پسری با جنازه پدرش به تعمیرگاه رفت
پسر نوجوانی که از بدخلقی و کتک کاری های پدرش به ستوه آمده بود، وی را کشت.
شش سال بعد از قتل، نوه سرکش با جلب رضایت اولیای دم از قصاص رهایی یافت و از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از پنجم مرداد 92 به دنبال کشته شدن مردی در خانه اش در رباط کریم آغاز شد.
شواهد نشان می داد پسر 17ساله وی به نام میثم او را کشته و هنگامی که قصد انتقال جسد با خودروی پدرش را داشته توسط پلیس دستگیر شده است.
میثم به جنایت خانوادگی اعتراف کرد و گفت: از بدخلقی های پدرم خسته شده بودم به همین دلیل در فرصتی مناسب با میله به سرش کوبیدم و او را کشتم. من جسد را در صندوق عقب ماشین زانتیای پدرم جاساز کرده بودم تا آن را در حاشیه تهران رها کنم که ماشین خراب شد و ناچار شدم به تعمیرگاه بروم. آن جا بود که کارگران تعمیرگاه به ماجرا پی بردند و من توسط پلیس دستگیر شدم.
بیشتر بخوانید:
پدرکُشی؛ پایان عشق ممنوعه پسر ۱۷ ساله تهرانی به نامادری اش
متهم به قتل در دادگاه: میخواستم پدرم را بترسانم
نجات قاتل2 زنه ازچوبهدار
رهایی شکارچی خرگوش از قصاص
اصرار پدربزرگ برای اعدام نوه
با این اعترافات، وی پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که پزشکی قانونی رشد عقلی وی را هنگام ارتکاب جرم تایید کرده بود ، به درخواست پدربزرگ و مادربزرگش که قیم خواهر و برادر کوچک وی هستند، به قصاص محکوم شد. حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده بود که میثم توانست با گذشت شش سال از این ماجرا رضایت اولیای دم را جلب کند. وی در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. میثم گفت: پدرم مردی بدخلق و مدام با من و مادرم درگیر بود. او از بچگی همیشه مرا کتک می زد به همین دلیل کینه او را به دل گرفته بودم.
مدتی بود که می خواستم پدرم را بکشم. یک روز تعداد زیادی قرص خواب آور خریدم و داخل شربت ریختم. پدرم شربت را خورد اما زنده ماند. دومین بار می خواستم به او قرص برنج بدهم که نشد. آخرین بار بعد از دعوای مفصلی که پدرم با من داشت تصمیم گرفتم نقشه ام را اجرا کنم. وقتی مادرو خواهرم از خانه بیرون رفتند و پدرم در خواب عمیق بود با میله آهنی به سرش کوبیدم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: می دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده ام اما پدرم با بدرفتاری هایش باعث شد چنین تصمیم اشتباهی بگیرم. او مرد پولداری بود و ما هیچ وقت مشکل مالی نداشتیم اما از نظر عاطفی به ما هیچ اهمیتی نمی داد و از نظر روانی ما را اذیت می کرد.من شش سال است که در زندانم و در این مدت عذاب زیادی کشیده و به اندازه کافی تنبیه شده ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
با پایان اظهارات این مرد، مادر وی به قضات گفت: شوهرم مرد بدخلقی بود و همیشه پسرم را کتک می زد. میثم به دلیل رفتارهای بد پدرش به بیماری اعصاب مبتلا شده بود و تحت تاثیر همین ماجرا پدرش را کشت.من برای پسرم تقاضای تخفیف مجازات دارم.
بنابه این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
رسیدگی به این پرونده از پنجم مرداد 92 به دنبال کشته شدن مردی در خانه اش در رباط کریم آغاز شد.
شواهد نشان می داد پسر 17ساله وی به نام میثم او را کشته و هنگامی که قصد انتقال جسد با خودروی پدرش را داشته توسط پلیس دستگیر شده است.
میثم به جنایت خانوادگی اعتراف کرد و گفت: از بدخلقی های پدرم خسته شده بودم به همین دلیل در فرصتی مناسب با میله به سرش کوبیدم و او را کشتم. من جسد را در صندوق عقب ماشین زانتیای پدرم جاساز کرده بودم تا آن را در حاشیه تهران رها کنم که ماشین خراب شد و ناچار شدم به تعمیرگاه بروم. آن جا بود که کارگران تعمیرگاه به ماجرا پی بردند و من توسط پلیس دستگیر شدم.
بیشتر بخوانید:
پدرکُشی؛ پایان عشق ممنوعه پسر ۱۷ ساله تهرانی به نامادری اش
متهم به قتل در دادگاه: میخواستم پدرم را بترسانم
نجات قاتل2 زنه ازچوبهدار
رهایی شکارچی خرگوش از قصاص
اصرار پدربزرگ برای اعدام نوه
با این اعترافات، وی پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که پزشکی قانونی رشد عقلی وی را هنگام ارتکاب جرم تایید کرده بود ، به درخواست پدربزرگ و مادربزرگش که قیم خواهر و برادر کوچک وی هستند، به قصاص محکوم شد. حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده بود که میثم توانست با گذشت شش سال از این ماجرا رضایت اولیای دم را جلب کند. وی در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. میثم گفت: پدرم مردی بدخلق و مدام با من و مادرم درگیر بود. او از بچگی همیشه مرا کتک می زد به همین دلیل کینه او را به دل گرفته بودم.
مدتی بود که می خواستم پدرم را بکشم. یک روز تعداد زیادی قرص خواب آور خریدم و داخل شربت ریختم. پدرم شربت را خورد اما زنده ماند. دومین بار می خواستم به او قرص برنج بدهم که نشد. آخرین بار بعد از دعوای مفصلی که پدرم با من داشت تصمیم گرفتم نقشه ام را اجرا کنم. وقتی مادرو خواهرم از خانه بیرون رفتند و پدرم در خواب عمیق بود با میله آهنی به سرش کوبیدم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: می دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده ام اما پدرم با بدرفتاری هایش باعث شد چنین تصمیم اشتباهی بگیرم. او مرد پولداری بود و ما هیچ وقت مشکل مالی نداشتیم اما از نظر عاطفی به ما هیچ اهمیتی نمی داد و از نظر روانی ما را اذیت می کرد.من شش سال است که در زندانم و در این مدت عذاب زیادی کشیده و به اندازه کافی تنبیه شده ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
با پایان اظهارات این مرد، مادر وی به قضات گفت: شوهرم مرد بدخلقی بود و همیشه پسرم را کتک می زد. میثم به دلیل رفتارهای بد پدرش به بیماری اعصاب مبتلا شده بود و تحت تاثیر همین ماجرا پدرش را کشت.من برای پسرم تقاضای تخفیف مجازات دارم.
بنابه این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.