جستجو
رویداد ایران > خبرها > نجـات به یاد سانچـی

نجـات به یاد سانچـی

نفتکش ایرانی «آرک» ١٣دریانورد را از خطر مرگ نجات داد.

پرسنل این نفتکش در عملیاتی چند ساعته درحالی به کمک صیادان گرفتار رفتند که آنها ٧ روز بدون آب و غذا در دریای عرب سرگردان بودند. این عملیات نجات به درخواست مرکز جست‌وجو و امداد دریایی پاکستان در بیستم ژوئن ٣٠خردادماه  انجام شد. پرسنل نفتکش ایرانی به‌عنوان نخستین نیروی کمکی  به این شناور صیادی رسیدند و آنها را نجات دادند. این برای چندمین بار طی مدت اخیر است که نفتکش‌های ایرانی در آب‌های بین‌المللی به کمک کشتی‌ها و دریانوردان حادثه‌دیده می‌روند. نفتکش‌هایی که هرچند کار اصلی آنها انتقال نفت و زنده نگه‌داشتن شاهرگ‌های حیاتی اقتصاد کشور است، اما درعین حال هیچ وقت از کمک به شناورها و دریانوردان پا پس  نکشیده‌اند. محمد برنجی، کاپیتان نفتکش «آرک» است. کسی که فرماندهی عملیات کمک به این صیادان را برعهده گرفت، از دوستان نزدیک مجید نقیان یکی از شهدای نفتکش سانچی بود. خودش می‌گوید از ماجرای «سانچی» به بعد هر اعلام خطر و درخواست کمکی که از پشت بی‌سیم دریافت می‌کند، یاد آن حادثه دلخراش و شهادت سرنشینان «سانچی» برایش زنده می‌شود.  این کاپیتان جوان که همراه با بقیه پرسنل نفتکش «آرک» درحال ادامه ماموریتشان در یکی از بندرهای حاشیه خلیج‌فارس است، برای دقایقی با «شهروند» همکلام شد که در ادامه می‌خوانید:  
  چه شد که به کمک صیادان رفتید؟
روز ١٩ ژوئن بود. در مسیر بازگشت به ایران بودیم. قبل از ورود به آب‌های خلیج‌فارس پیام اعلام خطر جهانی دریایی از مرکز پاکستان دریافت کردیم. در این پیام که برای همه کشتی‌ها و شناورهای منطقه مخابره شده، شناوری با نام «النعیمی» درخواست کمک داشت. درواقع ما از این طریق در جریان قرار گرفتیم. در آن پیام تعداد خدمه آن شناور را ١٢ نفر اعلام کردند که به دلیل ازکارافتادن موتور، در دریای عرب متوقف شده بودند.
  شما بعد از دریافت این پیام به کمک آنها رفتید؟
ما تغییر مسیر دادیم و به سمت دریای عرب رفتیم. دریای عرب بخشی از اقیانوس هند است. نزدیک‌ترین خشکی به آن‌جا هم کشور پاکستان است. ما یک ملوان بنگلادشی در کشتی داریم که به‌طور اتفاقی پیام‌های درخواست کمک‌سرنشینان آن شناور را شنیده بود که به زبان اردو درخواست کمک می‌کردند. البته ما این موضوع را بعدا متوجه شدیم. ما براساس نقطه تقریبی که از پاکستان اعلام شده بود، خودمان را به منطقه مورد نظر رساندیم، اما هیچ نشانی از آنها نبود.
  بعدش چه شد؟
فردای آن روز یعنی ٢٠ ژوئن در محل مورد نظر بودیم، اما همان‌طور که گفتم نشانی از شناور نبود. هواپیماهای ساحلی پاکستان در منطقه بودند تا شاید از بالا بتوانند آنها را پیدا کنند. اما به دلیل غبارآلودبودن هوا این امکان وجود نداشت. با هماهنگی که با ایستگاه پاکستان انجام شد هواپیما‌ها موقتا جست‌وجو را متوقف کردند و بازگشتند و ما کار جست‌وجو را ادامه دادیم. حوالی ظهر بود که یکی از دیده‌بان‌ها شناور را دید. به طرف آنها رفتیم و بعد از مطمئن‌شدن از این‌که آنها همان شناور «النعیمی» هستند، نقطه مورد نظر را به مرکز پاکستان اعلام کردیم. آنها موتورشان ازکارافتاده بود و به دلیل مشکل باتری بی‌سیمشان هم مداوم روشن نبود.
