برای پایان هذیان گویی نظام اداری و سیاستگذاری برنامه بنویسد!
محسن رنانی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، به درخواست مرکز پژوهشهای مجلس در مورد پیشنهاد همکاری برای تدوین سند هفتم چشمانداز پاسخی داده است که به نقل از کانال تلگرامی یاسر عرب، در پی میآید:
جناب بنیطبا و دوستان عزیز مرکز پژوهشهای مجلس
سلام بر شما
من بهحکم دورهای حضور در آن مرکز، نوعی بستگی عاطفی و عِرق سازمانی به آن مرکز دارم، بنابراین واقعاً دلم میخواهد کمک کنم؛ اما آنچه شما اکنون از من انتظار دارید کاری عبث است، هم برای شما و هم برای من.
اولاً پیشنویسی که تیم آقای قالیباف برای برنامه هفتم نوشته است را دیدهام؛ دوباره تمام خوبیهای عالم را در این پیشنویس خواستهاند، بدون توجه به امکانات بالفعل و نیز وضعیت بحرانی کشور. این یعنی شکست. دولت هم که دارد کار خودش را میکند و برنامهاش را مینویسد. نمیدانم مرکز پژوهشها در این وسط قرار است چه کند؟ آیا میخواهد سند دیگری بنویسد؟ که بیمعنی است؛ چون سند هر برنامه را باید مجری (دولت) بنویسد. قاعدتاً شما باید روی سند ارائهشده به مجلس کار کنید؛ بنابراین الآن فقط میتوانید نظرات افراد را بهصورت کلی در مورد مسائل کشور جمع کنید تا در زمان بررسی برنامه از آن نظرات استفاده کنید و نه بیشتر.
اما نظرات من:
من نظراتم را در ۹ مقاله درباره برنامهریزی در ایران که قبلاً برای شما ارسال شده، بیان کردهام؛ اما چون اصرار بود پیشنهادهای مشخصی برای برنامه هفتم بدهم، لازم دیدم توضیحات زیر را عرض کنم:
اصولاً برنامه توسعه سندی است برای «ارتقاء جامعه از یک وضعیت تعادلی سطح پایین به یک وضعیت تعالی سطح بالاتر»؛ بنابراین برنامه فقط در شرایطی معنی میدهد که وضعیت عمومیِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پایدار است و چشمانداز باثباتی در برابر کشور است و افق آینده، اطمینانبخش و امیدبخش است.
وقتی هیچچیز در کشور سر جایش نیست و بیثباتی در همه حوزهها موج میزند و چشمانداز باثباتی در برابر کشور نیست و حکومت هم هیچ قصد افقگشایی ندارد، و وقتی تقریباً میتوان پیشبینی کرد که ما در ماههای آینده هم با اعتراضات سیاسی و اجتماعی جدید روبهرو هستیم و هم با درهمریزیهای شدید اقتصادی، در چنین شرایطی برنامه توسعه نوشتن چه مفهومی دارد؟
الآن اگر نهادی مثل مرکز پژوهشها میخواهد کاری برای کشور بکند، باید سند خروج از بحران، سند تثبیت شرایط عمومی کشور، سند افق گشایی و سند تحول یا چیزی نظیر اینها را بنویسد.
مگر میشود وقتی بهاحتمال خیلی زیاد تا عید دلار از سقف 50 هزار تومان عبور میکند (اگر بیشتر نشود) و درآمدهای کشور تکلیفش روشن نیست و سایه جنگ اوکراین روزبهروز به ما نزدیکتر میشود و پرونده برجام تقریباً بسته شده است و خروج سرمایه از کشور شتاب گرفته است و…؛ آنگاه برای کشور برنامه توسعه تدوین شود که مثلاً در سال آینده چند درصد تولیدات کشاورزی بالا برود یا چند درصد تولید خودرو افزایش یابد؟
لطفاً سلام مرا به عزیزان بالادستی در مرکز برسانید و بگویید اگر میخواهید خدمتی به ایران بکنید، سندی منتشر کنید که در آن به نظام سیاسی اعلام کنید تا تحقق برخی شرایط (آن شرایط را فهرست کنید)، امکان برنامهریزی در ایران منتفی است و بگویید در چنین شرایطی، تدوین و تصویب برنامه یک «آیین صوری و تشریفاتی بوروکراتیک» است که هیچ اثر واقعی بر کشور ندارد و برعکس بخش زیادی از انرژی و منابع کشور را در مسیرهای مختلف و احتمالاً غیرضروری هدر میدهد.
اگر شما میتوانید اثری بگذارید، سندی بنویسید و توصیه کنید که دولت یک تنفس دوساله به برنامه بدهد و برای این دو سال، حلوفصل چند بحران اصلی کشور را در اولویت اول خود قرار دهد و بقیه حوزهها را بگذارد به روال کنونی پیش برود.
خلاصه الآن فصل برنامهریزی نیست و اگر بهترین برنامهها و توصیهها و تبصرهها و سیاستها هم تصویب شود، نه شرایط کشور اجازه میدهد، نه منابع مالی پایدار است، نه مجری (دولت) انسجام فکری و سازمانی کافی برای تحقق آنها را دارد.
