تیغ کشیدن منافقین روی مردم از کجا آغاز شد؟
در دهه 60 صبح که از خانه خارج می شدم، انتظار بازگشت نداشتم
سید مرتضی نبوی عضو با سابقه مجمع تشخیص مصلحت نظام و از چهره های شناخته شده سیاسی کشور که در دهه 50 ، تجربه شناخت گروهک منافقین و در دهه 60 تجربه مواجهه با این گروهک تروریستی را دارد، در گفت و گویی مشروح به توضیح نوع مواجهه اعضای منافقین با انقلاب اسلامی و رفتار نظام با این افراد پرداخت.
تیغ کشیدن منافقین روی مردم از کجا آغاز شد؟
نبوی در گفت وگو با «میزان»، درباره رویکرد منافقین پس از انقلاب اسلامی و به خصوص پس از آن که سرکرده این گروهک در انتخابات خبرگان قانون اساسی، مجلس اول و ریاست جمهوری توجهی از سوی مردم دریافت نکرد، گفت: پس از آن که منافقین پی بردند نزد مردم جایگاهی ندارند، ادعاهای نادرست خود را مطرح کردند و حتی میخواستند برای حضرت امام(ره) شرط بگذارند و از ایشان یک سری امتیازات بگیرند؛ امام(ره) هم میگفتند شما مثل بقیه مردم هستید؛ امام(ره) در ابتدا برخوردی با آن ها نداشتند اما با گذشت زمان، منافقین که دیدند در نزد مردم جایگاهی ندارند و امام(ره) هم امتیاز ویژهای برایشان قائل نیست، به این نتیجه رسیدند که روی مردم تیغ بکشند.
شروع انحراف فکری منافقین
وی درباره حیات این گروهک قبل از انقلاب اسلامی نیز گفت: منافقین از سال ۵۴ به بعد به بنبست رسیدند؛ از این مقطع به بعد، ساواک با نفوذ در بین آن ها کارشان را تمام کرده و فیصله داده بود. افراد برجستهشان یا دستگیر میشدند و به مشارکت مخفیانه با ساواک روی میآوردند یا در تسویه های سازمانی، کشته میشدند. وی درباره نوع ایدئولوژی منافقین نیز اظهارکرد: بنیان گذاران مجاهدین خلق میگفتند ما ضمن این که مسلمانیم و به قرآن و نهج البلاغه اعتقاد داریم، مارکسیست را نیز به عنوان علم مبارزه قبول داریم. تسامح و سهلانگاری آن ها درباره مارکسیسم که مفاهیم و آموزههایش ضد خدا بود و اصل معنویت را نفی میکرد، شروع انحراف شان بود. نسلهای بعدی آن ها آمدند و اعلام کردند که فقط باید اصول مارکسیسم را به عنوان علم مبارزه مدنظر قرار داد و نیازی به آموزههای اسلامی ولو در حد ظاهری هم نیست. این جا بود که انشعابات در سازمانشان پیش آمد که البته ساواک نیز در پررنگ کردن و جهت دادن به این انشعابات بیتاثیر نبود و بر همین اساس، انحرافات منافقین آشکار شد.
منافقین مانند آحاد مردم و گروهها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار شدند
وی درباره نوع مراوده نظام اسلامی با این گروهک گفت: منافقین مانند آحاد مردم و گروهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار شدند اما چون در سه انتخابات با «نه» مردم مواجه شدند و امام(ره) نیز حاضر نشدند به نفع آن ها تبعیض قائل شوند، بنابراین به سمت مرحله نظامی یا تروریستی و دپوی سلاح و تشکیل خانه های تیمی رفتند و در مراکز حساس نفوذ کردند و یک سری اسناد را به دست آوردند. نبوی تاکید کرد: منافقین زمانی که متوجه شدند از مسیر انتخابات و کانال مردم به جایی نمیرسند، شروع به اقدامات تروریستی نظیر ترور و انفجار کردند تا نظام نوپای اسلامی را سرنگون کنند و استدلالشان هم این بود که با مشی مسلحانه و تروریستی میتوانند نظامی را که نهادهایش هنوز شکل مشخص و ثابتی ندارد، به سمت براندازی سوق دهند. برای این منظور، منافقین در مراکز حساس مختلف نفوذ و اطلاعاتی را جمع آوری کردند. آن ها تجربیات مهمی در انجام امور مخفیانه داشتند. این تجربیات باعث شد که آن ها هم به مراکز اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و نفوذ کنند و هم به اسلحه دست یابند.
