اینکه انتخابات اکثریتی باشد یا تناسبی به نظام حکمرانی کشور و رابطه حاکمیت با احزاب بستگی دارد. احزاب در کشور ما فاقد استانداردهای تحزب هستند و از طرفی نحوه ورود به لیستها شفاف نیست و بجای شاخص محوری و فرآیند محوری، بیشتر باند محور و رابطه محور هستند، پس تناسبی شدن انتخابات با این شرایط به ضرر نامزدهای مستقل و از طرفی مردم میشود، و این بهمعنای کاهش وابستگی منتخبان به رای مستقیم مردم وحتی خلاف شایسته گزینی است. برخلاف تصور که انتخابات تناسبی را زمینه ساز تقویت احزاب می دانند یا میخوانند، در چنین شرایطی که احزاب قوی در کشور نداریم و لیست های انتخاباتی با پدرخواندگی و دامادسالاری بسته می شود، انتخابات تناسبی باندها را تقویت و احزاب را از مدار خارج می کند، البته امروز باندهایی در کشور خود را به شکل حزب نشان می دهند و یا در فرم شکلی خود بجای شکل گیری از پایین به بالا، فرمایشی و دستوری و تشریفاتی هستند که کم هم مصداق نداریم و اینها هیچ رابطه ای با مردم ندارند. امروز به یک مدل انتخاباتی فکر محور نیاز داریم که احزاب با برنامه و شناسنامه دار به میدان انتخابات بیایند و احزابی که رابطه شان با مردم قطع است نامشان حزب نیست بلکه همان باند هستند.رویکرد انتخابات تناسبی خوب و اصلا لازم است ولی مگر ما الان حزبی در کشور داریم؟ از کدام حزب سخن می گوییم؟
اینکه گروه هایی که اغلب فقط عنوان حزب را یدک می کشند، حزب بنامیم و سهم در قدرت بدهید چه مشکلی از کشور حل می کند؟ در چنین فرمی، واقعا به کسانی که اصلا نماینده مردم نیستند حق انتخاب مردم را تفویض کرده اید و این حتما ایراد دارد.
اینکه از چند ماه قبل تعدادی نماینده مجلس به دنبال تاسیس حزب از درون مجلس، به اسم مردم و برای اعتلای فلان مسئله جامعه اقدام میکنند و هیچ رابطه اجتماعی با جامعه هدف خود ندارند، چه هدفی می تواند داشته باشد؟چرا به چنین گروه هایی باید نماینده مردم در تشخیص و انتخاب باشند؟چرا در بزنگاه هایی که صندلی خود را ناپایدار می بینیم باید بر خلاف مصالح نظام و منافع مردم تصمیم بگیریم؟ بنده نگاهم به این طرح تلاش برای مجلس دوازدهمی شدن دوره یازدهمی هاست و حسن نیتی در آن نمی یابم.
*رئیس کمیته ومطالعات و تحقیقات خانه احزاب
۲۱۶۲۱۲