جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > کردستان| بعد از سؤال پنجم، درد زایمان شروع شد

کردستان| بعد از سؤال پنجم، درد زایمان شروع شد

کردستان| بعد از سؤال پنجم، درد زایمان شروع شد
کنکور سراسری همیشه آبستن حوادث تلخ و شیرین زیادی است. امسال اما در جریان برگزاری کنکور سراسری در استان کردستان حادثه نادری اتفاق افتاد. زن جوانی که دوران بارداری‌اش با روز برگزاری کنکور همزمان شده بود دقایقی بعد از شروع جلسه، درحالی‌که فقط توانسته بود به 5سؤال جواب دهد درد زایمان سراغش آمد و مجبور شد کنکور را رها کند و برای به دنیا آوردن پسرش راهی بیمارستان شود.
 زن 21ساله مریوانی که سمیه رحمانی نام دارد در گفت‌وگو با همشهری جزئیات جالبی از مادر شدنش را در این کنکور خاطره انگیز بازگو کرد.
چند سال دارید و این چندمین بارداری‌تان است؟
من متولد سال 76هستم و 21سال دارم. من و شوهرم که ساکن مریوان هستیم سال گذشته ازدواج کردیم و ماهان، فرزند اول ماست.
چطور شد که با وجود بارداری‌تان در کنکور شرکت کردید؟
من به درس خواندن علاقه زیادی دارم، به همین دلیل در رشته ادبیات و علوم انسانی در آزمون سراسری ثبت‌نام کرده و از مدتی قبل با وجود باردار شدن، شروع به درس خواندن کردم. در این مدت با جدیت درس می‌خواندم و امیدوار بودم که در کنکور قبول شوم اما به‌خاطر اتفاقی که در جلسه افتاد مجبور شدم موقتا قید کنکور و درس خواندن را بزنم.
درباره این اتفاق شیرین صحبت کنید.
حوزه امتحانی من دانشگاه پیام نور مریوان بود. حدود ساعت7:30 پنجشنبه همراه همسرم به آنجا رفتم. او پشت در دانشگاه منتظر نشست و من داخل شدم. همان اول که وارد شدم و مسئولان برگزاری آزمون متوجه شدند که من باردار هستم، خیلی تعجب کردند. برای همین جای خوب و مناسبی به من دادند و چند نفرشان مراقبم بودند. تشریفات کنکور طولانی بود و حدود ساعت9 سرانجام سؤالات را توزیع کردند. استرس زیادی داشتم. دست هایم می‌لرزید و عرق کرده بودم. به زحمت یکی، دو تست زدم اما بعد از پنجمین سؤال بود که درد شدیدی احساس کردم. من در هفته سی و نهم بارداری بودم و دکترم گفته بود فرزندنم روز 13تیر به دنیا می‌آید اما درد زایمان درست سر جلسه کنکور سراغم آمد. خیلی تلاش کردم که ادامه دهم اما درد امانم را بریده بود. خیلی آرام به یکی از مراقب‌ها ماجرا را گفتم. دوست نداشتم مزاحم بچه‌های دیگر شوم. او هم آمبولانس خبر کرد و خیلی زود به بیمارستان بوعلی مریوان منتقل شدم.
شوهرتان چه زمانی از اتفاقی که افتاده بود با خبر شد؟
او پشت در دانشگاه بود و با هم قرار گذاشته بودیم، اگر اتفاقی افتاد تلفنی خبرش کنم اما آنقدر درد داشتم که نتوانستم به او خبر دهم و وقتی با آمبولانس من را به بیمارستان می‌بردند گفتم که به شوهرم خبر دهند و او هم خودش را به بیمارستان رساند و یکی، دو ساعت بعد پسرمان که اسمش را ماهان گذاشته‌ایم به دنیا آمد.
وضعیت پسرتان چطور است؟
خدا را شکر همه‌‌چیز خوب است. پسرم ظهر به دنیا آمد و من همان شب از بیمارستان مرخص شدم. کارکنان بیمارستان بوعلی در همین چند ساعت رسیدگی خوبی به من و پسرم انجام دادند که از آنها تشکر می‌کنم.
با شرایطی که توضیح دادید چقدر امید دارید که در کنکور قبول شوید؟
شرایطم طوری بود که فقط توانستم 5سؤال را جواب دهم. مطمئن نیستم سؤالات را هم درست جواب داده باشم. با این شرایط احتمال قبول شدنم خیلی کم است. من در 2سال گذشته هم کنکور داده اما قبول نشده بودم. امسال از همیشه آماده‌تر بودم که نشد.
حالا که مادر شده‌اید آیا باز هم انگیزه‌ای برای شرکت در کنکور دارید ؟
بله، من بی‌خیال کنکور نمی‌شوم چون عاشق ادامه تحصیل هستم. شوهرم، مهران احمدی، نویسنده و مترجم است و هر دو به کارهای فرهنگی علاقه داریم. وقتی پسرم کمی بزرگ‌تر شد دوباره شروع به درس خواندن می‌کنم. ان‌شاءالله سال آینده که ماهان دیگر یکساله شده باز هم در کنکور شرکت می‌کنم و به لطف خدا قبول می‌شوم.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب