از اسطوره ها تا بندها
اگرنگاهي به تاريخ داشته باشيم در مييابيم كه تحولات هر كشوري هنر و بهخصوص موسيقي آن را تحت الشعاع قرار مي دهد.اين موضوع بيانگر اين است كه موسيقي بيش از هر هنر ديگري ازتلاطم ها و حركت هاي جامعه تاثير ميپذيرد.نمونههاي كوچكي از آن را هم بسيار ديده ايم.براي مثال هنگامي كه زلزله به يكي از شهرهاي كشورمان آسيب جدي وارد مي كند، براي وحدت مردم و ايجاد همدلي بين آنها يك قطعه موسيقي ساخته شده و از رسانه ها پخش ميشود.
همين يك قطعه موسيقي مردم را بسيج مي كند كه طبق قانوني نانوشته و اخلاقي و انساني ازهيچ تلاشي براي كمك به هموطنانشان فروگذار نكنند.حال اگر با زاويه ديد وسيعتري به اين معقوله نگاه كنيم به ابعاد ريشه اي و تحولات گسترده تر اجتماعي چون انقلاب اسلامي ايران برمي خوريم.چنانچه در جريان پيروزي انقلاب موسيقي نقش موازي و پررنگ داشته و سرودهايي كه در آن زمان خواننده شدند هنوز درذهن مردم جاري هستند.به زعم بسياري انقلاب 57 نجات دهنده موسيقي ايراني بود؛ چراكه قبل از آن موسيقي اصيل تحت تاثير فرهنگ هاي وارده به ايران در حال چندپاره شدن و انحطاط بود اما عده اي ديگر تاثيرات انقلاب را حداقل در حوزه موسيقي پاپ آنچنان مثبت و موثر قلمداد نمي كنند.به طور كلي موسيقي پاپ در ايران روند پر فراز و نشيبي داشته و همچنان كه روزهاي بسيار پرفروغي را به خود ديده در برهه هايي نيز كامل به خواب رفته و باز به روزهاي خوب پيشين بازگشته است اما همچنان نتوانسته انتظار مخاطبان خود را آنگونه كه بايد بر آورده كند.البته اين موضوع تا حدي طبيعي است و يك سبك موسيقي نمي تواند هميشه روند رو به جلويي را طي كند.مخاطبان امروز موسیقی پاپ باوجود بازار خوبی که این موسیقی در کشور دارد،همچنان حسرت گذشته موسيقي پاپ در کشور را میخورند و هنوز قطعاتی بر روی لب مردم زمزمه میشود که تاریخ و قدمتی طولانیتر از 5، 10 یا حتی 50 سال دارند.
دهه 50،موسيقي بر پايه اصولي نانوشته
به زعم بسياري شاید علت موفقیت نسل هاي سابق موسيقي در این بود که همه چیز سر جای خودش قرار داشت. به اين صورت كه ترانهسرا،ترانه میسرود و آهنگساز آن را تبدیل به موسیقی میکرد و به یک خواننده تحویل میداد. این پروسه با همين نظم و روند استمرار داشت و اینطور نبود که اگر یک خواننده قصد خواندن میکرد، خودش بدون داشتن کمترین تجربهای، ترانه بگوید و آهنگ بسازد. همه چیز روی اصول پیش میرفت و مهمتر اينكه همه به این قواعد پايبند بودند.هرچند در آن دهه آهنگسازان زيادي نداشتند اما همان افراد هم كاربلد و حرفهاي در اين حوزه فعاليت مي كردند. آثار آن آهنگسازان به قدری دلنشین بود که خوانندگان برای خواندن آن آثار سر و دست میشکستند و گاهی اختلافاتي صورت ميگرفت که چه کسی فلان آهنگ را بخواند و بعضی اوقات یک قطعه با صدای چند خواننده منتشر میشد. در دهه 50 آهنگسازانی همچون بابک بیات، اسفندیار منفردزاده و خیلیهای دیگر که امروز در ایران نیستند، با تولید آثاری شاخص، خوراک بسیار خوبی را برای خوانندگان جوان آن نسل آماده میکردند. اگر در آن سالها فرهاد مهراد توانایی ساخت آهنگ هم داشت، این کار را انجام نمیداد و سعی میکرد که از یک آهنگساز به تمام معنایی چون اسفندیار منفردزاده آهنگ بگیرد. یا اسفندیار منفردزاده هم شاید خودش میتوانست ترانهسرایی کند ولی این کار را انجام نمیداد. در واقع کسی تا زمانی که حس نمیکرد یک آهنگساز، ترانهسرا یا یک خواننده خوب نمیشود، پا به آن وادیها نمیگذاشت.