از فیلترینگ تا فیلترینگ
ظاهرا قرار نیست قصه فیلترینگ شبکههای اجتماعی غیر ایرانی به این زودیها پایان یابد و کاربران این شبکهها هم راه دور زدن فیلترینگ را یاد گرفتهاند و در حال حاضر بر روی گوشی تلفن همراه هر کاربر انواع و اقسام فیلترشکنها یافت میشود. این وسط فقط سود کلانی در جیب کسانی میرود که در زمینه توزیع فیلترشکن فعالیت میکنند. اگرچه هرازگاهی هم خبر دستگیری و برخورد با فروشندگان فیلترشکن و فعالان این حوزه به گوش میرسد اما همگان میدانند تا زمانی که عامه مردم متقاضی استفاده از فیلترشکن هستند سود و گردش مالی گسترده در این حوزه دیده میشود و نمیتوان جلوی فروشندگان را با برخوردهای قهری گرفت.
اما قصه فیلترینگ در کشورمان سر دراز دارد. حدودا 13 سال پیش بود که فیسبوک بهعنوان اولین شبکه اجتماعی موردتوجه و اقبال عامه فیلتر شد. آن زمان اعتراضات پس از انتخابات 88 شکلگرفته بود و دلیل اصلی فیلترینگ فیس بوک دامن زدن به موج اعتراضات عنوان گردید.
اما عامه استفادهکنندگان از فیس بوک پس از فیلترینگ، از حضور در این شبکهها منصرف نشدند بلکه شماری از فیلترشکن استفاده کردند و شمار دیگری به شبکههای دیگر کوچ کردند. پیامرسانهای وایبر، ویچت و لاین نیز به مرور جای فیس بوک را گرفتند و البته آنها هم از چرخه فیلترینگ بینصیب نماندند. بعدازآن نوبت به تلگرام رسید که به دلیل راحتی کاربری مورد اقبال عموم قرار گرفت. قصه فیلترینگ البته تلگرام را هم بینصیب نگذاشت و در دیماه ۹۶ تلگرام، در جریان اعتراض به تورم و قیمت بنزین برای همیشه فیلتر شد. پس از فیلترینگ گسترده تلگرام نوبت به واتسآپ و البته اینستاگرام رسید تا نیازهای کاربران را بر طرف کند و البته در مهرماه سال جاری داستان دنبالهدار فیلترینگ دامن این دو شبکه و پیامرسان خارجی را هم گرفت. مسئولین فیلترینگ در این سالها یک موضوع را به فراموشی سپردهاند و آنهم این است که عصر حاضر عصر ارتباطات است و نمیتوان جلوی میل گسترده به ارتباطات را از طریق فیلترینگ مسدود ساخت.
بهعبارتدیگر از طریق فیلترینگ، برخوردهای انتظامی، دولتی و قهرآمیز با شبکههای اجتماعی کاری از پیش نمیرود. کارشناسان علوم ارتباطات میگویند که پدیده جهانیشدن فرایندی است اجتنابناپذیر که از قرن نوزدهم و بیستم شروعشده و همراه با فراز و نشیبهایی که هیچگاه بهجز دوران جنگهای جهانی اول و دوم متوقف نشده، به تکامل خود ادامه داده است. این فرایند در طول مسیر خود ابتدا در بعد اقتصادی موفق بوده ولی کمکم به سایر ابعاد نیز گسترشیافته است. حالا با رشد تکنولوژیهای ارتباطی کاربران نمیتوانند جهان را بدون شبکههای مجازی تصور کنند و استفاده از این شبکهها به بخش غیرقابلحذف زندگی عامه تبدیلشده است. از طرف دیگر ویژگیهای خاص فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، ازجمله جذابیت، سرعت تبادل اطلاعات، تنوع موضوعات، سهولت دسترسی و احساس لذت، فرصتهایی ایجاد کردهاند که توجه مردم، بهویژه نوجوانان و جوانان را به خود جلب میکند. باید بپذیریم به دلیل جذابیت و ویژگیهای منحصربهفرد فضای سایبر، قادر نیستیم از ورود این فناوری به جامعه و دسترسی به اطلاعات از این طریق جلوگیری کنیم. در حقیقت، نگاه منفی به تحولات فناوری در عرصه رسانههای جدید و بیتوجهی به نیازهای ارتباطی مخاطبان نهتنها ما را از شناخت علمی اینگونه نیازها دور میکند، بلکه زمینه را برای تأثیرگذاری این شبکهها فراهم میآورد.
البته همه این سخنان به معنی بیمهری به شبکههای اجتماعی داخلی نیست. اتفاقا موفقیت شبکههای اجتماعی بومی بهعنوان کسبوکارهای دانشبنیان، میتواند بخش مهمی از مؤلفههای اقتصاد منهای نفت به شمار رود که ارزشافزوده ایجاد کرده و فضای اقتصادی را متحول میکند و از سوی دیگر باید پذیرفت که شبکههای اجتماعی بومی در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشتهاند و درصد رضایت کاربران از آنها و اقبال عمومی از آنها افزایشیافته اما هنوز زود است که بتوانند در عرصه رقابت با قولهای خارجی پیروز شوند و این کوچ اجباری به شبکههای داخلی نتایج مثبتی به همراه ندارد. بهویژه اینکه فعالان این عرصه همچنان نسبت به قوانین موجود گلایه دارند و معتقدند فعالیت شبکههای اجتماعی بومی ازلحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شفاف نیست و به همین دلیل سرمایهگذاری در آن با واهمه همراه است. میتوان با یک نگاه کارشناسی و هدفگذاری بلندمدت قدرت پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بومی را افزایش داد تا آنجا که وارد عرصه رقابت با پیامرسانهای خارجی شوند و مخاطب در یک فضای رقابتی خودش پیامرسان داخلی را انتخاب کند اما هر نسخه غیرازاین نمیتواند مثمرثمر باشد.