جستجو
رویداد ایران > رویداد > اقتصادی > داروگر چگونه نابود شد؟/ تصدی گری دولتی عامل نابودی صنایع ایران

داروگر چگونه نابود شد؟/ تصدی گری دولتی عامل نابودی صنایع ایران

اقتصاد ۲۴ نوشت:تعطیلی شرکت داروگر پس از ۹۵ سال اگرچه تاسف انگیر است، اما شاید ناراحت کننده‌تر این باشد که داروگر نخستین برند مهم ایرانی نیست که قربانی اقتصاد نیمه تعطیل و بی توجهی دولت‌ها به صنعت در کشور می‌شود. نگاهی به لیست بلند بالای شرکت‌ها و کارخانه‌های تعطیل شده وضعیت اسفبار را پیش چشم‌ها روشن‌تر می‌کند.

کارگران کارخانه داروگر تهران، طی روزهای گذشته از تعطیلی این کارخانه باقدمت ۹۵ ساله خبر دادند و گفته شده که تعطیلی کارخانه به دلیل مشکلات مالی کارفرما، اخراج تعدادی از کارگران و مطالبات معوقه ۴ ماهه حدود ۱۰۰ کارگر بوده است. داروگر که روزگاری یکی از مهم‌ترین برندها در تولید شوینده‌های بهداشتی کشور بود، اما نخستین برند اصیل ایرانی نیست که قربانی مشکلات مالی ناشی از فرایند معیوب مصادرهای ابتدای انقلاب و در ادامه روند خصوصی‌سازی ناکارآمد در ایران شده است.

تعطیلی داروگر و باز شدن دوباره یک زخم کهنه

به گزارش اقتصاد ۲۴ ، شرکت داروگر، برندی با قدمت ۹۵ ساله و پایه‌گذار تولید صنعتی صابون و پودر لباسشویی در کشور بود. در اواخر دهه ۶۰ بود که نماد داروگر روی تابلوی بورس اوراق بهادار نشست و همین، نقطه‌عطفی در بهبود کیفیت صنعت فرآورده‌های بهداشتی کشور بود. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه عمده سهام این شرکت، در راستای اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی، در دو مرحله به فردی به نام بیژن اسماعیلی واگذار شد.

اسماعیلی، به عنوان سهامدار عمده شرکت داروگر، در مجمع سال ۸۹ این شرکت بیش از ۹۵ درصد سود تحقق‌یافته شرکت را میان سهامداران توزیع کرد و همین، نخستین نشانه از سقوط داروگر بود. هر چند زمزمه تعطیلی گروه صنعتی داروگر نخستین بار در سال ۱۳۹۶ شنیده شد، اما به نظر می‌رسد ۶ سال سخت دیگر لازم بود تا خبر تعطیلی رسمی شرکت داروگر بر روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار بگیرد.

کارخانه روغن جهان در اواخر کار دولت دهم با عنوان خصوصی‌سازی و در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، از مالکیت بنیاد شهید و ستاد اجرایی خارج شد و به شکل عجیبی بدون حضور نماینده سازمان خصوصی‌سازی و یا دخالت این سازمان به بیژن اسماعیلی سپرده شد. این کارخانه، پیش از خصوصی‌سازی، به ظرفیت تولید روزانه تا ۴۲۰ تن دست یافته بود. پس از واگذاری اما، خورشید روزهای خوب در کارخانه روغن جهان رو به افول بود. تعداد کارگران در زمان واگذاری حدود ۶۴۰ نفر بوده که اکنون فقط ۸۰ کارگر باقی مانده و حال با تعطیلی داروگر شاید بسیاری نیز نگران تعطیلی این کارخانه با بیش از نیم قرن تجربه و سابقه باشند.

داروگر ۹۵ ساله نابود شد

اما تعطیلی برند داروگر آن هم در حالی که تنها ۵ سال با صدسالگی فاصله داشت را شاید باید اندوهی جدی برای صنعت ایران دانست.

داروگر روزگاری تاسیس شد و تولیداتش را آغاز کرد که حداقل برای دهه‌ها، دو محصول شوینده این شرکت یعنی ریکا و تاید، را به جای مایع ظرفشویی و پودر رختشویی می‌شناختند و آن چنان در ذهن ایرانیان جایگاه محکمی داشت که نام محصولش یعنی ریکا برای همه محصولات کارخانه‌های دیگر استفاده می‌شد.

شرکت داروگر یا سهامی عام کف یک شرکت ایرانی است که انواع صابون، شامپو و سایر مواد شوینده را تولید می‌کند. شرکت مادر نیز هلدینگ داروگر است که شامل چندین زیر مجموعه بوده از جمله شرکت تولی پرس و در مجموع شامل ۱۲ شرکت زیرمجموعه در بخش‌های غذایی، دارویی، بهداشتی و شوینده است. بنیانگذار این شرکت نیز غلامرضا داروگر بود.