آهنگسازی یکی از معدود کارهایی در پروسه تولید موسیقی است که شاید خیلی به تئوری و علم خاصی احتیاج نداشته باشد اما آنهایی که آهنگسازی را در هنرستان یا دانشکده موسیقی آموخته باشند،میتوانند در کار آهنگسازیشان موفقتر عمل کنند.در دهههای 40 و 50 هم آهنگسازانی وجود داشتند که بدون یاد گرفتن تئوریهای موسیقی وارد این حرفه شده بودند و آهنگسازان خوبی هم شدند اما واقعیت این است که آنها موسیقی نوشتن را میدانستند؛ در حالیکه امروز در عمده موسیقیهای پاپ، خبری از نوشتن موسیقی نیست و آهنگسازی فقط در ملودیسرایی و نغمهپردازی خلاصه يا به برنامه هاي كامپيوتري محدود شده است. تا زمانی که آهنگها نوشته نشوند، یک معضل جدی سر راه موسیقی پاپ قرار خواهد داشت که آن معضل، تکرار و عدم خلاقیت است. امروز در تعريف آهنگسازي به جرقه زدن یک ملودی در ذهن بسنده مي شود و اين آسيب زننده است؛ چراكه هیچکس و هیچ چیزی نمیتواند تضمین کند که آن ملودی یا نغمه درگذشته در جای دیگری شنيده نشده است.در نتیجه همین اتفاقات است که باعث میشود در پنج سال اخیر، تعداد موسیقیهای ماندگار براي نسل هاي آينده،شاید کمتر از تعداد انگشتان دو دست باشد.
فراز و فرود هاي پسا انقلابي موسيقي پاپ
مي توان موسيقي پاپ ايراني را پس از انقلاب 57 و تا 10سال بعد از آن ، به نوعي حاشيه نشين قلمداد كرد.از مشكلاتي كه دهه اول بعد از انقلاب دامن گير اين سبك از موسيقي شد، شرايط تازهاي حاكم شده بود كه به موجب آن، اگر موسيقي مي خواست مشروع شود و به صحنه بازگردد ابتدا بايد به نيازهاي حكومتي و سازماني پاسخ مي داد.در آن ایام خوانندگان موسیقی پاپ به دو دسته تقسیم میشدند.دسته اول این خوانندگان، چهرههای مطرح موسیقی پاپ در پیش از انقلاب بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی،ارزشهاي اسلام و انقلاب تازه شكل گرفته را مغاير با هنر خود و مانعي براي رشد آن مي ديدند به اين نتيجه رسيدند كه شايد امكان ادامه سبك موسيقي خويش را با اين نوع ارزش ها و موازين ندارند.بنابراين ترك وطن را به ماندن و تلاش براي اخذ مجوز ترجیح دادند.ميدان موسيقي پاپ به يكباره خالي شد و همين فرصتي ايجاد كرد تا دسته دوم خوانندگان در اين عرصه حضور پيدا كنند؛آن هم حضوري بي رقيب. نسل جوان و تازه نفسي كه به يك باره از دل راديو و تلويزيون برآمدند و قطعات متفاوتي از خود را به گوش مردم رساندندو بعضي از آنها نيز ماندگار شده و خوش درخشيدند.در اين ميان تنها بازمانده از نسلي كه قبل از انقلاب فعاليت هنري انجام ميداد، بابك بيات بود كه باوجود مشكلات در ايران مانده و مي توان گفت آن روزها تنها اميد خوانندگان داخلي بود.وي پس از انقلاب 57 فعاليت موسيقي خود را در شركت ابتكار و به همراه دوستش ابراهيم زال زاده، با كاست قاصدك زندگينامه صمد بهرنگي و به صورت ترانه هاي كودكانه خانم سيمين قديري آغاز كرد.پس از آن،كاست خروس زري پيرهنپري را به همراه احمد شاملو و كاست هاي سكوت سرشار از ناگفتههاست و چيدن سپيده دم را با صداي احمد شاملو آهنگسازي كرد.او همچنين موسيقي فيلم را پس از انقلاب با فيلم مرگ يزدگرد بهرام بيضايي ادامه داد.همكاري وي با بيضايي به اينجا ختم نشد و او در سالهاي بعد براي فيلمهاي شايد وقتي ديگر و مسافران وي نيز موسيقي ساخت. ولايت عشق آخرين سريالي است كه وي براي آن موسيقي ساخت.دهه 60 سالهای جنگ و دفاع بود.مشخص است که موسیقی چندان نمی توانست دغدغه حتی خود هنرمندان باشد . تا پایان جنگ فقط سرودهای انقلابی و مرتبط با دفاع مقدس تولید و پخش میشد، پس از پایان جنگ دو سه کاست آن هم به صورت زیرزمینی در گونه موسیقی پاپ پخش و با اسقبال خوبی هم مواجه شد.