يِزله براي آب
دو روز پيش خرمشهر بوده و نخ تسبيح همه بحثهايي كه شنيده از تاكسي گرفته تا بازار و رستوران مساله آب بوده است. قاسم فعال اجتماعي اهل اهواز است و مقدمات آنچه را ختم شد به ماجراي شنبه خرمشهر ديده است: «آنچه حالا داريد از رسانهها و شبكههاي اجتماعي ميشنويد تنها بر سر خود خرمشهر است. كمي آن طرفتر از شهر وضعيت روستاها بسيار بدتر است. دام و كشاورزيشان رو به نابودي است. آب شور نخلها را ميخشكاند و خب اين وضعيت غيرمترقبه نبوده، سالها است كه فعالان محيط زيست در مورد پيشروي آب دريا و نفوذش به كارون هشدار ميدهند.» ميگويد كه روز شنبه متني ميان مردم دست به دست ميگشت كه براي تجمع اعتراضي ساعت ٩ شب بيرون بيايند اما شايد خيليها پيشبيني پرتاب سنگ و درگيري را نميكردند. قاسم ميگويد: «وقتي آموزش درستي در ميان نيست و نهادهاي فرهنگي هيچ محتواي قابل توجهي توليد نكردهاند، وقتي به نهادهاي مدني و مردمي اجازه فعاليت داده نشود نبايد انتظار داشت كه همه آدمها جوري مطالباتشان را بيان كنند كه انگار اتفاقي نيفتاده. اين مردم فقط آب ميخواهند، آبي كه شور نباشد.»
خرمشهر: فقط خستهايم
مردم آبادان و خرمشهر وقتي در مورد بوي آب صحبت ميكنند، يك «عذر ميخواهم» هم ميگذارند اول جمله چون ميخواهند بگويند كه آب بوي «فاضلاب» ميدهد و به نظرشان ممكن است شنيدن واقعيت هر روزه زندگي آنها براي شماي دور از خوزستان ناخوشايند باشد: «ما با اين آب حمام هم نميتوانيم بكنيم. آب شور است و عذر ميخواهم، بوي فاضلاب ميدهد.» آقاي نوري ٤٣ ساله است و زمان جنگ را به همراه خانوادهاش در بندر امام گذرانده و بعد از هشت سال به شهرش بازگشته. شنبه شب در خانهاش در شهركي در فاصله يك كيلومتري خرمشهر گذرانده و تجمع را از نزديك نديده اما طعم آب ديگر چيزي نيست كه با يك كيلومتر فاصله از شهر نچشيده باشد: خب با اين آب نميتوانيم زندگي كنيم، آب دريا از اين بهتر است. تجمعها تا قبل آن شب همه آرام بود اما خب مردم هم مشكلات زيادي دارند، بيكاري زياد است، به مردم فشار آمده و خستهاند حالا شايد در اين ميان يك كساني هم سوءاستفاده كنند.»
قبل از اينكه به دنيا بيايد پدر و مادرش شهر را ترك كردهاند، برايش تعريف كردهاند كه پل را زده بودند و ناچار شناكنان خودشان را رساندهاند به مسيري كه بتوانند از خرمشهر دور شوند: «وقتي برگشتيم خرمشهر يك شهر خراب بود و يك مسجد جامع، حالا ٢٨ سال است كه اينجا هستم و سالها است كه آب خوردن را ميخريم اما اين روزهاي اخير به خاطر تركيدگي لوله آب اينقدر شور شده. » محمد ٣٣ ساله و ساكن خرمشهر است و در تجمع روز شنبه حضور داشته و فكر ميكند كساني كه اسلحه در دست داشتند از ميان مردم عادي نبودهاند: «به چشم خودم ديدم كه به سمت نيروي انتظامي شليك شد و يك سري موتورسوار به سمت موزه دفاع مقدس و چند بانك رفتند و آتش راه انداختند. مردم نگذاشتند بروند سمت سينما. » محمد روي قول مسوولان براي برگشتن شرايط آب به حالت عادي تا نيمه تيرماه با جديت حساب باز كرده. ميگويد رفقاي خودش در كار لولهكشي و جوشكاري مشغول به كارند و به چشم ديده است كه توي گرما دارند تلاش خودشان را ميكنند تا مشكل حل شود: «مطمئنم مشكل حل ميشود تا ١٥ تير همهچيز درست ميشود.»
