بادآوردهای که باد برده است
ورود باشگاههای پرسپولیس و استقلال به بورس هم خودش به معضلی بزرگ تبدیلشده و بهجای اینکه مرهم باشد زخم کاری شده است. زخمی که در همین بازه زمانی کوتاه دهان بازکرده و چیزهایی عیان شده که چندان باور نیست. ازجمله اینکه پول کلانی از حضور باشگاه استقلال در بورس حاصلشده اما بهسرعت برق و باد هدررفته است. به عبارت بهتر هدر رفت منابع بهگونهای صورت گرفته که صدای هم درآورده است. بهطور مثال باشگاه استقلال 350 میلیارد تومان درآمد داشته اما همه را خرج کرده و دیگر ته کیسه چیزی برایش نمانده است. به عبارت بهتر مدیریت هزینه در این دو باشگاه محلی از اعراب نداشته و بهقولمعروف دخلوخرجشان بههیچوجه به هم نمیخواند. اتفاقی که حسین قربان زاده هم انگشت روی آن گذاشته و میگوید: «این بلندپروازیهاست که ما را در استقلال و پرسپولیس را دچار مشکل میکند. آقایان گفتند هزار میلیارد درآمدزایی میکنند؛ از کجا؟ بعد گفتند ۸۰۰ میلیارد تومان درآمد داریم اما تا همین حالا به ۷۰ میلیارد هم نرسیدهاند. این اتفاق بخشی به بلندپروازی، بخشی به سو مدیریت و بخش دیگر هم به عدم پرداخت حق پخش برمیگردد و این سه عامل در کنار هم یک مثلث است که موجب مشکلات فعلی استقلال و پرسپولیس شدهاند.» بلندپروازیهایی که هیچگونه منطقی در آن دیده نمیشود و تنها شکل شعارگونه برای جلبتوجه هواداران دارد. از سوی دیگر همین مدیران با تکیهبر چنین پولهایی قراردادهایی با بازیکنان بستهاند که تعهدات مالی شگفتانگیزی را ایجاد کرده است. بازیکنانی که به ناگهان رقم قراردادشان نه دو تا سه برابر بلکه تا 9 برابر افزایش پیداکرده بدون اینکه برای منبع تامین آن فکری شده باشد. آنچه مهم بوده تنها جذب ستاره گرانقیمت بوده و بس بدون توجه به هزینههایی که به باشگاه تحمیل میکند. باشگاه استقلال در حال حاضر بدهی سنگینی به استراماچونی مربی سابقشان دارد که اگر تا فروردینماه پرداخت نکند با جریمههای سنگینی مواجه خواهد شد اما مدیران باشگاه بیتوجه به این موضوع مشغول ریختوپاشهای آنچنانی بودهاند. به هر صورت این شیوه مدیریت ازجمله موارد عجیبوغریب فوتبال ایران بوده که هر مدیری آمده بهجای اینکه چیزی به باشگاه اضافه کند با انبوهی از بدهیها کلید باشگاه را تحویل دیگری داده و رفته است. از سوی دیگر همانگونه که اشاره شد ورود به بورس و تزریق بودجه به این دوباشگاه هم نهتنها موجب بهتر شدن شرایط نشده بلکه هرجومرج زیادی را ایجاد کرده تا جایی که نهادهای زیربط مجبور به دخالت در موضوع شدهاند. دو باشگاهی که با سرمایه تماشاگر میلیونی میتوانستند به تیمهایی پولساز تبدیلشده و حتی در آسیا و جهان نمونه باشند اما متاسفانه سالهاست با بودجه دولتی اداره شده و حالا هم که وارد فاز خصوصیسازی شدهاند چنین در گرداب مشکل فرورفتهاند و پولهای بادآورده را بر باد دادهاند. پولهایی که اگر درست و بهجا خرج میشد این دوباشگاه نهتنها ازنظر مالی در بهترین شرایط ممکن قرار داشتند بلکه حتی صاحب ورزشگاه اختصاصی با زمینهای تمرین مناسب هم شده بودند.