شجاعالدین امینی در یادداشتی که در روزنامه 8 صبح منتشر کرده آورده است:
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین امریکا در امور صلح افغانستان بود. در نتیجه تلاشهای او بود که توافقنامه صلح دوحه میان امریکا و طالبان امضا شد. نتیجهای که آن توافقنامه به دنبال داشت، خروج نظامیان امریکا از افغانستان، سقوط دولت پیشین و روی کار آمدن مجدد طالبان بود. ایشان بهتازهگی در باب منازعه حقابه میان طالبان و ایران چنین ابراز نظر کرده است: «طالبان در موضوع حقابه ایران از رودخانه هلمند، خویشتندارانه و دولتمردانه رفتار کردهاند.» ایشان به توییتزدن در توجیه عملکرد طالبان شهره است و بار اول نیست که چنین میکند.
پرسشی که در زمینه مطرح میشود، این است که خلیلزاد با این ابراز نظر چه هدفی را دنبال میکند؟
۱- خلیلزاد میخواهد طالبان را تحریک به جنگافروزی کند؛ چون میداند که امریکا از شعلهورشدن آتش جنگ میان طالبان و ایران خرسند میشود. یکی از اهداف امریکا این است که طالبان برای ایران و بقیه رقیبان منطقهای آن، مایه ناآرامی باشند؛ چون ایران را رقیب خود میداند و بدیهی است که برای به زمینزدن آن از هیچ نوع تلاشی فروگذار نمیکند. البته، همینطور ایران هم میخواهد حس امریکاستیزی را در ذهن طالبان زنده نگه دارد. خلیلزاد به طالبان میخواهد چراغ سبز نشان دهد که در صورت درگیرشدن با ایران، قدرتی به بزرگی امریکا در کنارشان ایستاده است. خلیلزاد را میتوان حنجره بلند امریکا نام داد. مقامهای ایرانی با توجه به درک این خطر میکوشند در مواجهه با طالبان محتاطانه قدم بردارند تا مبادا این گروه تبدیل به ابزاری در دست امریکا علیه منافع ایران شود. مسلحبودن طالبان با اسلحه امریکایی این خطر را بیشتر در ذهن مقامهای ایرانی القا میکند.
۲- خلیلزاد میخواهد که نگاه کشورهای غربی بهویژه امریکا را نسبت به طالبان دگرگون کند. میان کشورهای غربی و طالبان ظاهراً شکاف دیده میشود. این کشورها به پیمانه کشورهای منطقه با طالبان گرم نگرفتهاند. مهمترین علت آن نقض حقوق زنان و حقوق بشر از سوی طالبان خوانده میشود. خلیلزاد با این اظهار نظر میخواهد کشورهای غربی را به حمایت از طالبان و چشمپوشی از عملکرد این گروه ترغیب کند؛ چون به زعم ایشان، طالبان به مطالبات ایران (رقیب کشورهای غربی) تن در نمیدهند و ازاینرو، شایسته حمایت هستند. ایشان به نحوی تلاش میکند همه نارواییهای انجامشده از سوی طالبان را با برجستهساختن منازعه حقابه لاپوشانی کند. مزید بر این، تحریک طالبان با ایستادهگی علیه ایران میتواند افکار عمومی در افغانستان را معطوف به حمایت از طالبان کند؛ کاری که طالبان را به کسب مشروعیت داخلی نزدیک خواهد کرد و این مطلوب خلیلزاد است.
۳- خلیلزاد میخواهد که تصویر ملیگرا از خود به نمایش بگذارد. به این معنا که نمایندهگی از منافع امریکا گویا او را در قبال منافع افغانستان بیپروا نکرده است. در بخشی از سخن ایشان چنین آمده است: «رهبران ایران، افغانستان را با طیف وسیعی از اقدامات خصمانه از جمله جنگ، تهدید میکنند.» از خلیلزاد تصویر ناخوشی در ذهنها نقش بسته است. بسیاریها، عملکرد او را در سقوط دولت پیشین و روی کار آمدن مجدد طالبان موثر میدانند. درست است که در سقوط دولت پیشین عوامل زیادی در کار بوده، اما توافقنامهای که خلیلزاد از نشانی امریکا با طالبان به امضا رساند، مهمترین عامل دانسته میشود. ایشان، ماهرانه بهجای «طالبان» از «افغانستان» نام برده و گفته است که ایران گویا علیه افغانستان زورگویی میکند. با این بیان، میخواهد افکار عمومی در افغانستان را ضمن آن که معطوف به خود سازد، علیه ایران برانگیزاند و تصویر ناخوشی را که از وی در ذهنها ترسیم شده است، اندکی تلطیف کند.
۴- او میخواهد سخن همیشهگیاش را تکرار کند که گویا طالبان تغییر کردهاند. برای نمونه، گفته است: «طالبان نشان دادهاند که به معاهده ۱۳۵۱ پابندی دارند.» با این بیان میخواهد بگوید که طالبان، طالبان گذشته نیستند و به آداب، قواعد و عرف بینالمللی و همجواری التزام دارند و این همسایهگان طالبان هستند که بر طبل جنگ میکوبند و از تندادن به گفتوگو پرهیز میکنند. خلیلزاد به این نمیاندیشد طالبانی که دیروز توافقنامه دوحه را با ایشان به امضا رساندند، از عملیکردن مفاد آن سر باز میزنند و قریب به دو سال است که دنیا نمیتواند این گروه را در مسیر تحقق مفاد آن هدایت کند، چطور میشود به معاهدهای که از سوی آنها به امضا نرسیده و از مفاد آن به درستی آگاهی ندارند، التزام داشته باشند. اگر فرض را بر التزام طالبان به معاهده فوق بگیریم، پس کلهشقی، یکدندهگی و حدناشناسی این گروه در زمینه ایجاد حکومت فراگیر، رعایت حقوق بشر و پرهیز از شکنجه، محاکمه صحرایی و تجاوز به عنف و… چه میشود؟ نادیدهانگاری این همه مظالم با خیال آن که طالبان به رقیبان کشورهای غربی درد سر میآفرینند، ستم روشن علیه مردم افغانستان است. همینطور اگر کشورهای منطقه با خیال آن که طالبان روحیه غربستیزانه دارند، در جهت تطهیر این گروه تلاش ورزند، بر مردم افغانستان ستم روا داشتهاند.
طالبان از بدو برگشت به قدرت تا این دم بارها با کشورهای همسایه از جمله پاکستان، ایران، ترکمنستان، تاجیکستان و اوزبیکستان در مرزها درگیر شدهاند. این درگیریها خسارات و تلفاتی نیز در پی داشته است. از این میان، بیشترین درگیریهای مرزی با ایران و پاکستان بوده است. عامل این درگیریها بیشتر طالبان بودهاند تا کشورهای همسایه. مرزبانان طالبان یا از سر ناآگاهی (بیگانهگی با آداب مرزبانی) و یا ماجراجویی با مرزبانان کشورهای همسایه درگیر شدهاند. اگر طالبان را آن گونه که خلیلزاد گفته است، دولتمردان خویشتندار بدانیم، لازمه خویشتنداری پرهیز از جنگ با همسایههاست نه ورود به جنگ با بهانههای سطحی.
311311