البته چند قطعه معدود پاپ هم در صدا و سیما تولید شد .كم كم عصار و عبداللهي آمدند باموسيقي و ترانه هايي كه مضامينش همسو با سليقه حكومت نيز بود،حسين زمان آمد و كمي بعدتر گروه آريان نيز به عنوان اولين گروه مجوز دار و سمبلي درخشان از وجود موسيقي پاپ و حمايت مسئولان دولتي از اين سبك موسيقي پا به عرصه گذاشت و البته خوش درخشيد.حال جامعه ای که ۱۰ سال از حضور موسیقی و بهخصوص موسیقی پاپ محروم بود، كم كم داشت روزنه های امید و انگیزه برای نوازندگان و خوانندگان را به چشم مي ديد.كم كم پاي موزیسین ها به سینما باز و همين امر باعث شد فرصت تبلیغاتی برای موسیقی بيش از پيش شود.در آن روزها يا كنسرت برگزار نمي شد يا اگر هم مي شد باید با مراقبت از عدم تنش با افراطیون انقلابی و در فضایی امنیتی برگزار میشد.اما با ورود موسيقي به سینماها و اکران همزمان در کل کشور راهكاري براي اجرای موسیقی صحنه ای در سرتاسر ایران به وجود آمد.راه حلی که موفقیت آمیز بود و راه را برای موسیقی پاپ ایران برای نوازندگان و خوانندگان داخل کشور باز کرد.موسيقي پاپ داشت به روزهاي اوج خود و به قلب مردم باز مي گشت.با گره خوردن موسيقي و سينما افراطیون دو انتخاب داشتند.یا باید به تعطیلی سینماها میاندیشیدند یا می پذیرفتند که موسیقی هم جزيی از همان جامعه ای است که سینما دارد.مي توان گفت اين از مهم ترين تاثيرات موسیقی پاپ سینمایی بر جامعه بود.جامعه ای كه داشت به سوي دو قطبي شدن پيش مي رفت، كم كم نگرش نرم تري نسبت به مسائل پيدا كرده و داشت تعصب را كنار ميگذاشت.گويا روزهاي خوبي در راه بود.
اصلاحات، فصل شكوفايي نسل اولي ها
اوایل دهه 70 شمسی و چند سال پس از پایان جنگ تحمیلی و سیاستگذاریهای متفاوت دولتهای سازندگی و اصلاحات، صدور مجوز به موسیقی پاپ یکبار دیگر از سر گرفته شد.پيش از اين و در دوره رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی نيز قدم هاي كوچكي در اين حوزه برداشته شد كه مي توان آنها را نهال هاي كوچكي قلمداد كرد كه به همت رشد فناوري و اطلاع رساني وسيع به درختان پر شاخ و برگ در دوره اصلاحات و قدم هاي گسترده تر در حوزه موسيقي تبديل كرد.اگرچه رشد توليدات موسيقی به صورت آلبوم در سال های ۷۱ تا ۷۴ به گونه ای بود که حتی در طلايی ترين دوره حکومت خاتمی نيز تکرار نشد.برابر آماری که از توليدات موسيقی در دوره ياد شده موجود است،سالانه ۳۰۰تا ۴۰۰مجوز توليد آلبوم موسيقی از سوی مرکز موسيقی صادر و همين تعداد اثر به بازار موسيقی عرضه شده است.اين رقم در سالهای ۷۷ تا ۸۰ که دوران طلايی فعاليتهای موسيقی بود به ۱۲۰ تا ۱۸۰ ساعت آلبوم رسيد. البته پیش از آن خوانندگان پیشکسوتی چون فرهاد، مازیار،محمد نوری و کوروش یغمایی آلبومهایی را منتشر کرده بودند که شامل نسخههای ضبطشده کنسرت یا پکیج جمعآوریشده تکآهنگهای پیش از انقلابشان میشد،ولی تا آن زمان هیچ خوانندهای از نسل اول موسیقی پاپ موفق به اخذ مجوز نشده بود.در سال 76، محمد اصفهانی خواننده مشهور موسیقیهای پاپ و سنتی، اولین آلبوم رسمی و مستقل خود را تحت عنوان «گلچین» منتشر کرد و پس از آن با انتشار آلبومهای «حسرت» و «فاصله» به شهرت بیشتری رسید تا اینکه در سال 81 آلبوم«نون و دلقک» را که یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی ایران است، روانه بازار موسیقی کرد. شادمهر عقیلی از پدیدههای دیگر موسیقی آن سالها بود که ابتدا در سال 76 با آلبوم بیکلام «بهار من» به موفقیت رسید و سپس با آلبومهای «مسافر»، «دهاتی» و«پر پرواز»، آمار فروش فوقالعادهای به جای گذاشت؛ به طوری که آلبوم«مسافر» از این خواننده همچنان يكي از پرفروشترین آلبوم هاي تاریخ موسیقی پاپ ایران است.