از محصولات این شرکت می‌توان به صابون نخل‌نشان، شامپو تخم‌مرغی و مایع ظرف‌شویی ریکا اشاره کرد. صابون نخستین محصولی است که این شرکت تولید کرده و پودر لباسشویی داروگر طبق آنچه روی جعبه این محصول نوشته شده‌ از نخستین پودرهای تولیدشده در ایران است. شهرت مایع ظرفشویی ریکا به اندازه‌ای بوده که بسیاری از ایرانیان مایع ظرفشویی را با عنوان «ریکا» می‌شناسند. همچنین شامپو تخم‌مرغی داروگر که برای سال‌ها بدون تغییری در بسته‌بندی تولید می‌شد از محصولات پراستفاده این شرکت بوده‌ است.

تعداد کارگران این کارخانه در دوره‌ای تا ۶۰۰ نفر افزایش یافته بود، اما در زمان تعطیلی بنا به گفته کارگران کمتر از ۵۰ کارگر در این مجموعه فعالیت می‌کرد.

ارج، برگ‌ترین کارخانه لوازم خانگی که به خاک نشست

هرچند تعطیلی داروگر پس از ۹۵ سال را باید تاسف انگیر دانست، اما شاید ناراحت کننده‌تر این باشد که داروگر نخستین برند مهم ایرانی نیست که قربانی اقتصاد نیمه تعطیل و بی توجهی دولت‌ها به صنعت در کشور می‌شود.

نگاهی به لیست بلند بالای شرکت‌ها و کارخانه‌های تعطیل شده وضعیت اسفبار را پیش چشم‌ها روشن‌تر می‌کند. کارخانه ارج یکی از همین موارد بود که در سال‌های اخیر به تعطیلی کشیده شد. این کارخانه که فعالیت خود را از سال ۱۳۱۶ آغاز کرده بود و با هشتاد سال سابقه قدیمی‌ترین کارخانه تولید لوازم خانگی در کشور محسوب می‌شد در سال ۱۳۹۶ و پس از یک دوره سخت، بالاخره به دلیل مشکلات شدید اقتصادی و بدهی زیاد، در خرداد ماه همان سال، توسط دستگاه قضایی پلمپ شد و با به فروش گذاشتن دستگاه‌های خود رسما فعالیت خود را نه فقط تعطیل بلکه خاتمه بخشید.

کارخانه ارج از سال ۱۳۱۶ آغاز به کار کرد و در دوره‌ای نیز با قدمتی ۸۶ ساله قدیمی‌ترین سازندهه لوازم خانگی در ایران و خاورمیانه بود.

در همین سال‌ها مجموعه آزمایش از طریق بورس به بخش خصوصی واگذار شد. در آن زمان زیان انباشته شرکت حدود ۱۲.۵ میلیارد تومان بود. همچنین قیمت هر سهم از شرکت ۱۶۰ تومان بود که ارزش کل شرکت را برابر ۳۵ میلیارد تومان نشان می‌داد. در سال ۱۳۸۸ به دلیل بدهی‌های فراوان تعداد کارکنان واحد مرودشت آزمایش، از ۱۴۰۰ نفر به ۱۶۰ نفر کاهش یافت و کارخانه به حالت نیمه تعطیل درآمد و نهایتاً پس از مدت کمی تعطیل شد و در ادامه این روند بخش خدمات پس از فروش شرکت آزمایش نیز تعطیل شد و به این ترتیب یکی از مهم‌ترین و معتبرترین برندهای لوازم خانگی ایرانی با مدیریت دولتی و خصوصی سازی بی سامان به نابودی و تعطیلی کشیده شد.

پارس الکتریک و نابودی یک برند پرقدرت

روزگاری به خانه هر ایرانی که می‌رفتید حداقل یک محصول از پارس الکتریک در آن پیدا می‌شد. از تلویزیون‌های رنگ و وارنگ سیاه و سفیدش بگیر تا باتری‌ها بزرگی که به آن باتری قوه می‌گفتند. کارخانه‌های پارس توشیبا، پارس شهاب، پارس الکتریک، باتری پارس، لوازم خانگی پارس و چندین واحد صنعتی دیگر توسط محمدهاشم برخوردار از سال ۱۳۴۱ بنیان‌گذاری شدند تا هشت هزار نفر در این کارخانه‌ها مشغول کار شوند.

