جستجو
رویداد ایران > رویداد > نامه‌ای عاشقانه به زندگی

شماره 207

نامه‌ای عاشقانه به زندگی

مقام کبابی بارهاوبارها به من کمترین گفته‌اند و از سر دلسوزی و پند پیر به جوان گفته‌اند و من به شمای بیشترین که البته نمی‌دانم با مقام کبابی چقدر فاصله و زاویه دارید که بعد منزل نبود در سفر روحانی و...می‌گویم و شما بخوانید و بشنوید و به دیگرانی که غایب هستند

مقام کبابی بارهاوبارها به من کمترین گفته‌اند و از سر دلسوزی و پند پیر به جوان گفته‌اند و من به شمای بیشترین که البته نمی‌دانم با مقام کبابی چقدر فاصله و زاویه دارید که بعد منزل نبود در سفر روحانی و...می‌گویم و شما بخوانید و بشنوید و به دیگرانی که غایب هستند بگویید که هر اتفاقی دلیلی دارد. البته انسان به ما هو انسان، دنبال دلیل هست؛ ولی اگر پیدا هم نکرد، نباید ناراحت باشد؛ چون نه‌تنها مقام کبابی که نویسنده‌ای از آن سر دنیا هم این اعتقاد را دارد. ماجرا این طور شروع می‌شود: قهرمان قصه واقعی، یک زن سی و پنج‌ساله عادی با زندگی خوب و آرامی بود... تا این که دکترها تشخیص دادند که به سرطان روده بزرگ مبتلا شده است. نویسنده - قهرمان در کتاب، مخاطبین را به درون زندگی خود می‌برد و تأملات و برداشت‌های تأثیرگذار و ارزشمندش درباره ایمان، دوستی، عشق و مرگ را با آنها سهیم می‌شود. او که تلاش می‌کند از زمان باقیمانده خود در کنار پسر و همسرش بیشترین استفاده را ببرد، درمی‌یابد که باید عادت خود در فکرکردن به «آخر ماجرا» را کنار بگذارد و فقط به «قدم بعدی» بیندیشد. نویسنده می‌خواهد بفهمد چرا ازدست‌دادن کنترل چیزی که از ابتدا نیز در کنترل ما نبوده، این‌قدر برای خودش و به‌طورکلی انسان‌ها سخت است. درنهایت این حقیقت را درک می‌کند که زندگی بدون او نیز ادامه خواهد داشت. گاهی همین توانایی زیستن در لحظه، به نظر موهبتی می‌آید. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «درد من به شکلی به درد دیگران متصل است. در خواربارفروشی، خستگی را در چهره مادر جوانی می‌بینم و کمکش می‌کنم کارت بکشد. می‌ایستم تا با مرد بی‌خانمانی که آن گوشه نشسته، حرف بزنم. آزادانه و بی‌هیچ گونه کینه‌ای بذل و بخشش می‌کنم. می‌توانم ببینم که مردم چطور به‌سختی تلاش می‌کنند آن را به دست بیاورند؛ اما دیوارهایی که آنها را از فروپاشی حفظ می‌کنند، چقدر سست‌اند. دو ماه بیشتر برای زندگی ندارم. باز روی یکی از صندلی‌های شیمی‌درمانی نشسته‌ام و داروهای ایمنی درمانی به ارزش شانزده هزار دلار از طریق دریچه‌ای در قفسه سینه‌ام، درون خونم پمپاژ می‌شود. بسیاری از مسیحی‌ها دوست دارند به من یادآوری کنند که بهشت، خانه واقعی من است، گفته‌ای که باعث می‌شود بخواهم از آنها بپرسم آیا می‌خواهند اول خودشان به خانه بروند!». کتاب «کیت باولر» با ترجمه «حسین طیبی» و عنوان «هر اتفاقی دلیلی دارد» منتشر شده است. این کتاب با ترجمه «غزال بیگی»، شاعر و مترجم ایرانی با عنوان «انسان دردی بی‌درمان» منتشر شده است. بیگی تا کنون مجموعه شعر فاصله‌های بلاتکلیف و ترجمه کتاب‌های مسئله مرگ و زندگی و التیام روح زن را نیز منتشر کرده است و اما برای شما گفته باشم که نویسنده اصلی اثر، کیت باولر، استاد دانشگاه و نویسنده‌ای کانادایی است. باولر در لندن به دنیا آمد. او استادیار تاریخ مسیحیت در دانشکده الهیات دانشگاه دوک است. کتاب «هر اتفاقی دلیلی دارد» از او در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته است. این کتاب، اولین‌بار در سال 2018 منتشر شد. نویسنده در کتاب، تجربه زیستی را با مخاطب به اشتراک می‌گذارد که در برهه‌ای از آن خود را در برابر سؤالاتی می‌بیند که مدام در جست‌وجوی یافتن جواب یا در واقع رهایی از آن سختی پیش‌آمده تلاش می‌کند. زندگی‌ام بی من چگونه خواهد بود؟ عزیزانم بعد از مرگم مرا از یاد خواهند برد؟ کودکم مرا به‌خاطر خواهد آورد؟ چگونه از من یاد می‌شود؟ و در کنار تمام این مصائب فکری تلاش می‌کند تا راهی برای گریز از مرگی که سرطان نقشه‌اش را برای او پیاده کرده بود بگریزد نبردی که همراه با خشم ناامیدی و تلاش برای پیروزی همراه بود و در آخر پیامی را به مخاطب تلنگر می‌زند که قابل تفکر است در زندگی امروزی هیچ حادثه‌ای بعید نیست و مقاومت تنها راه پیروزی است.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.