همچنین در سال 77، خشایار اعتمادی از پیشگامان موسیقی پاپ بعد از انقلاب آلبوم «غریبه» را منتشر کرد. در سال 78 نیز آلبومهای «خواب گریهها» با صدای قاسم افشار،«همکلاسی» با صدای امیر تاجیک و «غریبه» با صدای امیر کریمی روانه بازار شد. علاوه بر آن در همین سال، علیرضا عصار نیز به عنوان خوانندهای با صدای متفاوت و حماسی با آلبوم «کوچ عاشقانهها» در کشور به شهرت رسید. یک سال بعد و در سال 79 نیز گروه آریان و حمید حامی نخستین آلبومهای رسمی خودشان را منتشر کردند که آلبوم گروه آریان با نام «گل آفتاب گردون» پرفروش شد.همچنین در همین سال، سعید شهروز دومین آلبوم رسمی خودش با نام «غزلک» را منتشر کرد که تاکنون نیز جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی پاپ بعد از انقلاب است. او پیشتر و در سال 78 آلبومی تحت عنوان «پسرای مشرقی» منتشر کرده بود.اين کميت آماری اگرچه بالاست اما در مقابل تنوع تقاضاها در دوران رييس دولت اصلاحات شکل گرفت.رشد مطالبات اجتماعی، افزايش سطح سواد افراد و نيز شکل گيری طبقه متوسط نيازهای تازه ای را در ميان نسل جوان پس از جنگ به وجود آورد تا در نهايت تحولات جدی در موسيقی به خصوص در حوزه موسيقی پاپ،آغاز شود .تحولاتی که کليد آن ابتدا در سالهای آغازين رياست علی لاريجانی در صدا و سيما زده شد.در همين سالها با شکفتن استعدادهای جوانی در عرصه آهنگسازی و خوانندگی رو بهرو مي شويم و این وضعیت تا اواسط دهه 80 هم ادامه پيدا ميكند.طی سالهای اخیر همواره بر سر آنکه نخستین خواننده پاپ بعد از انقلاب چه کسی بوده، بحثهای فراوانی صورت گرفته و نام چند خواننده از جمله خشایار اعتمادی و محمد اصفهانی دراینباره مطرح شده است اما این مساله چندان حايز اهمیت نیست،چون در آن سالها بهیکباره و در برهه زمانی کوتاهی حدود 10 خواننده جوان رشد کردند که همه آنها تواناییهای خاصی داشتند.اکثر خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که امروز پرفروشترین آلبومها را دارند یا کنسرتهایشان برای چند سانس متوالی تمدید میشود، خوانندگان همان برهه زمانی میان سالهای 78 تا 85 هستند.
اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 ، نسلی تازه ازستارههای پاپ
فریدون آسرایی،محسن چاوشی، محسن یگانه، رضا صادقی، سیروان خسروی و احسان خواجهامیری خوانندگان همان نسل هستند و شاید بعد از آنها کمتر کسی در موسیقی پاپ پا گرفت و در یک برهه زمانی 5 تا 10 ساله همچنان روی اوج ماند.آن خوانندگان كه از آنها به عنوان نسل اول خوانندگان بعد از انقلاب ياد مي شود،فعالیتشان را از تلویزیون سر میگرفتند و گاهي عدهای نظیرمانی رهنما به عنوان خواننده تیتراژ فیلمهای سینمایی نیز معرفی میشدند. اما تاثيرات مثبت گره خوردگي سينما و موسيقي،همچنان مطرح بود و اين دو به موازات هم آثار ماندگاري خلق كردند.شادمهر عقيلي نوازنده،به بازيگري روي آورد و محمد رضا گلزار بازيگر نيز فعاليت موسيقي خود راجدي تر در پيش گرفت.حضور شادمهر عقيلي،همان جوان گيتار به دست پرطرفدار در دهه 70،دو بازخورد مثبت و تاثيرگذار براي جامعه هنري ايران داشت؛حضور موثر و صدالبته موفق او به عنوان نوازنده اي كه به بازيگري روي آورده و طرفداران زيادي را نيز بهدست آورده بود،به نوعي حضور نوازنده ها به عنوان بازيگر را در سينما پايه ريزي كرد و دوم اينكه براي اولين بار كمك به انتشار موسيقي پاپ ايراني با حضور در سينماهاي كل كشوراز طريق او صورت گرفت.