صدای زندگی
فکرش را هم نمیشود کرد اگر خانه به تعطیلات برود چه اتفاقهایی میافتد؟ خانه به تعطیلات برود، دیگر ظرفها شسته نمیشود، لباسهای چرک روی هم انباشته میشود، کم کم سطح زمین بر اثر وجود پوسته تخمه، دارای اصطکاک میشود، غذا پخته نمیشود و خیلی زودتر از آن که فکرش را میکردید، دلتان از حاضری و نیمرو و غذای بیرون به هم میخورد و ...خانه اگر به تعطیلات برود همان چند ساعت اولش شاید بد نباشد ولی خیلی زود به یک فاجعه یا چیزی شبیه زلزله 7 ریشتری نزدیک میشود. در این زمان است که با توجه به نتایج مرکز زلزله نگاری، قدر زنان بیشتر دستتان میآید و خیلی زود باید بروید دست بوسی! این دست زنان است که صدای زندگی دارد. قبول ندارید، حتما باید به یک گوش پزشک مراجعه کنید! اصلا خودتان حساب کنید همین خانه که رفته تعطیلات چه رمانهایی را به وجود آورده است؟! همسران گرامی من و مقام کبابی دو رمان خوانده بودند که در عنوان آن هم خانه داشته بود و هم تعطیلات! همسر گرامی مقام کبابی به ایشان گفته بود که کتابی که خوانده است، روایتگر زندگی زوجی به نامهای کارولین و فرانسیس است که پیشنهادی برای تعویض یک هفتهای آپارتمانشان با خانهای اعیانی در حومه لندن دریافت میکنند؛ برای دور شدن از خانه، پسرشان و فشارهایی که رابطه آنها را به مرز بحران کشانده است، آن را قبول میکنند. همانطور که زن و شوهر در تلاش برای حل و فصل مشکلات قدیمی که در رابطهشان نفوذ کرده است، هستند، کارولین به آرامی شروع به کشف برخی از نشانههای زندگی خودش در این خانه جدید میکند. به نظر میرسد فردی که خانه را با آنها مبادله کرده، کسی است که کارولین را میشناسد، کسی که اسراری را میداند که کارولین ناامیدانه سعی در به فراموشی سپردن آنها دارد. این در حالی است که کتابی که همسر بنده مطالعه کرده بودند، داستانی خیالی، ترسناک و مسحورکننده دارد که مخاطب نوجوان خود را از ابتدا تا انتهای داستان مجذوب خواهد کرد. روایت درباره خانهای است که توسط مردی به نام آقای هوود اداره میشود. این خانه با قدمت هزار ساله میزبان بچههای زیادی است که برای شادیها و تعطیلات سرگرمکننده به آن میآیند؛ اما خانه تعطیلات یک خانه معمولی نیست، خانهای پر از جادو، تهدید، لذت و غیره است. چرا که برای ورود به آن باید بهایی پرداخت شود. هاروی سوویک فردی است که از زندگی کسالت بار خود خسته شده و تصمیم گرفته است که به خانه تعطیلات برود؛ اما او تسلیم شگفتیهای این خانه میشود اما به خودش زحمت پرسیدن قیمت این خانه را نمیدهد. داستان زمانی به اوج خود میرسد که آقای هوود نیمه تاریک هویت خود را برای او نمایان میسازد. فکرش را بکنید همسر مقام کبابی کتاب «خانه ای برای تعطیلات» نوشته «ربکا فیلت» که یک داستان عاشقانه، مرموز و بسیار جذاب را خوانده است و همسر من، کتاب «خانه تعطیلات» اثر «کلایو بارکر» که اثری ترسناک و تخیلی است را خوانده است. خودتان از این انتخابها به نوع رابطه مقام کبابی و همسرش و تفاوت رابطه من و همسرم پی ببرید. با این همه در تعطیلات پیش رو بدون این که خانه به تعطیلات برود میتوانید هر دو کتاب را بخوانید و به تفاوتها و شباهتهای خانوادگی من و مقام کبابی بیشتر پی ببرید. به این صورت نوروز و تعطیلات آن را در خانه با فضایی متفاوت تجربه میکنید.