آذر منصوري :به مردم اجازه تجمع بدهید
در پي حادثه اخير سقوط هواپيماي 737 اوکراين، مسئولان با موجي از مطالبهگري مردم و افکار عمومي مواجه شدند که از آنها خواستار مجازات و برخورد با خاطيان در اين حادثه بودند. علاوه بر اين هنوز زمان زيادي از وقايع اخير که مردم را آزردهخاطر کرده، نگذشته است، حادثه کرمان و روشن شدن دليل سقوط هواپيماي اوکرايني هم زخم تازهاي بر روح مردم ايران بر جاي گذاشت.
درهمين خصوص «آرمان ملي» با آذر منصوري فعال سياسي اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که در ادامه ميخوانيد:
باتوجه به فشارهايي که از نظر بينالمللي روي کشور وجود دارد، حادثه اخير چه پيامدهايي براي کشور دارد؟
در اين که ايران در يک شرايط حساس به لحاظ انواع فشارهاي بينالمللي قرار گرفته هيچ شک و ترديدي نيست و همه ناظران نسبت به اين موضوع اذعان دارند و آن را تاييد ميکنند. لازمه مقابله با اين فشارها و تهديدها اين است که ما بايد بتوانيم در فضاي داخلي کشور مولفههايي که بتواند اعتماد و اميدبرانگيز باشد بپردازيم. اعتراضات آبان ماه فضايي را در کشور ايجاد کرد که منجر به شکاف شد.
قيمت بنزين مانند يک جرقه عمل کرد تا اين شکاف خودش را نمايان کند. در چنين شرايطي تلاشهاي ديپلماتيک ايران و تلاشهاي ايران براي مبارزه با تروريسم و داعش بر جاي خود باقي بود و ترور سردار شهيد سليماني ظرفيتي را در کشور ايجاد کرد که اين سيل موجب شکلگيري يک وحدت حول محور منافع ملي در ميان مردم شد. حفظ اين سرمايه در اين شرايط لازمههايي دارد که الفباي آن دقت و صيانت و مراقبت از اين وحدت بود که متاسفانه اتفاقات پيدرپي به آن آسيب زد، حادثه سقوط هواپيما و علت آن و حادثه کرمان از جمله اين اتفاقات هستند.
با اين وجود راه التيام مردم را چه ميدانيد؟
همه اين موارد در کنار هم باعث شد که ما فرصتي مغتنم را که ميتوانست در شرايط تحريم باعث حرکت رو به جلوي کشور شود، از دست بدهيم. از طرف ديگر کتمان حقيقت و نامحرم دانستن مردم براي طرح دلايل سقوط اين هواپيما مزيد بر علت شد که امروز با وضعيتي در جامعه مواجه هستيم که جمعي از خانوادههاي ما داغدار فرزندانشان هستند و روح و جان مردم ما به شدت زخم خورده و آسيب ديده است اين موضوع هم به طور مستقيم بر اميد مردم اثر گذاشته است. راه حل التيام اين موضوع هم اين است که مسئولان نشان دهند اراده لازم براي جبران اين خسارت بزرگ به کشور و مردم وجود دارد.
باور کردني نبود که اين هواپيما توسط موشکهاي پدافند آسيب ديده باشد، اعتمادي که به مجموعه داشتيم مانع پذيرش ميشد اما در حال حاضر با پديدار شدن اين اتفاق تلخ و روشن شدن مسببين آن، چه افرادي که در شکلگيري اين حادثه دست داشتند و چه افرادي که حقيقت را به نوعي کتمان کردند، بايد مجازات شوند و مسئولان بايد تمام تلاششان را بکنند که خسارات اين حادثه به حداقل برسد و اعتماد از دست رفته بازگردد، هرچند که کار دشواري است.
درصورت استعفاي مسئول يا مسئولان مربوط، واکنش مردم چه خواهد بود؟
جامعه ايران به حدي از اين اتفاق آزرده است که ديگر تحمل شوک جديد را ندارد خصوصا اگر اين شوک اعتمادسوز باشد. بايد نهايت دقت در رفتارها و سياستگذاريها و طرح مسائلي که به نوعي با جامعه ايران مربوط ميشود، صورت گيرد. نکته دوم اين است که همه کساني که به نوعي در اين حادثه نقش داشتهاند ضمن پذيرش مسئوليت خودشان در وهله اول عذرخواهي کنند و براي يکبار هم که شده چند مقام مسئول در رابطه با اين حادثه استعفا دهند تا روح آسيب ديده جامعه کمي التيام پيدا کند.