موسيقي پاپ در ايران به رغم بازار موثر اقتصادي كه در دوران رييس دولت اصلاحات به دست آورد، نتوانست با همان شدت و وحدت مسير پيش گرفته را تداوم ببخشد.در دوران هشت ساله دولت اصلاحات وزارت ارشاد،به دليل درگير شدن با برخي مخالفتهاي جناحي و جهت گيري هاي سياسي و همچنين به جهت حضور کارشناسان موسيقی سنتی و کلاسيک كه در آن دوران در مراکز تصميم گيری مرکز موسيقی ارشاد بودند، نتوانست حمايت های موثری جز دادن مجوز به آثار توليدی در پيش گيرد.از ديگر اقدامات مثبت و جهت دهنده مركز موسيقي ارشاد، مي توان به برگزاری نخستين جشنواره موسيقی پاپ در همين دوران اشاره كرد.در واقع اين حركت،آغاز نوعی سياستگذاری آرام، براي حمايت از موسيقي پاپ بود که متاسفانه به سرانجام نرسيد؛ چراكه با مخالفتهای برخی از گروههای فشار از اين کار منصرف شد و نخستين جشنواره موسيقی پاپ که در فرهنگسرای بهمن برگزار شده بود، به آخرين جشنواره ای تبديل شد که مورد حمايت مستقيم مرکز موسيقی وزارت ارشاد قرارميگرفت. اما مرکز موسيقی بيكار ننشست و در ادامه همان روند پيشين در اين دوران سعی کرد با حمايت از پخش و اجرای کنسرت خوانندگانی چون محمد نوری، فرهادمهراد، مازيار و کورش يغمايی ( که همگی نماينده پاپ جدی و هنری در قبل از انقلاب بودند) نوعی جهت گيری هنری و جدی را در برابر رشد قارچ گونه موسيقی پاپ در صدا و سيما رقم زند.اين امر اگرچه در كوتاه مدت موثر نبود اما در بلند مدت باعث افول و فرو نشستن عرق يك شبه و كسادي اقتصادي بازار آن ها شد تا خود صدا و سيما هم كمي به فكر تنوع در كار بيفتد.
نسل جامانده از ماندگاري!
پس از دوران شکوفایی خوانندگان پاپ در اواخر دهه 70،ستارگان نسل اول پاپ بعد از انقلاب در دهه 80 خیلی زود به فصل پاییز دوران حرفهای خود نزدیک شدند.البته این اتفاق دامن گير تمام اين خواننده ها نشد و برخي از آنها چون محمد اصفهانی همچنان به واسطه تیتراژهای تلویزیونی و حتی آلبومهای خوبش،به حضور موفق خود ادامه داد اما به غیر از اصفهانی یا حمید حامی و حتی شادمهر عقیلی که به خارج از کشور عزیمت کرد،سایر خوانندگان پاپ آن دوره،رفتهرفته به انزوا کشانده شدند.شاید علت اصلی اين خزان ناگهاني ، بهار خوانندگان نسل جدیديا همان صدا مخملي ها بود.در آن سالها فریدون آسرایی،بنیامین بهادری و حمید عسکری با صداهای متفاوت و آرامتری که تا آن زمان کمتر در موسیقی پاپ استفاده شده بود،آلبومهای بسیار پرفروشی ارائه کردند که باعث شد خوانندگان نسل اول پاپ کمتر به چشم آیند.در سال هاي 81 تا 85 و با پيروي از مكتب تازه شكل گرفته اي تحت عنوان«واسوخت»،قطعات موسیقی پاپ متعددی با ترانههایی با محتوای ضد عشق و نفرین تولید شد که به شدت مورد استقبال نسل جوان و هواداران موسیقی در اين دهه قرار گرفت.محسن چاوشی، محسن یگانه و حامد هاکان از جمله خوانندگانی بودند که چند قطعه موسیقی واسوختی عرضه کردند و به شدت پر طرفدار شدند.اين خوانندگان كه در ابتدا با پخش آثار خود در بازار غير رسمي سعی در معرفی خود داشتند با پخش سی دی های خود در سراسر کشور که به صورت غیر مجاز و با حمایت برخی پخشهای زیرزمینی بود، به شهرتي نسبي رسيدند. البته چند سال بعد نیروی انتظامی بااین گونه پخش ها برخورد كرد و این خوانندگان به سایتهای اینترنتی و در ادامه شبکه های ماهواره ای پناه بردند. در نهايت برخي از اين خوانندگان از جمله محسن چاوشی و محسن یگانه در سالهای بعدی فعالیت حرفهایشان راه خود را از این مسیر جدا کرده، در سال 87 مجوز گرفتند و به سمت اشعار پربارتری رفتند، باوجود اینکه چاوشی بعدها به سعدی و مولانا رسید.