ماجرای ارثیه و ترک های رابطهها
قصه ارثومیراث به خواهر و برادری آنها هم رسیده. تا پیشازاین، ماجراهای تقسیم ارث را از اینوآن شنیده بودند. بعضی ماجراها هم واقعا عجیب و وحشتناک بود. همین یکی دو ماه پیش خوانده بودند که خواهری به خواهرش مرگموش داده بود تا بلایی سرش بیاید و همه اموال پدری سهم خودش شود.
داشتند زندگیشان را میکردند و سالها بود که کاری به ارث پدری که برادرها استفاده آن را میبردند، نداشتند تا اینکه یکی از چهارخواهر حرف ارثیه را به میان کشید. گفت که این همهسال صبر کردیم و دو برادرمان از میراث پدری کِیف کردند، چیزی نگفتیم، نوشجانشان اما دیگر باید تکلیف را مشخص کرد و سهم هرکس را داد. خواهر سر و زباندارتر پیش افتاد و منطقی و کمی هم با نیش و کنایه خواسته خواهران را به برادر بزرگتر گفت. برادر برآشفت و از کوره به در رفت که حالا چه خبر است؟! خواهرها هم گفتند که سی سالی از مرگ پدر گذشته و برادرها به روی خودشان نیاوردهاند، دیگر زمان تقسیم و مشخصشدن سهم هرکس است.
از آن روز بود که خواهر و برادریشان به هم خورد و برادرها یک طرف ایستادند و خواهرها سوی دیگر. دیگران هم واسط شدند تا این اختلاف خانوادگی با منطق، بخشش و مهربانی پیش برود؛ اما فایدهای نداشت و این بیشتر برادر بزرگ بود که نمیگذاشت ماجرا بی جنگ و دعوا پیش رود. حالا پای خواهرها به دادگاه و شکایت باز شده. خواهرها که پا به سن گذاشتهاند و پادرد و کمردرد به جانشان افتاده، شاکی از این رفتنها به دادگاه و این طرف و آن طرف گله میکنند که چرا باید حق قانونیشان این همه از طرف برادرشان که از خون خودشان است، نادیده گرفته شود. خواهرها دلشان برای آن روزهای کودکی و آن صمیمیت تنگ شده و حسرت وقتی را میخورند که در مهمانیها خواهر و برادر دور هم جمع میشدند و سر سفره مینشستند و میگفتند و میخندیدند. حالا نزدیک به دو سالی میشود که دیگر همه با هم جمع نشدهاند و سر یک سفره ننشستهاند. خواهرها دور هم جمع شدهاند و بحث ارثیه داغ است. یکی خسته از این همه دوندگی، از بیاعتباری دنیا میگوید که به کسی وفا نکرده آن وقت آنها برای چندرغاز مال دنیا به جان هم افتادهاند. خواهر دیگر میگوید که حقشان را خواستهاند، آن هم بعدازاین همهسال. خواهر دیگر آرزو میکند که زودتر این ماجرا تمام شود. خواهر دیگر سری تکان میدهد و میگوید که دیریازود این ماجرا جمع میشود؛ اما این ماجرای خواهر و برادریشان است که سرانجام خوشی نداشت و ترک برداشت.