حمید شیخزاده در خصوص بیتوجهی مسئولان به وی در حالی که از ۱۳ فروردین سال جاری در بیمارستان بستری و تحت مراقبت است، اظهار کرد: از مردادماه سال گذشته که در مسابقات کشورهای اسلامی شرکت کردم، در جریان همین رقابتها یک زخم در قوزک پای من ایجاد شد که در همان جا از طریق فدراسیون پزشکی ورزشی تحت درمان قرار گرفتم و وقتی هم به ایران برگشتم، پای من در یکی از بیمارستانهای اهواز تحت چند عمل جراحی قرار گرفت. در حال مداوای این زخم بودم که متأسفانه دچار زخم بستر شدم و علاوه بر این زخم، در بخش دیگری از کمرم زخم دیگری ایجاد شد و همینها باعث شد که در ناحیه کمر دچار عفونت شدید شوم. به صورتی که ماهها با این بیماری درگیر بودم تا این که در نهایت از ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ به دلیل شدت عفونت ایجاد شده تاکنون در بیمارستان بستری هستم.
وی با اشار به هفت عمل جراحی که برای مداوی این ورزشکار از سال گذشته تاکنون انجام شده است، ادامه داد: در همین مدت اخیر نیز فقط چهار بار به اتاق عمل رفتم تا پزشکان بتوانند عفونت شدید ایجاد شده را درمان کنند و به نوعی زخم ایجاد شده جراحی و بهبود پیدا کند. پزشکان گفتهاند اگر از این طریق نتوانند این مشکل را برطرف کنند باید تحت عمل جراحی پلاستیک قرار بگیرم.
کاپیتان تیمملی پاراتنیس روی میز گفت: در این مدت فقط یک بار آقای بنیتمیم مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان برای ۱۰ دقیقه از من عیادت داشت اما رئیس هیات تنیس روی میز خوزستان یا دبیر وی و هیچ مسئولی از بهزیستی نه تنها به سراغ من نیامدند، بلکه حتی یک تماس یا یک پیام هم از طرف آنها نداشتم.
وی با اشاره به کسب مدال برنز جهانیاش در سال ۷۴، عنوان کرد: آن زمان من ۲۵ سال داشتم و مجرد بودم که وزیر ورزش اسرائیل به من پیشنهاد داد که همین جا ماشین آماده است و سوار شو و به اسرائیل برو و برای ما بازی کن اما من یک وجب از خاک وطن خود را به هزار میلیارد تومان پول ندادم و به ایران برگشتم و تاکنون با افتخار ۴۰ سال است که برای کشورم مدالآوری میکنم و کاپیتان تیم ملی هستم اما این همه سال برای آقایان مدال آوردم و آنها پز مدال هایم را دادند و عکس گرفتند و رفتند و هیچ اتفاق دیگری برای خود من رقم نخورد. الان که تنها روی تخت بیمارستان هستم، متوجه شدم وقتی آن جمله «قهرمان زنده را عشق است» را شنیدم به چه معنی بود. متأسفانه ما مردهپرست شدهایم و منتظر هستیم یک قهرمان یا پیشکسوت فوت شود و بعد با حضور در مراسم او خودنمایی کنیم. در حالی که پیش از آن وقتی او زنده بود اهمیتی برایش قائل نبودیم.
شیخزاده خاطرنشان کرد: حداقل رئیس هیات تنیس روی میز خوزستان یک پیام به من میداد تا در چنین شرایطی از نظر روحی بهتر شوم. آقای بنیتمیم که به عیادت من آمد بسیار خوشحال شدم و من انتظار دیگری جز همین پیگیری از مسئولان نداشتم و ندارم. من تاکنون هیچ وقت انتظار مالی از هیچ مسئولی نداشتم؛ برای سه بار میتوانستم سهمیه پاراالمپیک را بگیرم که در جریان کسب سهمیهها مقابل ورزشکار اسرائیلی قرار میگرفتم و به خاطر کشورم انصراف میدادم. من در تمام این سالها خیلی سختی کشیدم و در چنین شرایطی ۴۰ سال قهرمان ایران و تیم ملی بودن خیلی سخت است.