البته تمامی علل افول خوانندگان نسل اول پاپ بعد از انقلاب را نمیتوان در ظهور خوانندگان جدید خلاصه کرد، بلکه افت کیفیت آلبومهای جدید موسیقی این خوانندگان نیز در این اتفاق بیتاثیر نبود. به عنوان مثال خوانندگانی نظیر سعید شهروز،خشایار اعتمادی و حتی گروه آریان که آلبومهای پرفروشی را در اواخر دهه 70 منتشرکرده بودند،در نیمه اول دهه 80 هم همچنان پرکار بودند اما دیگر آلبومهایشان مانند گذشته به فروش نمیرسید که شاید عدم ایجاد تنوع باعث چنین اتفاقی شد.در سال 82 و يك سال پس از مرگ فرهاد مهراد، مجموعه آثار وي با نام « 159 فرهاد » که شامل پنج آلبوم بود و برخی کارهای منتشر نشده وی را نیز در بر می گرفت در قالب کاست و سی دی منتشرشد.همچنين کلیپ« نون و دلقک » با صدای محمد اصفهانی از تلویزیون پخش شد به اعتراض هاي وسيع منجر شد؛ بهگونهاي كه اصفهانی را مجبور به حضور در برنامه اي در شبكه دو سيما و بيان توضيحاتي در اين باره كرد.در سال 83 عليرضا عصار در9ماه 170 اجرا در كشور برگزار كرد و صاحب يك ركورد ويژه در اين زمينه شد.در سال هاي آتي نيز پخش آلبوم خوانندگان تازه با اقبال مواجه مي شد.از جمله پخش آلبوم «85 بنیامین» با استقبال خوب مخاطبان موسیقی مواجه شد و این آلبوم با بازخورد عجیبی همراه گشت.از اتفاق هاي ديگر در اين دهه اين بود كه خوانندگان پاپ به بخش رقابتي و جنبي جشنواره موسيقي فجر اضافه شدند.خوانندگاني چون ناصر عبدالهي،احسان خواجه اميري و گروه آريان كنسرت هايي در خارج از كشور برگزار كردند، خوانندگان قدیمی همچون عباس مهرپویا ، افشین مقدم ، اشکان و مازيار مجوز دريافت كردند و البته عده اي هم ناكام ماندند.از جمله«فریدون فروغی» كه به دليل عدم صدور مجوز به صدا و آثار جديد و قديمش تا سال ها بلاتكليف ماند.
سر انجام سردمداران
اما سرنوشت نسلاولیهای موسیقی پاپ بعد از انقلاب،سرنوشتي متفاوت است.از ميان خوانندگان آن دوران، مرحوم ناصر عبدالهی در سال 85 به دیار باقی شتافت و شادمهر عقیلی نیز بنا به دلايلي مجبور به ترك وطن شد و ادامه فعالیتهای هنریاش را به خارج از کشور برد.گروه موسیقی آریان نیز چندی پیش پس از حدود یک و نیم دهه فعالیت موسیقیایی و با انتشار آلبوم آخر خود به نام «خداحافظ»، به نوعي از هم فروپاشید و هر کدام از اعضای آن به صورت انفرادی به کارشان ادامه دادند. به غیر از این موارد،خوانندگان دیگر موسیقی پاپ دهه 70، هماکنون در کشور حضور دارند و هر کدام به نوعي روزگار مي گذرانند.بعضي تصميم گرفتند فعاليت موسيقي شان را محدود كنند تا شرايط بر وفق مراد شده و بتوانند دوباره حضوري موثر داشته باشند.از جمله آنها مي توان به قاسم افشار و امير كريمي اشاره كرد.به همين دليل این دو خواننده در دهه 80 با انتشار فقط یکی دو آلبوم، بسیار کمکار شدند و در دهه 90 نیز همچنان به این روال ادامه دادند.همچنین علیرضا عصار و مانی رهنما نیز مانند کریمی و افشار کمکار شدند،با این تفاوت که این دو خواننده کنسرتهای موسیقیشان را تعطیل نکردند. هماکنون نیز این دو خواننده هر کدام برنامههای جداگانهای برای فعالیت در عرصه موسیقی و انتشار آلبوم جدید دارند.