چرا منافقین در اولین گام برای مقابله با انقلاب اسلامی به سراغ شهید بهشتی رفتند؟
نبوی درباره این که چرا منافقین در اولین گام برای مقابله با انقلاب اسلامی به سراغ شهید بهشتی رفتند، گفت: این موضوع غیرقابل کتمان است که شهید بهشتی جزو کارآمدترین نیروهای انقلاب و یاران امام(ره) بودند؛ تعبیر امام(ره) نیز این بود که «بهشتی یک امت بود برای امت ما». ایشان نقش خود را در به سرانجام رساندن امور مجلس قانون اساسی نشان داده بود؛ به نحوی که اگر مدیریت شهید بهشتی نبود، فردی چون منتظری که رئیس مجلس قانون اساسی بود، نمیتوانست آن مجلس را جمع کند و این شهید بهشتی بود که به عنوان نایب رئیس آن مجلس مهم با فکر حقوقی و منظم تشکیلاتی، جلسات سرنوشتساز تدوین قانون اساسی را اداره کرد. بنابراین جایگاه شهید بهشتی به عنوان بازوی مهم امام(ره) و انقلاب سر جای خودش است و ایشان یک سر و گردن از خیلیها بالاتر بود اما من میخواهم تاکید کنم که منافقین صرفا هدفشان ترور شهید بهشتی نبود بلکه میخواستند برای براندازی نظام، سران انقلاب را هدف قرار دهند.
به عنوان یک مسئول صبح که از خانه خارج میشدم، انتظار بازگشت نداشتم
وی درباره شرایط ناامنی که منافقین در کشور ایجاد کرده بودند، اظهار کرد: ما که آن زمان مسئولیتی داشتیم وقتی صبح از منزل خارج میشدیم هیچ انتظار نداشتیم شب به خانه برگردیم و میگفتیم هر جا و هر لحظه ممکن است ما را ترور کنند. واقعا فضای ناامنی درست کرده بودند؛ هواپیما میدزدیدند؛ یک جایی را منفجر میکردند؛ کسی را که ظاهر حزباللهی داشت، به طرز فجیعی به قتل میرساندند؛ به خانه مسئولان میریختند و آن ها را ترور میکردند و به طور کلی انواع و اقسام اقدامات تخریبی و تروریستی را مرتکب میشدند. این اقدامات آن ها ادامه داشت تا این که بحث مبارزه با منافقین به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شد. نیروهای سپاه موفق شدند رفته رفته خانههای تیمی منافقین را کشف و نقشههای تروریستی آن ها را خنثی کنند.