آبادان: به خاك عادت كردهايم اما آب غيرقابل تحمل است
«٢٠ سال است كه قول دادهاند و ما هم ٢٠ سال مشكل شوري آب داشتهايم. اما اين يك هفته ديگر اوضاع فجيع بود. توي اين گرما كه نميتواني حمام نروي اما خب عذر ميخواهم، آب بوي فاضلاب ميدهد.» در تمام روزهاي گذشته مشكل آب هم براي خرمشهر بوده و هم آبادان. مردم آبادان هم مثل همسايههايشان تجمع كردند، اعتراض كردند اما حالا در خبرها و شبكههاي اجتماعي ميبينند كه در آن سوي پل اعتراضها به ناآرامي كشيده شده است: «شما اينستاگرام را كه باز كنيد غير از خرمشهر چيزي نميبينيد.» فواد در بازار آبادان كاسبي ميكند و مثل مردم خرمشهر روزها را تا نيمه تير ميشمارد تا ببيند وعده آب سالم عملي ميشود يا نه: « توي آبادان هم صف آب داريم. بايد در صف بايد تا دبههاي ٢٠ ليتري تحويل بگيري. اين دبهها قبلا هزار و ٥٠٠ تومان بودند، ديشب عمويم دو تا بيست ليتري گرفت ٢٠ هزار تومان.» فواد زمان جنگ را همراه خانوادهاش در بوشهر سر كرده و سال ٧٠ به آبادان برگشته و فكر ميكند كه تا همين امروز هم وضعيت شهر آنقدري كه بايد تغييري نداشته است: «ما البته به اينها عادت كردهايم. به گرما عادت كردهايم، به خاك عادت كردهايم، حتي به آب بد هم عادت كردهايم اما الان ديگر وضعيت آب غيرقابل تحمل شده. شما تهران هستيد ديگر نه؟ آن آبي كه ما باهاش حمام ميكنيم را اگر به صورتت بزني، عذر ميخواهم حتما بالا ميآوري.»
فرخ ٤٤ ساله هم سال ٧٠ دوباره به آبادان برگشته است. اول بايد با شرايط شهر بازمانده از جنگ سر ميكردند و بعد با وضعيت آب: «وقتي برگشتيم شهر خيلي خلوت بود، آن اوايل انگار اصلا حالت شهرنشيني نداشت تا بعد مردم كمكم آمدند و بيشتر تغييرات اين سالها را هم خود مردم انجام دادهاند.» معلم ساكن آبادان سالها است كه در خانهاش دستگاه تصفيه آب دارد اما در يك هفته گذشته زور دستگاه هم به آبي كه در لولههاي جاري بود، نرسيد. آبادان آرام است و فرخ خبرهاي خرمشهر را از اين و آن شنيده. نميداند مشكل آب واقعا كي حل ميشود آيا بايد روي قولها حساب كند يا نه، فقط ميگويد هر روز صبح كه دست و صورتش را ميشويد چشمهايش ميسوزند.
شنبه خرمشهر مظلومتر از هميشه بود
هدا كريمي، فعال اجتماعي و سياسي اهل خرمشهر است. شنبه شب همراه جمعي از خبرنگاران در تجمع بوده تا ببيند اوضاع از چه قرار است اما اوضاع بيقرارتر از آن بوده كه بتواند توصيف دقيقي از آنچه واقعا رخ داده، داشته باشد: «من فقط ميگويم كه انگ نزنيد. من نميتوانم بگويم كساني كه اسلحه در دست داشتند متعلق به گروهك خاصي بودند. آن كساني كه من ديدم شبيه آدمهايي بودند كه بلد نبودند وقتي خشمگين هستند مطالباتشان را چگونه بيان كنند.»
فعال اجتماعي خرمشهري ميگويد كه پررنگ بودن مشكل آب و فاضلاب اين شهر روي تمامي مسائل ديگر سايه انداخته: «جلسه ميگذاريم كه در مورد مسائل فرهنگي حرف بزنيم، با مسوولان در مورد موضوعات اجتماعي گفتوگو كنيم اما ته همه صحبتهايمان ميرسد به عذر ميخواهم بحث فاضلاب. سالها قبل پايان بازسازي خرمشهر را اعلام كردند اما هنوز بوي فاضلاب زير دماغمان است.» كريمي نگران است، نگرانياش را پنهان نميكند. از شنبه به بعد نگرانياش مردم خرمشهر هستند كه ممكن است خواستههاي بحقشان در سايه ناآرامي به وجود آمده گم شود: «مردم چيزي نميخواستند، مردم فقط تشنه بودند. همه ما شنبه شرمنده خرمشهر شديم. همه اين سالها مردم آب خوردن را خريدهاند، بيكاري ديدهاند، هواي بد و گرد و خاك را تحمل كردهاند و وعده شنيدهاند. به اين مردم انگ نزنيد.ببينيد كسي كه اعتراض دارد چطور زندگي ميكند. ببينيد آن روستايي بايد چه كند كه با اين آب حتي لباس هم نميتواند بشويد.» صداي زن پشت تلفن ميلرزد: «خانم! شنبه خرمشهر خيلي مظلوم بود.»
همه اين سالها مردم آب خوردن را خريدهاند، بيكاري ديدهاند، هواي بد و گرد و خاك را تحمل كردهاند و وعده شنيدهاند. به اين مردم انگ نزنيد. حتي اگر شليكي شده اول ببينيد كسي كه اسلحه در دست داشته چند سالش است، چطور زندگي ميكند. ببينيد آن روستايي بايد چه كند كه با اين آب حتي لباس هم نميتواند بشويد. صداي زن پشت تلفن ميلرزد: «خانم! شنبه خرمشهر خيلي مظلوم بود.»