خشایار اعتمادی که در دهه 70 بسیار پرکار بود،در دهه 80 از تعداد آثار منتشرشدهاش کاسته شد و در دهه 90 فقط یک آلبوم منتشر کرد.این خواننده در زمینه کنسرت نیز بسیار کمکار بود؛چرا که به جز چند اجرا که آخرینش در سال 88 بود، کنسرت خاصی برگزار نکرد. البته اعتمادی در سال جاری پس از هفت سال، مجوز اجرای 14کنسرت در سراسر کشور دریافت کرد. سعید شهروز نیز که تا سال 87 موفق به انتشار هشت آلبوم موسیقیایی شده بود، از آن به بعد فقط یک آلبوم در سال 94 منتشر کرد تا همین دوری هفت ساله نشان دهد که اوضاع بر وفق مراد خواننده پرطرفدار دهه 70 نیست. البته شهروز هماکنون سعی دارد با تولید آلبوم جدید دیگری، دوری چند سالهاش و همچنین عدم موفقیت آلبوم آخرش را جبران کند.شاید بتوان گفت اکنون در میان خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ، حمید حامی و دکتر محمد اصفهانی شرایط و اوضاع بهتری دارند.حامی باوجود تمام اعتراضات و جدلهایی که بر سر نوع موسیقی شنیداری مخاطبان ایرانی دارد، هنوز مخاطبان بسیاری دارد و شرایطش به جایی نرسیده که ترجیح بدهد مدتی را به سکوت و کمکاری بنشیند. حامی به فاصله متوسط هر سه سال یکبار، یک آلبوم استودیویی منتشر میکند و به اجرای کنسرت در داخل و خارج از کشور نیز میپردازد. همچنین محمد اصفهانی را میتوان موفقترین خواننده فعلی از میان خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ بعد از انقلاب دانست که همچنان طرفداران خود را حفظ کرده است.او در سالهای گذشته روند انتشار آلبوم خود را حفظ کرده و به اجرای کنسرت نیز میپردازد.همچنین این خواننده پاپ کشور طی سالهای اخیر با خواندن چند تیتراژ تلویزیونی و سینمایی، صدایش را از این تریبونها نیز به گوش مخاطبان موسیقی رسانده است.
دهه 90 و پيدايش بندها
دهه 90 را باید دهه بندها نامگذاری کرد. این موج گسترده حتی به موسیقی تلفیقی هم نفوذ کرد و در 6 سال اخیر شاهد انتشار آثار و برگزاری کنسرتهای دارکوب، پالتبند، دالبند، کامنتبند، کاکوبند، چارتار و چندین و چند بند کوچک و کمتر شناخته شده تابه امروز هستیم.اولين بندي كه در ابتدا با ساخت آثار خوانندههای مختلف به شهرت رسید، «پازلبند» بود كه با حضور علی رهبری و آرین بهاری فعاليت خود را از شهريور 90 آغاز كرد.این دو نفر در ماههای اول فعالیتشان نتوانستند توفیقاتی را که با آهنگسازی و تنظیمهایشان کسب کرده بودند با قطعات مستقل خودشان کسب کنند.«همنفس» اولین اثر مستقل پازلبند با صدای علی رهبری بود که اسفند 90 منتشر شد و استقبال چندانی از آن صورت نگرفت. اما رفته رفته این بُعد از پازلبند هم توجه مخاطبان را جلب کرد و قطعاتی نظیر بارونای نم نم و نگم برات از این دو نفر توانست بازخوردموثري بين علاقهمندان به موسيقي پاپ داشته باشد.اولین کنسرت مستقل پازلبند هم تابستان سال گذشته برگزار شد و آنها توانستند قطعات آلبوم خود به نام «قایق کاغذی» را در تهران روی صحنه ببرند.پازلیها با انتخابهای هوشمندانهای که در زمینه کارهای فیت داشتند هم توانستند میخ خودشان را محکم در بازار بکوبند و حالا از جمله بندهای مطرح بازار هستند. یکی از نکات پازلبند هم این است که در کنسرتها آرین بهاری هم به همراه علی رهبری که خواننده است، روی صحنه میرود ولی سایر نوازندهها عضوی از این گروه محسوب نمیشوند. گروه موسیقی چارتار نيز در سال ۹۰ توسط آئین احمدیفر، آرش فتحی، آرمان گرشاسبی و احسان حائری تشکیل شد. حاصل شکل مولف محور گروه و خلاقیت اعضا، آلبوم «باران تویی» بود که در بهمن ۱۳۹۰ منتشر شد. موسیقی چارتار را مي توان ترکیبی از حال و هوای موسیقی ایرانی و کلاسیک، کلامی خوش آهنگ و پرداختی مدرن قلمداد كرد.