این مجموعه بعدا مصادره و دولتی شد و تحت نظر سازمان صنایع ملی ایران به فعالیت خود ادامه داد. پارس‌ الکتریک به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های تأمین اجتماعی در سال ۱۳۷۱ به فعالیت خود ادامه داد. از بین شرکای تجاری این شرکت تنها گروندیگ آلمان که در بین برندهای صوتی و تصویری برند درجه سوم اروپا به شمار می‌آمد، با این شرکت همکاری‌اش را ادامه داد.


کفش بلا در سال ۱۳۴۱ توسط نهاپت مرادیانس و همسرش، نوارت طومانیانس روبن‌پور و سه فرزندش، استپان، ایزابل و ریدا، با سرمایه سه میلیون ریال به ثبت رسید. چند ماه بعد، امیر و منصور عمید حضور شرکت بلا را که هنوز وارد مرحله تولید نشده بود، خریداری کردند. منصور عمیدحضور که معتقد بود رونق یا سودآوری در تولید است نه توزیع، برای همین شرکت جم را در سال ۴۲ ثبت کرد. «شرکت و کارخانجات لاستیک و کفش‌سازی جم» اولین شرکت صنعتی خانواده عمیدحضور است.

تولیدات بلا کفش‌های مختلفی مثل پوتین، کفش‌های مجلسی، ورزشی و دمپایی را در بر می‌گرفت. با وقوع جنگ تحمیلی و مشکلات اقتصادی و نابه سامانی مالکان این برند، بلا در مسیر نزولی قرار گرفت. پس از مدتی به دلایل مختلف از قبیل رکود بازار، واردات کفش‌های بی‌کیفیت و ارزان خارجی و مدیریت ناموفق، بلا نیز به سرنوشت دیگر برندهای خاطره‌انگیزی که از بین رفتند، مبتلا شد. خط تولید این کارخانه، قطعه قطعه و به بخش خصوصی واگذار شد.

مدیریت این برند اکنون در دست یک بانک است به طوری که تنها با استفاده از فروشگاه‌های بلا در کل کشور کفش‌هایی را از دیگر تولیدکنندگان عرضه می‌کند. این سرنوشت تا بیخ گوش کفش ملی هم نزدیک شد، ولی خوشبختانه به طور کامل این دیگر برند محبوب را از پا درنیاورد، بلایی که بر سر کفش وین، سومین تولیدی بزرگ دوران دور صنعت کفش ایران آمد.

کفش وین، دوی ماراتنی که ناتمام ماند

سومین برند بزرگ کفش آن روزها، کفش وین بود. وین، در سال ۱۳۴۰ توسط مصطفی حسین زاده وارد چرخه تولید شد و با ۸۰۰ کارگر، چرخ تولید کارخانه خود را که در کیلومتر ۱۳ جاده مخصوص کرج قرار داشت، با هدف تولید کفش باکیفیت ایرانی و اشتغال زایی برای جوانان می‌چرخاند.

در تیزرهای تبلیغاتی این برند، برنده شدن دونده‌ای نشان داده می‌شد که با اختلاف فاحشی از رقیبان خود، در مسابقه دو ماراتن اول می‌شود و کفش بلا به پا دارد. البته نکته قابل تاملی که از همان سال‌های آغازین در این برند و البته دو برند ملی و بلا هم دیده می‌شد، این بود که کفش‌ها با قیمت مصوب کارخانه در تمامی فروشگاه‌ها به فروش می‌رسید و این موضوع به منزله گامی بزرگ در جهت جهش از بازار سنتی آن زمان بود، بازاری که هنوز هم سهم بزرگی از نظام خرید و فروش را در ایران دارد.

ایروانی از پیشتازان و بنیانگذاران صنعت مدرن کفش در ایران بود که از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ بیش از ۵۲ شرکت در صنعت کفش و چرم و بیش از ۴۰۰ فروشگاه زنجیره ای کفش ملی در سطح ایران تاسیس کرد. شاید کمتر ایرانی باشد که نشان فیلی که در بیضی زردرنگ منحصر شده را نشناسد.

کفش ملی یکی از برندهای معروف ایرانیان است که بخش خصوصی آن را بنیان گذاشت و پس از انقلاب در اختیار دولت قرار گرفت. این برند با ارزش در حالی که می‌توانست بازار کفش چرم دنیا را در اختیار خود بگیرد، اکنون به شرکتی تبدیل شده که، چون فردی سرطانی روز به روز قوایش تحلیل رفته و انتظار مرگ خود را می‌کشد، آن هم در حالی که در فاصله سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ این برند صادرات جدی حتی به اروپا را در دستور کار خود داشت. کفش ملی، اما پس از مصادره، زیرمجموعه سازمان صنایع ملی ایران شد و کمی بعد برای حل بدهی دولتی به سازمان بازنشستگی کشوری واگذار شد.

