جستجو
رویداد ایران > رویداد > سیاسی > میراث آب شده انقلاب | عباس عبدی

میراث آب شده انقلاب | عباس عبدی

میراث آب شده انقلاب | عباس عبدی

عباس عبدی تحلیلگر اصلاح طلب که خود روزگاری در جمع دانشجویان پیرو خط امام بود نوشت: سرمايه انساني فقط نيروي كارشناسي و متخصص نيست؛ البته اين هست، ولي يك چيز ديگر هم نيازمند است كه اين سرمايه انساني به بالندگي برسد و آن اعتماد به نفس است. در واقع اعتماد به نفس وجه رواني و شايد هم اجتماعي سرمايه انساني است، وجه تقويت‌كننده و حتي ايجاد‌كننده عنصر حرفه‌اي و كارشناسي است.‌گرچه اعتماد به نفس يك امر رواني- فردي است، ولي در حقيقت اين ويژگي اجتماعي است. به عبارت ديگر فضاي عمومي است كه چنين ويژگي رواني را در فرد تقويت يا تضعيف مي‌كند. اگر هر فردي چند بار به در بسته بخورد، يا چشم‌اندازي از آينده پيش روي خود نبيند، به كلي اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهد. مثل كساني كه مدتي دنبال كار مي‌گردند و چون پيدا نمي‌كنند، خانه‌نشين مي‌شوند و قيد شغل را مي‌زنند. آنان نه فقط به لحاظ روحي و رواني بلكه به لحظ جسمي و طول عمر نيز دچار مشكل مي‌شوند.
با اين مقدمه اگر از من بپرسيد كه مهم‌ترين ميراث انقلاب براي مردم ايران چه بود؟ خواهم گفت كه ايجاد اعتماد به نفس. اين ويژگي ركن اساسي نه فقط آن انقلاب كه هر حركت و جنبش اجتماعي است. اصولا بدون وجود اعتماد به نفس نمي‌توان در حركت‌هاي اجتماعي سازنده مشاركت كرد و حضور داشت. مگر آنكه اين جنبش‌ها كور و بي‌معنا شوند و حركت‌هاي كور پيش از آنكه ناشي از اميد به آينده و كنشگرانه باشند، ناشي از استيصال و يأس و نااميدي از آينده خواهد بود.
اعتماد به نفس در عين حال كه بسيار مهم و جزو ضروري براي پيشرفت است، بايد با نوعي عقلانيت و واقع‌گرايي همراه باشد، در غير اين صورت خيلي سريع به در بسته خواهد خورد و اين موجب شكسته شدن اعتماد به نفس مي‌شود و نااميدي و فقدان اعتماد به نفس جانشين آن خواهد شد. نمونه‌هاي تاييدكننده اين فرآيند كم نيست و هميشه بوده و هست و خواهد بود. بنابراين عقلانيت و منطقي و اجرايي فكر كردن لازمه و مكمل شكل‌گيري اعتماد به نفس است. همچنان‌كه وجود چشم‌انداز مثبت و مبتني به داده‌هاي روشن زمينه شكل‌گيري اعتماد به نفس در مردم و جوانان است، با شعارهاي بي‌محتوا نمي‌توان اين جريان را ايجاد كرد. اينكه بگوييم «ما مي‌توانيم» و پياپي آن را تكرار كنيم، كافي نيست. اگر من بگويم كه مي‌توانم وزنه ۲۰۰ كيلويي را بزنم، نه تنها اعتماد به نفس مفيد ايجاد نمي‌كند، بلكه موجب استهزاي ديگران هم مي‌شوم. اميد به آينده بايد مبتني بر شواهد و قرائن عقلاني باشد. اينكه بگوييم «‏آينده را براي اقتصاد، سفره مردم و معيشت بسيار روشن مي‌بينيم»، يا داريم پيشرفت مي‌كنيم، براي ايجاد اعتماد به نفس كفايت نمي‌كند. اين ادعاها بايد مبتني بر شواهد روشن و برنامه قابل دفاع از طرف نخبگان باشد. سياست‌ها بايد علمي و پذيرفتني باشند.
واقعيت اين است به عنوان كسي كه در سال ۱۳۵۷، دانشجويي ۲۲ ساله بوده‌ام و حس و حال مردم را در آن دوره به ياد دارم بايد بگويم كه مهم‌ترين سرمايه و‌ ميراث اين انقلاب كه ايجاد اعتماد به نفس نزد مردم و جوانان بود، اكنون چون برف در تابستان سوزان آب و تبخير شده است. حركت اعتراضي اخير نيز كه مي‌رفت اين اعتماد به نفس را زنده كند با سدهايي مواجه شد كه شايد حكومت ايجاد اين سدها را موفقيت بداند، ولي اصلا چنين نيست، چون نااميدي را در جامعه رواج مي‌دهد. تجربه مواجهه من با افراد اين است كه خاموش شدن اعتماد به نفس آنان ناشي از فقدان چشم‌انداز نسبت به آينده است. اين يك عارضه مهم اجتماعي است بيش از آنكه فردي باشد. دود اين وضعيت به چشم كليت جامعه و حكومت خواهد رفت. اين اصلي‌ترين ميراث انقلاب بود كه اكنون ذوب و تبخير شده است. از ميان رفتن اعتماد به نفسي كه مي‌خواست زنده شود به زيان حكومت هم هست و چه بسا در نوبت بعدي به شكل كور و اعتراضات تخريبي خود را نشان دهد. مهم‌ترين ظهور و بروز اين فقدان چشم‌انداز و نداشتن اعتماد به نفس، تقويت نگاه به خارج و انفعال يا قضا و قدري شدن است. به هر اندازه كه مي‌بينيم نگاه به خارج و منجي بيگانه، تقويت مي‌شود، آشكارا متوجه مي‌شويم كه از مهم‌ترين دستاورد آن انقلاب فاصله گرفته‌ايم. اين يعني ميراثي كه هزينه نابخردي‌ها شده است.

انتهای پیام

منبع: ensafnews-395313

برچسب ها
نسخه اصل مطلب