برخی منافقین در زندان، علنا میگفتند آزاد شویم ترورها را از سر میگیریم
نبوی درباره مجازات اعضای گروهک تروریستی منافقین و این که برخی سعی می کنند جای جلاد و شهید را عوض کنند، اظهار کرد: به هر ترتیب بیشتر اعضای منافقین به سبب مشارکت و مبادرت در انجام اعمال تروریستی علیه مردم و نیروهای انقلاب دستگیر شده بودند و تعداد زیادی از آن ها در زندان بودند. در اواخر جنگ، باقیمانده مزدوران گروهک منافقین با حمایت صدام سعی داشتند از طریق تجاوز به کرمانشاه ظرف چند ساعت خود را به تهران برسانند. در آن مقطع زمانی بحث بر سر این بود که کدام یک از اعضای منافقین که در زنداناند همچنان سر موضع خود باقی و در مقابل نظام و مردم هستند؛ بدین معنا که چنان چه آزاد شوند نیز دوباره علیه انقلاب و مردم تیغ میکشند و مسلح میشوند. وی افزود: در آن مقطع، شهید لاجوردی به عنوان دادستان انقلاب با اعضای منافقین که در زندان بودند، نهایت ملاطفت را داشت؛ آن ها را به نماز جمعه میآورد تا بلکه به راه صحیح هدایت شوند و به مردم بپیوندند. ناگفته نماند که همین تلاش شهید لاجوردی برای بازگرداندن منافقین از موضع ضدمردمیشان و همین زمینه اعتمادی که وی ایجاد کرد، موجب ترورش توسط عناصر منافقین شد. به هر ترتیب روشن بود که عده ای از منافقین در زندان همچنان سر موضع خود بودند و میگفتند که ما بیرون برویم باز دوباره دستمان اسلحه بیفتد جلوی نظام میایستیم؛ امام(ره) درباره این دسته از منافقین که به استمرار اعمال تروریستی علیه مردم اصرار داشتند، فرمودند که حکمشان، چون محارب نظام هستند، اعدام است. نبوی ادامه داد: من نمونه و شاهد دارم که تعداد قابل توجهی از اینها همان زمان آزاد شدند؛ آنهایی که به نوعی گفتند پشیمان شدیم و اگر بیرون برویم، مقابل نظام و مردم نمیایستیم و کار مسلحانه نمیکنیم. اینها که تعدادشان هم زیاد بود، بعد از حکم امام(ره) آزاد شدند و طبیعتا آن دسته از اعضای منافقین که همچنان سر موضع خود بودند و بر اقدامات تروریستی علیه مردم و نظام در صورت آزادی اصرار داشتند، حکم شان به سبب محاربه اعدام بود. وی درباره این که آیا منافقینی بودند که در زندان اظهار ندامت کرده باشند اما پس از آزادی مجددا به اقدامات تروریستی علیه مردم و کشور ادامه دهند؟ گفت: بله؛ از این دست افراد نیز بودند اما بخش قابل توجهی از منافقین آزاد شده پس از توبه از اعمال گذشته خود، به زندگی عادیشان بازگشتند.
تیغ کشیدن منافقین روی مردم از کجا آغاز شد؟
نبوی در گفت وگو با «میزان»، درباره رویکرد منافقین پس از انقلاب اسلامی و به خصوص پس از آن که سرکرده این گروهک در انتخابات خبرگان قانون اساسی، مجلس اول و ریاست جمهوری توجهی از سوی مردم دریافت نکرد، گفت: پس از آن که منافقین پی بردند نزد مردم جایگاهی ندارند، ادعاهای نادرست خود را مطرح کردند و حتی میخواستند برای حضرت امام(ره) شرط بگذارند و از ایشان یک سری امتیازات بگیرند؛ امام(ره) هم میگفتند شما مثل بقیه مردم هستید؛ امام(ره) در ابتدا برخوردی با آن ها نداشتند اما با گذشت زمان، منافقین که دیدند در نزد مردم جایگاهی ندارند و امام(ره) هم امتیاز ویژهای برایشان قائل نیست، به این نتیجه رسیدند که روی مردم تیغ بکشند.