من اطمينان دارم جامعه معناي اين استعفاها را درک خواهد کرد، ضمن اينکه افراد بايد از لحاظ قضايي و حقوقي هم پاسخگوي مردم باشند. نکتهاي که در حال حاضر حائز اهميت است اين است که چگونه ميتوان اعتماد از دست رفته مردم را بازگرداند، عذرخواهي و استعفا حداقل کاري است که در اين شرايط ميتوان انجام داد.
اعتماد از دست رفته به رسانهها چطور بازخواهد گشت؟
مردم تصور ميکنند رسانهها هم در برخي دروغپراکنيها نقش دارند. وقتي مرجع اخبار ايران رسانههاي برون مرزي ميشوند، اين سوال بايد به طور جدي مطرح شود که چرا مرجعيت از رسانههاي داخلي گرفته شده است؟ چرا مرجعيت به رسانههايي داده شده که ارتباطي با منافع ملي ايران ندارند و به دنبال اهداف خودشان هستند؟ دليل اصلي آن برميگردد به اينکه ما رسانههاي داخلي را محدود کردهايم.
البته رسانههاي داخلي همواره ملاحظات و خطوط قرمز را رعايت ميکنند و گاهي همين محدوديت است که آنها را از بازگويي حقيقت منع ميکند. اما در عين حال عملکرد رسانهها به طور کلي و رسانه ملي به طور خاص در بياعتمادي مردم نقش دارند. ما در چندروز گذشته به اشکال مختلف شاهد طرح تحليلهايي از جانب برخي کارشناسان بوديم که درباره علتهاي مطرح شده واکنش نشان ميدادند و با قاطعيت برخي موضوعات و احتمالات را نفي ميکردند. در چنين شرايطي عملا اعتماد اندک باقيمانده فرو ميريزد. براي همين بايد تجديد نظر جدي در رويکرد رسانهها صورت بگيرد. بايد مردم محرم دانسته شوند و از رسانهها صداي همه اقشار شنيده شود، نه فقط صداي قشري خاص. در همين راستا رسانه ملي بايد به گردش آزادانه اطلاعات تن بدهد تا اعتماد مردم نسبت به رسانههاي رسمي بازگردد، به خصوص که در عصر انفجار اطلاعات قرار داريم.
برخي مطالبات مطرح شده مانند برگزاري مراسم سوگواري تا چه ميزان ميتواند التيامبخش باشد؟
هراقدامي که بتواند در ترميم زخم و التيام روح آسيب ديده مردم موثر باشد، اهميت پيدا ميکند. بايد به چنين مطالباتي به چشم فرصت نگاه کرد؛ فرصتي براي اعتمادسازي. بهترين حالت اين است که زمينه پذيرش اين مطالبهگريها در جامعه فراهم شود.
باتوجه به فشارهايي که از نظر بينالمللي روي کشور وجود دارد، حادثه اخير چه پيامدهايي براي کشور دارد؟
در اين که ايران در يک شرايط حساس به لحاظ انواع فشارهاي بينالمللي قرار گرفته هيچ شک و ترديدي نيست و همه ناظران نسبت به اين موضوع اذعان دارند و آن را تاييد ميکنند. لازمه مقابله با اين فشارها و تهديدها اين است که ما بايد بتوانيم در فضاي داخلي کشور مولفههايي که بتواند اعتماد و اميدبرانگيز باشد بپردازيم. اعتراضات آبان ماه فضايي را در کشور ايجاد کرد که منجر به شکاف شد.
قيمت بنزين مانند يک جرقه عمل کرد تا اين شکاف خودش را نمايان کند. در چنين شرايطي تلاشهاي ديپلماتيک ايران و تلاشهاي ايران براي مبارزه با تروريسم و داعش بر جاي خود باقي بود و ترور سردار شهيد سليماني ظرفيتي را در کشور ايجاد کرد که اين سيل موجب شکلگيري يک وحدت حول محور منافع ملي در ميان مردم شد. حفظ اين سرمايه در اين شرايط لازمههايي دارد که الفباي آن دقت و صيانت و مراقبت از اين وحدت بود که متاسفانه اتفاقات پيدرپي به آن آسيب زد، حادثه سقوط هواپيما و علت آن و حادثه کرمان از جمله اين اتفاقات هستند.
با اين وجود راه التيام مردم را چه ميدانيد؟
همه اين موارد در کنار هم باعث شد که ما فرصتي مغتنم را که ميتوانست در شرايط تحريم باعث حرکت رو به جلوي کشور شود، از دست بدهيم. از طرف ديگر کتمان حقيقت و نامحرم دانستن مردم براي طرح دلايل سقوط اين هواپيما مزيد بر علت شد که امروز با وضعيتي در جامعه مواجه هستيم که جمعي از خانوادههاي ما داغدار فرزندانشان هستند و روح و جان مردم ما به شدت زخم خورده و آسيب ديده است اين موضوع هم به طور مستقيم بر اميد مردم اثر گذاشته است. راه حل التيام اين موضوع هم اين است که مسئولان نشان دهند اراده لازم براي جبران اين خسارت بزرگ به کشور و مردم وجود دارد.
باور کردني نبود که اين هواپيما توسط موشکهاي پدافند آسيب ديده باشد، اعتمادي که به مجموعه داشتيم مانع پذيرش ميشد اما در حال حاضر با پديدار شدن اين اتفاق تلخ و روشن شدن مسببين آن، چه افرادي که در شکلگيري اين حادثه دست داشتند و چه افرادي که حقيقت را به نوعي کتمان کردند، بايد مجازات شوند و مسئولان بايد تمام تلاششان را بکنند که خسارات اين حادثه به حداقل برسد و اعتماد از دست رفته بازگردد، هرچند که کار دشواري است.
درصورت استعفاي مسئول يا مسئولان مربوط، واکنش مردم چه خواهد بود؟
جامعه ايران به حدي از اين اتفاق آزرده است که ديگر تحمل شوک جديد را ندارد خصوصا اگر اين شوک اعتمادسوز باشد. بايد نهايت دقت در رفتارها و سياستگذاريها و طرح مسائلي که به نوعي با جامعه ايران مربوط ميشود، صورت گيرد. نکته دوم اين است که همه کساني که به نوعي در اين حادثه نقش داشتهاند ضمن پذيرش مسئوليت خودشان در وهله اول عذرخواهي کنند و براي يکبار هم که شده چند مقام مسئول در رابطه با اين حادثه استعفا دهند تا روح آسيب ديده جامعه کمي التيام پيدا کند.
من اطمينان دارم جامعه معناي اين استعفاها را درک خواهد کرد، ضمن اينکه افراد بايد از لحاظ قضايي و حقوقي هم پاسخگوي مردم باشند. نکتهاي که در حال حاضر حائز اهميت است اين است که چگونه ميتوان اعتماد از دست رفته مردم را بازگرداند، عذرخواهي و استعفا حداقل کاري است که در اين شرايط ميتوان انجام داد.
اعتماد از دست رفته به رسانهها چطور بازخواهد گشت؟
مردم تصور ميکنند رسانهها هم در برخي دروغپراکنيها نقش دارند. وقتي مرجع اخبار ايران رسانههاي برون مرزي ميشوند، اين سوال بايد به طور جدي مطرح شود که چرا مرجعيت از رسانههاي داخلي گرفته شده است؟ چرا مرجعيت به رسانههايي داده شده که ارتباطي با منافع ملي ايران ندارند و به دنبال اهداف خودشان هستند؟ دليل اصلي آن برميگردد به اينکه ما رسانههاي داخلي را محدود کردهايم.
البته رسانههاي داخلي همواره ملاحظات و خطوط قرمز را رعايت ميکنند و گاهي همين محدوديت است که آنها را از بازگويي حقيقت منع ميکند. اما در عين حال عملکرد رسانهها به طور کلي و رسانه ملي به طور خاص در بياعتمادي مردم نقش دارند. ما در چندروز گذشته به اشکال مختلف شاهد طرح تحليلهايي از جانب برخي کارشناسان بوديم که درباره علتهاي مطرح شده واکنش نشان ميدادند و با قاطعيت برخي موضوعات و احتمالات را نفي ميکردند. در چنين شرايطي عملا اعتماد اندک باقيمانده فرو ميريزد. براي همين بايد تجديد نظر جدي در رويکرد رسانهها صورت بگيرد. بايد مردم محرم دانسته شوند و از رسانهها صداي همه اقشار شنيده شود، نه فقط صداي قشري خاص. در همين راستا رسانه ملي بايد به گردش آزادانه اطلاعات تن بدهد تا اعتماد مردم نسبت به رسانههاي رسمي بازگردد، به خصوص که در عصر انفجار اطلاعات قرار داريم.
برخي مطالبات مطرح شده مانند برگزاري مراسم سوگواري تا چه ميزان ميتواند التيامبخش باشد؟
هراقدامي که بتواند در ترميم زخم و التيام روح آسيب ديده مردم موثر باشد، اهميت پيدا ميکند. بايد به چنين مطالباتي به چشم فرصت نگاه کرد؛ فرصتي براي اعتمادسازي. بهترين حالت اين است که زمينه پذيرش اين مطالبهگريها در جامعه فراهم شود.