سوغات عام
اگربا هواپیما یا با هر وسیله نقلیه دیگری حتی دوچرخه و یا سه چرخه همراه همسرجان با سلام و سلامتی به استانبول یا همان قسطنطنیه سابق رفتید اولاً سوغات فراموش نشود دوما استانبول را چهار چشمی که چه عرض کنم چهارصد چشمی نگاه کنید. حالا دهه اول محرم هم رفتید فکر نکنید خبری از عزاداری نیست! «معصومه صفایی راد»، نویسنده و مترجم و متولد ۱۳۷۲ و دانش آموخته گرافیک با جناب آقای همسر هم رفتند استانبول، اتفاقاً همین دهه اول محرم. صفایی راد درباره داستان این سفر این گونه گزارش میدهد: «بعد از تجربه لذت بخشم در باکو و سفری که برای تکمیل اطلاعاتم به تبریز داشتم, علاقه و محبتی در دل من نسبت به ترکها پیدا شد و کائنات دست به کار شدند و دست تقدیر آخر سر من را عروس آنها کرد! این دست تقدیر البته خیلی دیر جنبید و این اتفاق روزهای آخر ماه ذی الحجه و تقریباً یک هفته قبل محرم رخ داد ... من داستان سفر تنهایی ام به استانبول را در روزهای آشنایی مطرح کرده بودم و هیچ رقمه نمیخواستم محرم آن سال را از دست بدهم ....فکری قلقلکم میداد. ما به هم محرم شده بودیم و فرصتی میخواستیم که همدیگر را بهتر بشناسیم و کجا و چه اتفاقی مبارکتر از سفر؟!». خلاصه در این ده روز، وی و همسرجانش آقای شفیعی که عکاس است و اتفاقاً عکسهای کتاب «استانبولچی» هم به دست او گرفته شده، به اماکن مختلف در استانبول سر زدند و در عزاداریهای مردم استانبول که با سبک و سیاقی متفاوت انجام میشود، شرکت کرده اند. زبان ساده و روان کتاب، سرک کشیدن این دو مسافر در اماکن تاریخی و مذهبی شهر استانبول، بازگویی جزییات و ترجمه فارسی اشعار ترکی که بر در دیوار شهر استانبول درج شده، از ویژگیهای برجسته کتاب است که به سوالات مخاطب کنجکاو ایرانی پاسخ میدهد. داشت یادم میرفت این خانم متخصص سفر در دهه اول محرم است. قبل از استانبول هم تجربه ای داشته است. در کتاب آنجا که با کوبد روایت سفر ده روزه به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان را نوشته است. نویسنده این کتاب در سفرش که مقارن با دهه محرم انجام شده، سعی کرده در حد توان تصویرهایی از عزاداری در آن منطقه را به خوانندگان خود نشان دهد. اما کتاب فقط روایت محرم باکو نیست. وی این بار هم مثل سابق از تاریخ و سیاست و هنر غافل نمانده و البته مردم آذربایجان و فرهنگشان مهمترین بخش کتاب او هستند. نکته قابل توجه «آنجا که باد کوبد» این است که نویسنده در جای جای کتاب، سفرنامه خویش را با سفرنوشت ایرانیانی که در دوران قاجار در مسیر سفر حج از بادکوبه دیدن کرده بودند، همراه کرده و نظراتشان را مقابل هم قرار داده است. و البته وی سفر دیگری هم داشته و سفرنامه دیگری هم آماده کرده است. وی در اثری متفاوت با نام «به صرف قهوه و پیتا»، سفرنامه ای را به نگارش درآورده که بیش از آن که شرح سفر باشد، شرح احوالات و زندگی انسانهاست. این سفرنامه که شرح مسافرتی ده روزه در کنار جمعی از نویسندگان و هنرمندان به کشور بوسنی و هرزگوین میباشد به نیت پیاده روی صلح و سیاحت در بوسنی صورت گرفته، بار دیگر بهانه ای ایجاد شده تا مردم ایران بهتر با حال و هوای عصر حاضر در این کشور آشنا شوند و همراه با قلم نویسنده و عکسهایی که در خلال صفحات کتاب آمده است، به سفری ساده و صمیمی به این کشور واقع در اروپای جنوب شرق بروند. از دیگر نکات مثبت این سفرنامه این است که نویسنده به شرح اتفاقات سفر بسنده نکرده و آنچه را در ارتباط با مردم این کشور رخ داده به شکل یک واقعه نگار همراه با جزییات خواندنی به مخاطب عرضه داشته است. وی به دلیل علاقه زیادی که به سبک نویسندگی و کتابهای «اریک امانوئل اشمیت» نویسنده فرانسوی دارد، ترجمههایش از کتابهای اشمیت به زبان فرانسه بوده است. شما هم میتوانید از سوغاتهای عام این خانم از سفرهای مختلفش استفاده کنید.