گفتگو با ندا جلالی، شاعر و فعال حوزه کودک و نوجوان
واژه ها را قرق می کنم
ندا جلالی متولد ۱۳۵۶، دانشآموخته کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و مسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گنبدکاووس است. وی ۳ سال مربی ادبی کانون پرورش فکری، ۵ سال کارشناس ادبی اداره کل کانون و ۱۱ سال مسئول کانون بوده است. یک مجموعه غزل با نام «شروع لحظة شیدایی» دارد و ویراستاری چندین مجموعه شعر و داستان، کارشناس نقد کتاب شعر حوزه هنری و چندین رتبه برتر کشوری در کنگرههای شعر آزاد و آئینی را در کارنامه خود قرار داده است. با هم پاسخهای جلالی را میخوانیم:
ندا جلالی را چقدر میشناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله یا یک شعر تعریف کنید، آن جمله و یا آن شعر کدام است؟
«همین غنیمت تنها برای من کافی است/ که باز هم غزلی تازه در نظر دارم»
شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
مطالعه بخش جداییناپذیر از زندگی من است و مطالعه کتاب شعر و داستان همیشه برای من بسیار خوشایند است.
دوره کودکی و نوجوانی شما چقدر با کتاب همراه بود؟ چه کتابهایی را بیشتر میخواندید؟
از سوم ابتدایی مشترک «کیهان بچهها» شدم. مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» از استاد مهدی آذری یزدی رو در همان سالها خواندم. از اول راهنمایی «سروش نوجوان» بعدها «مجله جوانان» زیر نظر استاد سهیل محمودی از نشریات محبوب من بود. در آستانه جوانی هم با اشعار و کتابهای استاد حسین منزوی، دکتر قیصر امینپور، دکتر حسن حسینی، استاد محمدعلی بهمنی و ... آشنا شدم و بیشتر به شعر گرایش پیدا کردم و در همان سالها اشعارم در مجله جوانان منتشر میشد.
رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ حضور و ارائه اشعارتان در این فضا را چقدر تجربه کردهاید؟
در اینستا فعالیت ادبی دارم و شعرهای خودم و بزرگان شعر و ادب رو منتشر میکنم.
چرا از میان قالبهای مختلف غزل را انتخاب کردید؟
تنفس در فضای غزل موهبتی است برای من که تا اکنون برای من تازگی دارد. اعجازی دارد این قالب که مرا سحر میکند.
چه شد که وارد کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان شدید؟
کانون پرورش فکری تنها کتابخانه تخصصی کودک و نوجوان است و افتخار دارم نزدیک ۱۸ سال در کنار کودکان و نوجوانان باشم و لحظات ناب ادبی و فرهنگی را در کنار کودکان و نوجوانان تجربه کردم در ابتدا هم بهخاطر رتبههای شعر و فعالیتهای ادبی به کانون پرورش فکری دعوت شدم.
وضعیت نقد شعر را چگونه ارزیابی میکنید؟ جریان نقد در این دههها چه تغییراتی داشته است؟
مجموعه غزلم حاصل شعرهای سالهای ۷۸ تا ۸۴ است (غزل و ترانه) و حال و هوای اجتماعی، عاشقانه و آئینی دارد.
برای بچههای کانون دورهها و کارگاههای کتابخوانی هم دارید؟ درباره این دورهها توضیح میدهید؟ برای والدین و مربیها چطور؟
بله با لذت تمام هروقت فرصتی پیش آید کتابخوانی و معرفی کتابهای تازه منتشر شده در حال و هوای نوجوان را در کنار مربی ادبی با اعضا میخوانیم.
وضعیت دسترسی به کتاب و کتابخانه کودک در گنبدکاووس و استان شما چطور است؟
به نظر من شاید اطلاعرسانی در حوزههای کتاب و کتابخوانی آنچنان که بایدوشاید کامل و جامع نیست. ما دو کانون پرورش فکری در گنبدکاووس داریم و هنوز برخی از خانوادهها از آن مطلع نیستند هرچند معتقدم کتابهای ما هم بهعنوان یک مرکز تخصصی کتاب باید بیشتر و بهروزتر شود و این باید دغدغه اصلی یک متولی کتاب و کودک و نوجوان باشد و بهویژه دیگر انتشارات خوب کودک و نوجوان هم باید کنار کتابهای منتشر شده کانون در مراکز خودنمایی کنند.
اگر قرار باشد تنها یک شعر از اشعار خود را برای نمونه نقل کنید، آن شعر کدام است؟
«دستان من چقدر تو را جستجو کند/ خاک کدام منطقه را زیرورو کند/ دستان من چقدر بماند به انتظار/ تا باز عاشقانه کُتت را رفو کند/ تا کی نیاید از تو خبر مات لحظهها/ چشمان من بهعکس و لباس تو خو کند/ اصلا خودت بگو که عزیز برادرت/ تا کی بهخاطر تو عمو جان عمو کند/ یا مادرت که خشک شده چشمهای او / بوییدن تو را به دلش آرزو کند/ این کوچه هم که اسم ندارد نشسته تا/ نام تو را برای خودش آبرو کند/ اما پدر هنوز صبور است تا تو را/ با لالههای باغچهاش روبرو کند/ چشمان من چقدر تو را ... / خاک کدام منطقه را...» و یک شعر آزاد: «بگذار بیات بشود این سطرها/ از دهان هم که بیفتد/ شوری دیگر میآفرینم/ همین/ همین شب/ قرق میکنم واژهها را/ دهانبهدهان میچرخانم/ هی میچرخانم/ مزه میکنم / تلخی سطرها را حتی، / دوست دارم اگر تو بخوانیشان/ ماه، شعر میشود/ از پشت پنجرهای که پردهای / آویزانش کرده / این صدای قلب من است یا قدمهای تو/ بگذار این بار/ ماه / تکلیف این شعر ازدهانافتاده را روشن کند».
داوریکردن جشنوارهها چه سختیهایی دارد؟ فکر میکنید یک داور خوب و منصف چه ویژگیهایی دارد؟
داوریکردن تجربه بسیار سخت و درعینحال شیرینی است بهخصوص در فضای شعر و داستان و قصه و بهویژه زمانی که با آثاری شایسته روبرو هستید و انتخاب تعدادی معدود چالشبرانگیز است و همواره سعیام بر این بوده و خواهد بود که منصف باشم و شیرینی ازاینجهت که شاید از اولین کسانی باشی که اثر شعر، داستان یا قصه هنرمند را میشنوی، میخوانی و لذت میبری.