شروع انحراف فکری منافقین
وی درباره حیات این گروهک قبل از انقلاب اسلامی نیز گفت: منافقین از سال ۵۴ به بعد به بنبست رسیدند؛ از این مقطع به بعد، ساواک با نفوذ در بین آن ها کارشان را تمام کرده و فیصله داده بود. افراد برجستهشان یا دستگیر میشدند و به مشارکت مخفیانه با ساواک روی میآوردند یا در تسویه های سازمانی، کشته میشدند. وی درباره نوع ایدئولوژی منافقین نیز اظهارکرد: بنیان گذاران مجاهدین خلق میگفتند ما ضمن این که مسلمانیم و به قرآن و نهج البلاغه اعتقاد داریم، مارکسیست را نیز به عنوان علم مبارزه قبول داریم. تسامح و سهلانگاری آن ها درباره مارکسیسم که مفاهیم و آموزههایش ضد خدا بود و اصل معنویت را نفی میکرد، شروع انحراف شان بود. نسلهای بعدی آن ها آمدند و اعلام کردند که فقط باید اصول مارکسیسم را به عنوان علم مبارزه مدنظر قرار داد و نیازی به آموزههای اسلامی ولو در حد ظاهری هم نیست. این جا بود که انشعابات در سازمانشان پیش آمد که البته ساواک نیز در پررنگ کردن و جهت دادن به این انشعابات بیتاثیر نبود و بر همین اساس، انحرافات منافقین آشکار شد.
منافقین مانند آحاد مردم و گروهها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار شدند
وی درباره نوع مراوده نظام اسلامی با این گروهک گفت: منافقین مانند آحاد مردم و گروهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار شدند اما چون در سه انتخابات با «نه» مردم مواجه شدند و امام(ره) نیز حاضر نشدند به نفع آن ها تبعیض قائل شوند، بنابراین به سمت مرحله نظامی یا تروریستی و دپوی سلاح و تشکیل خانه های تیمی رفتند و در مراکز حساس نفوذ کردند و یک سری اسناد را به دست آوردند. نبوی تاکید کرد: منافقین زمانی که متوجه شدند از مسیر انتخابات و کانال مردم به جایی نمیرسند، شروع به اقدامات تروریستی نظیر ترور و انفجار کردند تا نظام نوپای اسلامی را سرنگون کنند و استدلالشان هم این بود که با مشی مسلحانه و تروریستی میتوانند نظامی را که نهادهایش هنوز شکل مشخص و ثابتی ندارد، به سمت براندازی سوق دهند. برای این منظور، منافقین در مراکز حساس مختلف نفوذ و اطلاعاتی را جمع آوری کردند. آن ها تجربیات مهمی در انجام امور مخفیانه داشتند. این تجربیات باعث شد که آن ها هم به مراکز اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و نفوذ کنند و هم به اسلحه دست یابند.
چرا منافقین در اولین گام برای مقابله با انقلاب اسلامی به سراغ شهید بهشتی رفتند؟
نبوی درباره این که چرا منافقین در اولین گام برای مقابله با انقلاب اسلامی به سراغ شهید بهشتی رفتند، گفت: این موضوع غیرقابل کتمان است که شهید بهشتی جزو کارآمدترین نیروهای انقلاب و یاران امام(ره) بودند؛ تعبیر امام(ره) نیز این بود که «بهشتی یک امت بود برای امت ما». ایشان نقش خود را در به سرانجام رساندن امور مجلس قانون اساسی نشان داده بود؛ به نحوی که اگر مدیریت شهید بهشتی نبود، فردی چون منتظری که رئیس مجلس قانون اساسی بود، نمیتوانست آن مجلس را جمع کند و این شهید بهشتی بود که به عنوان نایب رئیس آن مجلس مهم با فکر حقوقی و منظم تشکیلاتی، جلسات سرنوشتساز تدوین قانون اساسی را اداره کرد. بنابراین جایگاه شهید بهشتی به عنوان بازوی مهم امام(ره) و انقلاب سر جای خودش است و ایشان یک سر و گردن از خیلیها بالاتر بود اما من میخواهم تاکید کنم که منافقین صرفا هدفشان ترور شهید بهشتی نبود بلکه میخواستند برای براندازی نظام، سران انقلاب را هدف قرار دهند.
