شیوهای که زمینهساز بحران است: تکرار سیاست نخنما در بانک مرکزی
رویداد ایران - ریحانه سجادی
بسیاری از کارشناسان اقتصادی متفق القولند که نرخگذاری دستوری ارز تغییری در کنترل نوسانات ارزی ایجاد نمیکند و به عقیده علی مراد شریفی بعد از تعطیلات سال نو مسیحی، دوباره باید منتظر افزایش نرخ ارز باشیم و بازگشت دلار از کانال 40 به 30 هزار به دلیل تعطیلات کریسمس است و با شروع فعالیتها بعد از این تعطیلات شاهد افزایش نرخ ارز خواهیم بود. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی ما با استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان از تورم و آینده نرخ ارز تا پایان سال است.
متأسفانه هر بار با تغییرات روسای بانک مرکزی پای نرخ ارز ثابتی برای نیما به میان میآید، درحالیکه هیچگاه این سیاست تغییری در اقتصاد کشور ایجاد نکرده است. به اعتقاد شما اتخاذ این سیاست اشتباه ناشی از چیست؟
باید توجه داشت که مشکل اصلی بانک مرکزی، سیاستهای فرابانک مرکزی از جمله کمبود ارز، تزریق سخت ارز به اقتصاد به دلایل مختلف همچون تحریم و یا بلاتکلیف ماندن برجام و ... است که سرریز تمام این مسائل نمود خود را در بازار ارز نشان میدهد و قاعدتا افزایش نرخ ارز، اثر خود را بر سایر بازارها همچون طلا و سکه میگذارد، اگرچه این شرایط بر مسکن کمتر است. از سوی دیگر امروز به دلیل نا اطمینانی از آینده، تب مهاجرت در مردم شکل گرفته است و آنها ترجیح میدهند که نقدینگیهای خود را تبدیل به طلا و ارز کنند، چراکه ویژگی نقدشوندگی آنها راحتتر است.
امروز برخی کشورهای همسایه همچون عراق و افغانستان درگیر مشکلی همانند اقتصاد ایران هستند، اما با سیاستهایی سعی در حفظ ارزش پول کشور خود کردهاند.
دقیقا؛ کشورهای عراق، افغانستان و ... نیز با مشکلات ارزی همانند ایران مواجهاند، اما به دلیل تزریق ارزی که از نهاد اقتصادی آنها انجام میشود، تقریبا ارزش پول ملی آنها ثابت مانده است. به عنوان مثال طی دو ماه گذشته حدود 550 میلیون دلار به بانک مرکزی افغانستان تزریق شده است که این در ثبات ارزش افغانی اثر گذاشته و در عراق نیز کموبیش همین حالت وجود دارد. البته این شرایط مصنوعی است و باید تأکید کنم که اگر ایران تحریم نبود با توجه به دریافتیهای نفتی که طبق روال صورت میگرفت، قاعدتا نباید نرخ ارز در کشور به این شکل تغییر میکرد، البته واقعیت موضوع تفاوتی نمیکند و وابستگی کشورهایی همچون ایران و عراق به نفت و گرفتاری اقتصاد آنها به بیماری هلندی موجب فراز و نشیبهای بسیار در بازار ارز شده است.
پس با این شرایط تعیین نرخ دستوری 28500 تومان برای ارز نیما غیرکارشناسی است.
بهطورقطع تعیین نرخ دستوری برای دلار طی یک سخنرانی، کاری غیرمنطقی است و اقتصادیون نباید به صراحت بگویند مرغ یکپا دارد و نرخ دلار همین است. امروز مشکل اقتصاد کشور این است که تورم باید توسط گروه اقتصادی و بانک مرکزی کنترل شود. وقتی مشکل تورم کنترل نمیشود طبیعتا نرخگذاری دستوری ارز هیچ مشکلی را حل نمیکند؛ اما اگر رئیس کل بانک مرکزی با قاطعیت اعلام کند که مشکل اصلی کشور تورم است. وقتی مسئله تورم حل شد در قالب ارزش نسبی ارزها، خود به خود نرخ ارز نیز کنترل خواهد شد. متأسفانه اکنون بزرگترین مشکل گروه اقتصادی دولت اعلام یک قیمت برای ارز است درحالیکه این سیاستی یک بار مصرف و نخنما است که هر چند وقت یک بار، روسای بانک مرکزی عددی را اعلام میکنند.
پس چرا هر بار این سیاست شکسته خورده و مورد انتقاد اجرایی میشود؟
متأسفانه نظام پاسخگویی در کشور وجود ندارد و کسی پاسخ سیاستهای غلط این افراد را نمیدهد و هیچ توبیخی برای آنها در نظر گرفته نمیشود و اعلام یک عدد ثابت برای نرخ ارز، یک روال غلط جا افتاده در بانک مرکزی است، بنابراین اگر بخواهیم با همین سیاست و روال غلط پیش رویم، قطعا شاهد تداوم افزایش نرخ تورم خواهیم بود.
با توجه به تورم بالای 60 درصدی خوراکیها، با تداوم این سیاستها دلار به کدام سمت میرود؟
متأسفانه افق تاریکی پیش روی اقتصاد ما است که نرخ ارز دوباره افزایش مییابد و کمکم باید در انتظار اعتراض گرسنگان باشیم و اقتصاد ایران به این سمت خواهد رفت که این برای امنیت ملی کشور بسیار خطر دارد. در حال حاضر بزرگترین مشکل مردم تأمین خوراکیها به عنوان مایحتاج اصلی آنهاست و عملا بسیاری از مردم به دلیل مشکلات تورمی، پوشاک و سایر ملزومات را از سبد مصرفی خود حذف میکنند و بیشترین هزینه را برای خوراک خود میگذارند. قاعدتا با تداوم افزایش نرخ ارز، قطعا باید در انتظار یک بحران اقتصادی تمام عیار و فراگیر باشیم.
یعنی اعلام نرخ دستوری برای ارز تنها روند شکلگیری این بحران را آرام و کُند میکند؟
دقیقا دولت برای کنترل این شرایط و آرام کردن مردم سعی میکند به صورت دستوری نرخ حقوق و دستمزد را تعدیل کند. با تعدیل نرخ حقوق و دستمزد در واقع مخارج دولت افزایش مییابد. افزایش مخارج دولت موجب کسری بودجه دولت و چاپ پول بدون پشتوانه میشود و این سیکل معیوب همچنان در حال تکرار است. طبیعتا وقتی جامعهای به سمت پایین هرم مازلو برود و در کف هرم قرار گیرد، عددی از درآمد قابل تصورش برای تبدیل به پسانداز باقی نمیماند، در این شرایط نه دولت و نه بخش خصوصی قادر به پسانداز نخواهد بود و از سوی دیگر سرمایهگذاری لازم برای پاسخگویی به این تورم شکل نمیگیرد و در این سیکل معیوب سطح مخارج افراد افزایش مییابد.
پس در این شرایط همچنان باید شاهد تداوم افزایش نرخ دلار باشیم؟
قطعا بعد از گذشت تعطیلات سال نو میلادی مردم و بازارها باز شاهد افزایش نرخ ارز خواهند بود و با توجه به شرایط وخیم ارزی که کشور درگیر آن است دلار از کانال 40 هزار تومان هم جابجا میشود.