  چگونه وارد شناور آنها شدید؟
 ما وارد شناور نشدیم، نزدیک آنها توقف و سعی کردیم شناور آنها را کاور کنیم. در این فصل ‌سال دریای عرب مواج و طوفانی است و بادهای شدیدی دارد، به همین دلیل هم سعی کردیم آنها را از وزش شدید باد حفظ کنیم.
  دلیل یا مانع خاصی برای ورود آنها به نفتکش وجود داشت؟
نه. ناخدای شناور النعیمی محمد بلوچ بود. خودش را اینطور معرفی کرد. ما از طریق بی‌سیم با هم در ارتباط بودیم و او به زبان فارسی با من صحبت می‌کرد. ما آمادگی هرگونه کمک را به آنها داشتیم، حتی پیشنهاد یدک‌کش هم مطرح شد. اما آنها می‌خواستند در همان منطقه بمانند. درخواست اصلی آنها آب و غذا بود. آنطور که خودشان می‌گفتند ٧ روز بدون آب و غذا روی آب سرگردان بودند.
  یعنی فقط به آنها آب و غذا دادید؟
نکته مهم این عملیات پیدا کردن نقطه توقف آنها بود. همان‌طور که گفتم به دلیل غبارآلودبودن هوا امکان جست‌وجوی هوایی وجود نداشت. ما از طریق نیروی دریایی ایران با بندرچابهار هم هماهنگ بودیم و آنها در جریان ریز عملیات بودند. نیروی دریایی پاکستان هم در عملیات شرکت داشت. وقتی محل دقیق به مرکز امدادونجات ساحلی پاکستان اعلام شد، یک فروند بالگرد به منطقه آمد و چند بسته غذا و آب برای آنها به پایین انداخت، اما به دلیل وزش شدید باد بیشتر بسته‌ها به دریا افتاد. مجددا مجبور شدیم به شناور نزدیک شویم و با کمک تفنگ نخ‌پران طناب را به طرف شناور آنها شلیک کردیم. بعد هم بسته‌های آب و غذا را از این طریق برای آنها ارسال کردیم.
  شما چند‌سال است که کاپیتان این نفتکش هستید؟
من از‌ سال ٧٨ وارد شرکت ملی نفتکش شدم. از‌ سال ٨٤ هم به عنوان افسر سوم نفتکش کار را شروع کردم.
  در این مدت عملیات نجات یا چیزی شبیه به این حادثه را تجربه کرده‌اید؟
بله، ‌سال ٨٦ در دریای چین با نفتکش«فراز» یک کشتی فله‌بری روسی به مقصد تایوان دچار حادثه شد. من در آن عملیات حضور داشتم، ٥ نفر از خدمه آن شناور در دریا درحال غرق‌شدن بودند که ما همه آنها را از آب گرفتیم، اما متاسفانه یک نفر از آنها فوت کرد.
  شما هنوز هم به وطن بازنگشته‌اید؟
نه، برای ماموریت در یکی از بنادر خلیج‌فارس توقف کوتاهی داریم و تا ٢٠ روز دیگر در ایران پهلو می‌گیریم و درحال حاضر از طریق تلفن ماهواره‌ای با شما صحبت می‌کنم.
  و حرف آخر؟
در این عملیات همه پرسنل تلاش کردند. نجات این افراد کار گروهی همه خدمه است و من تنها به‌عنوان هماهنگ‌کننده، فرماندهی آن را برعهده داشتم. ضمن این‌که اگر نجات این افراد اجری داشته باشد آن را به روح بزرگ مجید نقیان و سایر شهیدان نفتکش «سانچی» تقدیم می‌کنم. وقتی هر شناوری در دریا دچار حادثه می‌شود، من و خیلی از بچه‌های شرکت نفتکش یاد سانچی و شهادت دلخراش خدمه آن می‌افتیم. مجید از دوستان نزدیک من بود و با وجود گذشت چند ماه از آن حادثه هنوز هم رفتن او و سایر بچه‌های سانچی را فراموش نکرده‌ام.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب