فقر وقت
خوب بالاخره با همسر گرامی به توافق رسیدید؟ سرچی؟ سر مناقشات آفریقای مرکزی یا سیاست خارجی آمریکای لاتین که نباید به توافق میرسیدید. سر اینکه ایام تعطیلات نوروز کجا سفر بروید؟ سنپترزبورگ، بمبئی، پاریس، لندن و یا همین استانبول کشور همسایه؟ بالاخره همسایه نباید از همسایه خود بیخبر باشد. یادم نبود شما هم باید مثل من که در خدمت مقام کبابی هستم، مرخصی ندارید! چه میشود کرد الان که همه شرایط جوی، تاریخی، فرهنگی و مالی فراهم است و از همه مهمتر تفاهم شما با همسر گرامی نزدیک به انجام است و از سویی حتی همان همسایههای ته کوچه همه دارند مقصدهای خودشان را از روی نقشه جهان انتخاب میکنند، من و شما و خیلیها، وقت نداریم که نداریم. این فقر وقت خودش موضوع مهمی است من هر شب نزدیک سه ساعت و 5 دقیقه و 30 ثانیه درباره آن با همسر گرامی صحبت میکنیم و صبح که بیدار میشوم متوجه میشوم نتوانستهام بحث را تمام کنم و خوابم برده است. ولی من یک پیشنهاد دارم میتوانید بروید و مجموعه «تماشای شهر» را که به همت «علیاکبر شیروانی» با تفاهم و یا بدون تفاهم همسر گرامی بخوانید و نصف لذت سفر را ببرید. از این میان «قهوه استانبول نیکو میسوزد» که استانبول به روایت مسافران دوره قاجار را به تصویر میشد. این کتاب مانند دیگر کتابهای مجموعه تماشای شهر، شرح مسافران دوره قاجار به شهرهایی نظیر سنپترزبورگ، بمبئی، پاریس، لندن و این بار استانبول است. آنچه نویسنده در کتاب «قهوه استانبول نیکو میسوزد» گردآوری کرده، مجموعهای است از خاطرات دو پادشاه قاجار یعنی مظفرالدینشاه و ناصرالدینشاه، چندچهره صاحبمنصب و شاهزادگانی از همین سلسله و همچنین سفرنامههایی که سیاحان، تاجران و دیگر مسافران ایرانی از خود برجای گذاشتهاند. بهاینترتیب مطالعه این کتاب، دید نسبتا خوبی از استانبول در آن دوران، از دریچه نگاه ایرانیانی که فرصت دیدن این شهر معروف را داشتهاند، میدهد. عمده تمرکز کتاب بر مشاهدات مسافران متمرکز شده و اکثریتقریببهاتفاق آنها یک تصویر دلپذیر و مطبوع از شهر استانبول ارائه کردهاند. در این اثر توصیفات چشمگیری از ابنیه و اماکن نظیر بازارها، کاخها، مساجد، مقبرهها، محلات، باغها و... صورتگرفته و همچنین از چهره و ظاهر مردم استانبول، ادب و متانت آنها، اعیاد، جشنها و مراسم جالب آنان نیز سخن به میان آمده است. این نویسنده که دلش بهسوی شهرهای بزرگ و تاریخی و نامدار متمایل بوده، سال ۱۳۶۰ در اصفهان به دنیا آمده است. او علوم اجتماعی را تا کارشناسی خوانده و کارشناسی ارشدش را در رشته پژوهش هنر ادامه داده است. وی در کنار روزنامهنگاری در صفحات ادبی روزنامههای شرق، همشهری و ایران، تدریس نویسندگی و داستاننویسی را هم در رادیوایران و کتابخانهها بر عهده داشته و در ۹ دوره آموزشی به کتابداران کتابخانههای سراسر کشور «شناخت رمان و آشنایی با سبک، ژانر، مکتب و نویسندگان کلاسیک» درس داده است. این نویسنده جزو برگزیدگان سیزدهمین جشنواره کتاب و رسانه در بخش معرفی کتاب هم هست. از دیگر آثار این مجموعه میتوان به کتابهای «پاریس از دور نمایان شد»، «آسمان لندن زیاده میبارد»، «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد»، «بمبئی رقص الوان است» اشاره کرد که هریک بسیار خواندنی و جذاب هستند. تصورکردن مکانهایی که تابهحال آنها را ندیدهاید، جذاب و درعینحال بسیار دشوار است. اما گاهی خواندن و شنیدن تجربیات زیسته دیگران هم بهاندازه حضور داشتن در یکزمان و مکان خاص به دل آدم میچسبد! حالا فکرش را بکنید که این روایتها، با بخشی از تاریخ پیوند خورده باشند. خاطرات واقعی که شما را با خود همراه میکند و در دالانی از تاریخ پیش میبرد. این کتاب همه این کارها را با هم انجام داده است. در این کتاب میخوانید: «کلیّتا مردم آنجا مؤدب و باتربیت هستند و با غریبهها نیز مهربانی دارند. نان و گوشت و برنج و روغن نهایت گرانی دارد؛ اما فراوان است. غذایی از گوشت مرغ و شیر میپزند آن را مَهلبی میگویند. چندمرتبه خوردم خیلی تعریف دارد. خورشی دیگر از برنج و گوشت میسازند در دو کفه صدف گذاشته و چاشنی میزنند. دو سه دفعه صرف شد. باقلوایی خوب درست میکنند؛ ولی روغن خوشبو در استانبول کم یافت میشود. بیشتر باقلواها بدبو است. شیرینی دیگر میسازند اسمش قطافه است کمال امتیاز دارد. پرتقالی از طرف یافته میآورند خیلی درشت و بی هسته و خوشطعم اما گران میفروشند».