هرکسی که دور ماند از اصل خویش
فوتبال ایران دوباره به همانجایی بازگشته که مدتها از آن دور بود؛ اصل خویش. حضور امیر قلعهنویی بر روی نیمکت تیم ملی و حالا رضا عنایتی بروی نیمکت تیم امید بهنوعی بازگشت به اصل خویش است. مربیانی که سابقه آنها تنها محدود به جغرافیای خودمان میشود و به نظر میرسد پس از دورهای میخواهیم همان خود خودمان باشیم. یا به قول جواد خیابانی با فوتبال ایرانی به مصاف حریفان آسیایی برویم. انتخابی المپیک پاریس و جام ملتهای آسیا که همین سال جاری قرار است برگزار شود دو محک آزمون جدی برای قلعهنویی و عنایتی خواهد بود. البته پیشبینی اینکه بر سر تیم ملی و امید چه خواهد آمد چندان دشوار نیست هرچند شاید عدهای را دلخور کند. بههرحال تن دادن به مربیان وطنی درحالیکه هیچ تغییر و تحولی در این زمینه اتفاق نیفتاده یک بازگشت به عقب تاسف آورد تلقی میشود. به حال اگر قرار بود تیم امید و ملی در رقابتهایی که خودمان ترتیب دادهایم شرکت میکردند و با حریفان داخلی روبرو میشدند شاید انتخابهایی از جنس امیر قلعهنویی و رضا عنایتی توجیهپذیر به نظر میرسید اما جدال با حریفان تا بن دندان مسلح آسیایی محلی برای آزمودن مربیانی وطنی نیست. گو اینکه آنها زمانی که در اوج بودند چه کردند که حالا که در دوره فترت به سر میبرند، انجام دهند. بههرحال باید پذیرفت فوتبال ایران هرچه درزمینه صادرکردن بازیکن موفق عمل کرده برعکس قادر به پرورش مربیانی نشده که در تیمهای در جه چند اروپایی خودی نشان دهند. بهطور مثال تنها مربی ایرانی لژیونر فرهاد مجیدی است که او هم در یک تیم اماراتی نهچندان مطرح مشغول فعالیت است. البته باید به این موضوع نیز توجه داشت که در این چرخه معیوب، خود مربیان وطنی هم مقصر بوده چراکه هیچکدام جسارت ایستادن در برابر ناملایمات را نداشته و تنها به فکر حفظ کردن جایگاهشان بوده و هستند. بهطور مثال تا پیش از حضور کی روش بروی نیمکت تیم ملی افشین قطبی آخرین مربی ایرانی بود که سرمربیگری تیم ملی را بر عهده داشت. پیش از او هم مربیان ایرانی دیگری مثل امیر قلعهنویی و علی دایی این سمت را بر عهده داشتند. اتفاقی که در دوران حضور این مربیان در تیم ملی رخ داد ایجاد فضای چندقطبی بود که بهجز حاشیههای فراوان سود دیگری برای فوتبال ایران نداشت. جنگهای رسانهای منتقدان و نقدهای تندوتیز مربیانی که بیرون گودنشسته بودند باعث شده بود مربیان ایرانی تیم ملی همه انرژی خود را صرف مقابله با این حواشی کنند. کار بهجایی رسیده بود که این مربیان برای فرار از هجمههای احتمالی از استقلال و پرسپولیس به تعداد برابر، بازیکن به تیم ملی دعوت میکردند و در معدود دفعاتی که نمیتوانستند این تعادل را حفظ کنند آوار برچسبهای رنگی روی سر آنها خراب میشد. همه این حواشی باعث شد فدراسیون فوتبال در چند سال اخیر ترجیح دهد از مربیان خارجی استفاده کند تا حداقل بین مربیان ایرانی برای حضور در تیم ملی دعوا و درگیری شکل نگیرد. به نظر می رسد این بساط با حضور دو مربی داخلی بروی نیمکت تیم امید و ملی دوباره برپاشده و تجربهای گران و بیسرانجام دوباره در حال تکرار است.