که همین بخشندگی ها مرا به این روز انداخته و تیمور او را مورد نوازش قرار داد.
جالب اینجاست که خود دولتشاه که این واقعه را نقل کرده است مجعول بودن آن را به طریقى دیگر بیان کرده و مى نویسد: وفات خواجه در شهور سنه اربع و تسعین و سبع مائه (794) بوده و در مصلاى شیراز مدفون است و حال آن که تاریخ این دیدار را 795 یک سال پس از وفات حافظ نقل کرده است.
ماجرای دفن حافظ
نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفر وی می دانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند.
در مشاجره ای که بین دوستداران شاعر و مخالفان او در گرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان خواجه زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این بیت شاهد آمد :
قدیم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت
نقل قول ها و ضرب المثل های ماندگار
استاد معین 60 ضرب المثل برگرفته از اشعار حافظ را در کتاب “حافظ شیرین سخن” بیان کرده است. از جمله:
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
پرسش های متداول
حافظ شاعر کدام قرن بوده است؟ |
قرن هشتم هجری |
آیا حافظ به مسافرت هم رفته است؟ |
یكی دو سفر به یزد و اصفهان و شاید هرمز كرده است اما ظاهراً چندان مطلوب او واقع نشده است. از این رو همه عمر در زادگاه خویش مانده و از این منزل جانان به جای دیگری سفر نكرده است |
معتبرترین تصحیح دیوان حافظ کدام است؟ |
تصحیح قزوینی-غنی، تصحیح خانلری، حافظ به سعی سایه، تصحیح سلیم نیساری |
حافظ در چه قالبی شعر سروده است؟ |
غزل |
نام همسر حافظ چه بوده است؟ |
نسرین که به شاخ نبات تشبیه شده است |
سخن آخر
حافظ شیرازی چیره دست ترین غزل سرای فارسی است که اشعارش مورد تحسین شاعران فارسی زبان و غیر فارسی زبان قرار گرفته است. با این که اطلاع کافی از زندگی شخصی او وجود ندارد اما می توان به این نتیجه رسید که شغل اصلیش شاعری نبوده و به کار در دیوان حکمرانان شیراز مشغول بوده است. همسر فرهیخته و فرزند خردسالش را زود هنگام از دست داده و در غمشان بسیار سوگواری نموده است. این شاعر قرن هشتم بر خلاف سعدی اهل مسافرت نبوده و به جز دو سه سفر تمام عمر در شیراز زندگی می کرده است. از آنجایی که شعرش کثيرالاضلاع و پرمضمون بوده و سرشار از شادي و اميد و نويد است و دو پهلو و کلي گويانه و تاويل پذير سخن گفته و از همه چيز حرف زده اغلب ما برای فال زدن از دیوان او استفاده می کنیم. شواهد متعدد تاریخی بر صحت تعداد بسیاری از این فال ها گزارش شده است. در مطلب پربازدید دیگری به زندگی نامه سعدی از تولد تا مرگ با معرفی آثارش پرداخته ایم که در صورت تمایل می توانید آن را مطالعه کنید. چنانچه تجربه ایی از تحقق فال حافظ در زندگی تان داشته اید می توانید در قسمت نظرات با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.