مدیریت دولتی نه تنها نتوانست و نخواست بر ارزش این برند گرانبها که به مهم‌ترین کشورهای اروپایی صادرات می‌کرد و حتی در دوره‌ای کفش ارتش سرخ اتحاد جماهیر و ارتش‌های مجارستان، لهستان و رومانی را تامین کرده بود چیزی اضافه کند بلکه یکی از مهم‌ترین برندهای ایرانی را به ورطه نابودی کشاند.

داود میرخانی رشتی، مدیرعامل ایران خودرو در دهه ۶۰ در کتاب خاطرات خود آورده است: «قبل از انقلاب در شرکت آی بی ام کار می‌کردم، یکی از دوستانم به انگلیس رفته بود. وقتی که برگشت برای فرزندانش از اروپا کفش هدیه آورده بود، اما وقتی که ایران آمد فهمید کفش ملی خودمان را از انگلیس خریده و به ایران آورده و خیلی دمغ شده بود.»

کفش ملی که روزگاری بین ۹ تا ۱۱ هزار کارگر داشت، در حال حاضر دارای کمتر از ۳۰۰ کارمند آن هم در فروشگاه‌های خود در سطح کشور است. همه ماشین آلات این کارخانه فروخته شده تا غول بزرگ کفش ملی امروز به انباری تبدیل شود که بخشی از آن در اختیار شرکت سایپا است و بخش دیگر آن تبدیل به انبار کفش شده است.

سرگذشت تلخ نساجی مازندران

فروشگاه‌های نساجی مازندران حتی در دورافتاده‌ترین شهرستان‌های کشور نمایندگی داشت، اما حالا از نمایندگی‌های فروش نساجی مازندران و حتی تابلوی سردر آن مغازه‌ها تقریبا هیچ باقی نمانده است. کارخانه نساجی قائمشهر که با نام نساجی مازندران نیز شناخته می‌شود، از نخستین واحدهای صنعتی بزرگ کشور محسوب می‌شد که کلنگ آن در سال ۱۳۰۷ به زمین زده شد و سال ۱۳۱۳ به بهره‌برداری رسید.

بعدها تعداد کارخانه نساجی در قائمشهر به سه واحد رسید تا چرخه ریسندگی کامل شود. نساجی مازندران به غیر از فروشگاهی ۱۰۰ متری در قائمشهر، شعبه دیگری در کشور نداشت. نساجی مازندران از سه کارخانه تشکیل شده بود. در شماره یک واحد چیت‌سازی بود. در شماره دو منسوجات پرده‌ای، ملحفه‌ای، پیراهنی، فاستونی و... به تولید می‌رسید و کارخانه شماره سه که در سال ۱۳۵۶ از محل سرمایه شرکت و با مشارکت بانک صنعت و معدن به بهره‌برداری رسید، برای تولید نخ و منسوجات نخی و مصنوعی به کار گرفته شد. نساجی مازندران، قائمشهر را تبدیل به شهری بزرگ کرد تا به غیر از مازندرانی‌ها کارگرانی از سراسر کشور به این شهرستان هجوم آورند و به برکت وجود این کارخانه کسب روزی کنند.

پس از آن، کارخانه در ۱۴ مهر ۱۳۹۷ بازگشایی شد که در ۲۸ مهر، تعطیلی دوباره آن اعلام شد و خطوط تولید به حال خود رها شدند. حقیقت این است که شرکت تولی‌پرس پس از واگذاری با مشکلات بسیار روبه‌رو شد، اما به دلیل استفاده از نام تجاری این مشکلات آشکار نشد.

تغییرات مدیریتی کارخانه در دوران انقلاب ایران، سر آغاز نابودی این کارخانه مهم را رقم زد و بحران‌ها در دهه ۸۰ زخم کاری بر پیکر این کارخانه بود.

به گزارش اقتصاد ۲۴ ، برندهای ایرانی که یک به یک نابود شدند، اما تنها به همین اسامی ختم نمی‌شوند. از شرکت‌های لوازم خانگی تا دکوراسیون خانگی، از شرکت‌ها و برندهای پوشاک تا محصولات بهداشتی، یک به یک قربانی ساختار معیوب اقتصادی، مدیریت دولتی ناکارآمد، خصوصی سازی نادرست شدند و در این چند دهه نتیجه این روش‌ها بیکاری هزاران کارگر و از دست رفتن توان صنعت کشور بود، سازوکار معیوبی که به نظر می‌رسد همچنان ادامه دارد و راهکاری برای حل آن اندیشیده نشده است.

۳۵۲۱۷

منبع: khabaronline-1771930

برچسب ها
نسخه اصل مطلب