ما اکنون به برنامههایی برای «اعتمادبخشی»، «امیدآفرینی»، «باثباتسازی»، «عادیسازی»، «افقگشایی»، «عقلانیسازی حکمرانی»، «همشنوی»، «انسجامبخشی» و… نیاز داریم. بدون اینها، برنامه توسعه معنی نمیدهد و قطعاً شکست میخورد و شکست برنامههای قبلی هم به همین علت بوده است. در یککلام، امروز سرمایه اجتماعی حکومت در پایینترین وضعیت چهل سال گذشته است و بدون سرمایه اجتماعی، برنامهها حتماً شکست میخورد؛ چون برنامه باید «باورپذیر» باشد و وقتی سرمایه اجتماعی پایین است، عدم باورپذیری برنامهها، خودش عامل شکست برنامه میشود. حتی نیازی به تحریم و جهش دلار هم ندارد.
پس تدوین پیش نویس یا حتی اصلاح سند برنامه را رها کنید و بروید سراغ تدوین «سند ترمیم». بدون ترمیم، هرگونه بارگذاری جدید، به هر اسمی، بر روی این ساختار فقط فروپاشی آن را تسریع می کند. این مساله را به مقامات ما تفهیم کنید که حتی تذکر شفاهی برای حجاب هم یک بارگذاری جدید است، راه اندازی جهاد تبیین هم یک بارگذاری است، برگزاری یک همایش هم یک بارگذاری جدید است. حالا شما میخواهید سند برنامه را ببرید مجلس تا چند صد نماینده هم در رقابت با هم، هر کدام یک بارگذاری جدید روی این سیستم انجام بدهند؟ این یعنی به سخره گرفتن برنامه ریزی توسعه.
این سیستم باید برای مدتی هر گونه بارگذاری جدید را متوقف کند و به یک سوال پاسخ دهد:
آیا اصوال این سیستم فرایندهای تصمیم سازیاش، «عقلانی» است؟ (نه هوشمندانه چون هوش پاسخهای مکانیکی دارد برای حل مسائل یک نظام اجتماعی زنده، به پاسخهای ارگانیکی نیاز داریم و پاسخ های ارگانیک نیاز به عقالنیت دارد نه هوش.)
سیستم باید اول از خودش تست عقلانیت بگیرد. عین تستهای روانشناختی که از افراد میگیرند. اگر درجه انسجام و مهارت الزم برای «تصمیم سازی عقالنی» در سیستم نباشد، هر تصمیمی بگیرد و هر برنامه ای بریزد ولو بهترین برنامهها، چون در یک فرایند غیر عقلانی تصویب و اجرا خواهد شد ماحصلش شکست و خسارت است. (دقت کنید این جا منظور از عقلانیت، «عقلانیت سازمانی» است که با عقلانیت فردی متفاوت است.)
وقتی یک آدم تبش بالاست و هذیان میگوید به او نمیگویند بیا بنشین تا برایت برنامه مطالعاتی برای کنکور بریزم. اول مشکل تب و هذیانش را حل می کنند. الان نظام بروکراسی به مرحله تولید انبوه هذیان وارد شده است. نگاه کنید یک نماینده مجلس انقلابی میگوید ما داریم «قانون جهان» را مینویسیم. نماینده مجلس میگوید باید حساب بانکی بی حجابها را مسدود کرد (این فرد نمیداند که این کار یعنی باز کردن یک جبهه جنگ جدید که در آن مخالفان و معترضان دست بالا را خواهند داشت، چون به راحتی می توانند پروژه تحریم نظام بانکی را کلید بزنند)؛ دیگری میگوید آقا چرا به جای اعدام معترضان، دست و پا قطع نمیکنید؟ آن وزیر هم به خارجیها میگوید ما هیچ کس را در اعتراضات نکشتهایم و همه کشتههای اعتراضات توسط گروههای معاند ترور شدهاند. این نمیفهمد که این به معنی اعلام شکست حکومت است که گروههای مخالفت در وسط شهرهایش ۵۰۰ نفر را بکشند و حکومت ناتوان از جلوگیری از آنها باشد؟
شما حالا در چنین فضایی می خواهید برنامه بنویسید. آقاجان برنامه بنویسید و بگویید چگونه دهان آدمهایی که در این سیستم تریبون دارند اما مسئولیت نمیپذیرند را ببندید.
آنچه الان میبینیم این است که ارتباطات معنی دار نهادی که اطلاعات و هوش را در یک سازمان یا نظام به «عقالنیت» تبدیل میکنند در این نظام از بین رفته است. کافی است نگاه کنید ببینید در مورد حجاب چه افراد و دستگاههایی حرف زدهاند و ادعا و تکذیب و تهدید و برائت و …. کردهاند و چقدر این حرفها مخالف و خنثی کننده یا مشوب کننده فضا بوده است. این یعنی این آدمها اگر خیلی هم باهوش هستند از دل روابطشان عقالنیتی برای سیاست گذاری در حوزه حجاب بیرون نمیآید. حالا کل نظام سیاسی در همه حوزهها به همین مصیبت گرفتار است. بنابراین برنامه بنویسد برای «پایان هذیانگویی» نظام اداری و سیاستگذاری ایران.
ببخشید طوالنی شد و اندکی عصبی نوشتم.
اما حضرت کینز فرموده است: مگر نه آن که واژگان مظهر تهاجم علم علیه جهلاند؟ پس بگذار اندکی خشن باشند.
ببخشید بیش از این نه وقت نه انرژی و نه انگیزه ای برای گفتوگو درباره برنامه هفتم را ندارم.
انشاءالله مرا معاف دارید.
ضمنا ارسال عین این نوشته برای هر مقامی و حتی انتشار عمومی آن هم بالمانع است.
برای شما آروزی موفقیت دارم.
محسن رنانی / ۰۵ دی ماه ۱۴۰۱
منبع: ensafnews-391794