وی بیان کرد: من علیرغم این همه مدالآوری در سن و سالی که میتوانستم به استخدام ارگانی دربیایم متأسفانه صاحب شغل نشدم و در این سالها هر وقت به واسطه مدالآوری جایزهای هم دریافت میکردم، صرف درمان میشد. در واقع من در تمام این سالها هیچ وقت انتظار کمک مالی نداشتم و مگر وقتی همین اخیراً آقای بنیتمیم به عیادت من آمد هزینه بیمارستان من را پرداخت کرد یا اگر مدیرکل بهزیستی یا رئیس هیات بیایند قرار است کمک مالی به من داشته باشند؟ من فقط حمایت معنوی آنها را میخواستم. یک بیمار وقتی که روی تخت بیمارستان است یک پیام میتواند حال او را بهتر کند، چه برسد که آن بیمار یک ورزشکار و قهرمان باشد و با دیدن این پیام از سوی مسئولان متوجه شود که تلاشهای او در این سالها مورد توجه مسئولان بوده است.
این ورزشکار رشته پاراتنیس روی میز گفت: من حتی از استاندار خوزستان هم انتظار دارم و معتقدم مسئولان نباید خودشان را از مردم و ورزشکاران جدا کنند. سال گذشته که از مسابقات کشورهای اسلامی در ترکیه به ایران برگشتم، فرماندار و نماینده ایذه بعد از مدالآوری حتی یک پیام خشک و خالی هم برای من ارسال نکردند و به خودشان زحمت ندادند از من دلجویی کنند، آن هم از ورزشکاری که با پای زخمی در ترکیه یک نقره و یک برنز مثل چهار سال قبل از آن برای شهر و استانش کسب کرده بود. من خیلی از این بیعدالتیها دیدهام و خم به ابرو نیاوردهام و در ادامه نیز اگر خدا کمک کند و عمری باقی باشد باز هم برای خوشحال کردن دل مردم بختیاری شهرم ایذه، سخت تمرین میکنم تا با کسب مدالهایم لبخند روی لبهای آنها بنشیند.
وی عنوان کرد: در حالی مسئولان استان و شهر ایذه نسبت به من بیتوجه هستند که سایر دوستانم در استانهای دیگر نماینده و فرماندار شهرستانشان مرتباً پیگیر آنها بوده و هستند. جالب است من خودم بعد از مسابقات عکس و مقامهایی که کسب کرده بودم برای نماینده و فرماندار ایذه فرستادم که حتی جواب پیام را هم ندادند، آن هم مسئولانی که باید حامی من باشند. درد دل زیاد است.
شیخ زاده گفت: مصیبت ما زمانی بیشتر شد که رشته ما را از بدنه فدراسیون و هیات جانبازان و معلولان جدا کردند و به فدراسیون تنیس روی میز دادند که فکر میکنم همه ورزشکاران این رشته ناراضی هستند چون هم هیات و هم فدراسیون امکانات و زیرساختهای لازم برای یک ورزشکار معلول را ندارد. در واقع ما از همه جا رانده و مانده شدهایم. از وزارت ورزش درخواست میکنم در این زمینه تجدیدنظر کند.
وی با قدردانی از چهارلنگ و نوروزی، مربیانش که در این سالها زحمات زیادی برای او کشیدهاند، ادامه داد: خطاب به افراد و مسئولانی که باعث دلسردی ورزشکاران میشوند باید بگویم ما با این بیمهریها بزرگ شدهایم و به راه خود ادامه میدهیم. حتی اگر از نان خانوادهمان بزنیم ورزش را رها نمیکنیم.
این ورزشکار در پایان نیز بیان کرد: اکنون یک راکت تنیس روی میز برای یک فعالیت یکساله ۱۵ میلیون تومان میشود و چرا نباید مسئولان به یک ورزشکار توجه داشته باشند؟ چرا باید نخبهها و قهرمانهای ما بروند و برای کشورهای دیگر مدالآوری کنند؟
258 258