یک صفحه گشوده پیش روی سال جدید
یک سال است که هر روز صفحات سفید روزنامه را آرامآرام با محتواهای گوناگون کامل و در پایان روز به امید اثرگذاری روانه چاپخانه، سایت و شبکههای اجتماعی میکنیم. اما چقدر توانستهایم در بهترشدن شرایط کشور و جامعه موثر باشیم. یک سال است که با عدد و رقم و نمودار به دنبال مقایسه، تحلیل و تفسیر وقایع بودهایم و ابزارهای نوین رسانهای را به خدمت گرفتهایم تا شاید بتوانیم قدمی در راه آگاهیبخشی برداریم. اما همیشه در روز پایانی و برای بستن آخرین شماره حسرت و اندوه غریبی بر دوشمان سنگینی میکند. در این سالی که گذشت چه اثر ماندگاری بر جای گذاشتیم و قرار است برای انجام چه کار خارقالعادهای به سال جدید گام بگذاریم. احساس میکنم نوشتهام از خاکستری، آرام آرم به سیاه میل کرده است. حالا باید از میان رنگها سبز و قرمز و زرد را به دست بگیرم. گرچه خستهایم ولی بدون امید بیشک متوقف خواهیم شد. باید در انتهای هر کوچه بنبست به دنبال ساختن راهی جدید باشیم تا بتوانیم بهسوی آرزو و امید پرواز کنیم. 1401 به سنگینی و سختی خود را به لبه تحویل به سال نو رسانده است و نخستین سال سده جدید متفاوت از آنچه فکر میکردیم به پایان رسید. اما از همین روزها ساختن آیندهای که برای 1402 در ذهن داریم و آرزو میکنیم آغاز شده است. سالی که قرار است 365 صفحه جدید پیش روی زندگی ما باز کند و به ما اجازه بدهد که به سلیقه خودمان این صفحات را پر کنیم. صفحاتی که اگر خودمان نقشآفرین اصلی آن نباشیم، با تندباد حوادث بیرونی بهسرعت ورق میخورد و حسرت و اندوه را برای ما به یادگار میگذارد. بازهم انگار در میانه رنگها، زمینه خاکستری از میان مطلبم بیشتر دیده میشود. شاید باید سریعتر مطلب را به پایان برسانم که آخرین چاپ روزنامه هم مانند همه روزهای سال بهموقع انجام شود و من هم بتوانم؛ مانند همه هممیهنانم در این روزهای پایانی سال برای نو شدن خود و زندگی رنگ تازهای انتخاب کنم.