به عنوان یک مسئول صبح که از خانه خارج میشدم، انتظار بازگشت نداشتم
وی درباره شرایط ناامنی که منافقین در کشور ایجاد کرده بودند، اظهار کرد: ما که آن زمان مسئولیتی داشتیم وقتی صبح از منزل خارج میشدیم هیچ انتظار نداشتیم شب به خانه برگردیم و میگفتیم هر جا و هر لحظه ممکن است ما را ترور کنند. واقعا فضای ناامنی درست کرده بودند؛ هواپیما میدزدیدند؛ یک جایی را منفجر میکردند؛ کسی را که ظاهر حزباللهی داشت، به طرز فجیعی به قتل میرساندند؛ به خانه مسئولان میریختند و آن ها را ترور میکردند و به طور کلی انواع و اقسام اقدامات تخریبی و تروریستی را مرتکب میشدند. این اقدامات آن ها ادامه داشت تا این که بحث مبارزه با منافقین به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شد. نیروهای سپاه موفق شدند رفته رفته خانههای تیمی منافقین را کشف و نقشههای تروریستی آن ها را خنثی کنند.
برخی منافقین در زندان، علنا میگفتند آزاد شویم ترورها را از سر میگیریم
نبوی درباره مجازات اعضای گروهک تروریستی منافقین و این که برخی سعی می کنند جای جلاد و شهید را عوض کنند، اظهار کرد: به هر ترتیب بیشتر اعضای منافقین به سبب مشارکت و مبادرت در انجام اعمال تروریستی علیه مردم و نیروهای انقلاب دستگیر شده بودند و تعداد زیادی از آن ها در زندان بودند. در اواخر جنگ، باقیمانده مزدوران گروهک منافقین با حمایت صدام سعی داشتند از طریق تجاوز به کرمانشاه ظرف چند ساعت خود را به تهران برسانند. در آن مقطع زمانی بحث بر سر این بود که کدام یک از اعضای منافقین که در زنداناند همچنان سر موضع خود باقی و در مقابل نظام و مردم هستند؛ بدین معنا که چنان چه آزاد شوند نیز دوباره علیه انقلاب و مردم تیغ میکشند و مسلح میشوند. وی افزود: در آن مقطع، شهید لاجوردی به عنوان دادستان انقلاب با اعضای منافقین که در زندان بودند، نهایت ملاطفت را داشت؛ آن ها را به نماز جمعه میآورد تا بلکه به راه صحیح هدایت شوند و به مردم بپیوندند. ناگفته نماند که همین تلاش شهید لاجوردی برای بازگرداندن منافقین از موضع ضدمردمیشان و همین زمینه اعتمادی که وی ایجاد کرد، موجب ترورش توسط عناصر منافقین شد. به هر ترتیب روشن بود که عده ای از منافقین در زندان همچنان سر موضع خود بودند و میگفتند که ما بیرون برویم باز دوباره دستمان اسلحه بیفتد جلوی نظام میایستیم؛ امام(ره) درباره این دسته از منافقین که به استمرار اعمال تروریستی علیه مردم اصرار داشتند، فرمودند که حکمشان، چون محارب نظام هستند، اعدام است. نبوی ادامه داد: من نمونه و شاهد دارم که تعداد قابل توجهی از اینها همان زمان آزاد شدند؛ آنهایی که به نوعی گفتند پشیمان شدیم و اگر بیرون برویم، مقابل نظام و مردم نمیایستیم و کار مسلحانه نمیکنیم. اینها که تعدادشان هم زیاد بود، بعد از حکم امام(ره) آزاد شدند و طبیعتا آن دسته از اعضای منافقین که همچنان سر موضع خود بودند و بر اقدامات تروریستی علیه مردم و نظام در صورت آزادی اصرار داشتند، حکم شان به سبب محاربه اعدام بود. وی درباره این که آیا منافقینی بودند که در زندان اظهار ندامت کرده باشند اما پس از آزادی مجددا به اقدامات تروریستی علیه مردم و کشور ادامه دهند؟ گفت: بله؛ از این دست افراد نیز بودند اما بخش قابل توجهی از منافقین آزاد شده پس از توبه از اعمال گذشته خود، به زندگی عادیشان بازگشتند.