«هوروش بند» گروه ديگر موسيقي است كه فعاليت خود را از بهمن 95 آغاز كرد.مسعود جهانی تنظیم کننده مطرح موسیقی پاپ و مهدی دارابی خواننده جوان، اعضای اصلی این گروه را تشکیل میدهند. اولین قطعه هوروش بند با نام «یاد تو می افتم» منتشر شد و پس از آن نیز با انتشار تکآهنگهای متنوع توانستند در میان مخاطبان موسیقی جایگاه خوبی به دست آورند.اولین کنسرت «هوروش بند» در دوم شهريور ۹۶ در جزیره کیش برگزار شد و پس از آن با اجرای هشت سانس کنسرت در تهران خود را به عنوان یک گروه موفق به مخاطبان شناساندند .از جمله قطعات محبوب این گروه میتوان به «آخر منو به باد داد»، «به کی پز میدی»، «ماه دلم»، «خنک شد دلت» و «فاصله نه» اشاره کرد. تمام قطعات این گروه توسط مسیح و آرش عدل پرور (AP)، حمید فریزند و مهدی دارابی ساخته میشود. این گروه از معدود گروههای هستند که طی فقط یک سال مشهورشدند. وهمچنین بیشتر کنسرتهایشان با استقبال شدید مردم روبهرو شدهاست. این دو هنرمند طی ماههای اخیر کارهای متعددی را برای چهرههایی نظیر میثم ابراهیمی، شهاب رمضان و مسیح و آرش تولید کردهاند.«ماكان بند»نام گروه موفق ديگري است وتا حد زیادی از لحاظ نوع ساختار و فعالیت با گروههای پاپ خارجی مشابه است.چون علاوه بر بحث تولید کارها که تمام بخشهای آن درون گروه انجام میشود، چهار عضو این گروه که همیشه با هم هستند یعنی «یاشار خسروی» به عنوان تهیهکننده هنری، «امیرمیلاد نیکزاد» به عنوان تنظیمکننده و «امیر مقاره» و «رهام هادیان» به عنوان خوانندگان گروه همگی در کنسرتها با هم روی صحنه میروند. نوازندگان دیگری هم در کنسرتهای ماکانبند حضور دارند ولی در زمینه تولید و اجرای موسیقی کارها تفکرات یاشار خسروی و امیرمیلاد نیکزاد -که رهبر ارکستر هم هست- نقش مهمی دارد. شاید همین ساختار ماکانبند باعث شد تا به مدلی در کلام برسند که ساده است و با موسیقی تا حد زیادی مدرن ترکیب و به مخاطب ارائه میشود.«اموبند» یک گروه سه نفره با حضور افشین کامیار، سعید قنبرپور و میثم کمالی است که هنوز نتوانستهاند طیف بسیار گستردهای از شنونده را داشته باشند اما با این حال تا کنون موفق به برگزاری چند کنسرت در تهران شدهاند. در نوع معرفی اموبند به مخاطبان سعی شده از مدل گروه «وان دایرکشن» الهام گرفته شود؛ گروه پنج نفره و پرطرفداری که به شکل یک گروه پاپ پسرانه در دنیا مطرح شدهاند. همچنین بحث ترانهسرایی، آهنگسازی و تنظیم اموبند توسط هنرمندان دیگر انجام میشود و روی صحنه هم نوازندگان مختلفی با آنها حضور دارند و مدل کارشان تا حدی با تعاریف جهانی یک بند پاپ فاصله دارد. مسیح و آرش عدلپرور دو چهرهای هستند که سال گذشته به عرصه رسمی موسیقی وارد شدند اما از چند سال قبل کارهایشان در میان مخاطبان شنیده شده بود. آنها علاوه بر خوانندگی کار آهنگسازی و ترانهسرایی را انجام میدهند و تا حدودی مدل کارشان شبیه به بندهایی است که پيشتر به آنها اشاره شده بود. «دات بند» نيز به خوانندگی شبیر عبیری و با موسیقی فرشاد بیات تا کنون قطعاتی را با اشعار شعرای سرشناس معاصر منتشر کرده است. آنها در قالب پروژهای به نام نیماییها قطعه لحظه دیدار را منتشر کردهاند؛ همچنین قطعه پرنده مردنیست را هم با شعری از فروغ فرخزاد تولید و عرضه کردند. در کارهای این گروه از سازهای آکوستیک و ارکستر زهی استفاده میشود و مدل آثارشان پاپ بازاری نیست. نکته جالب دیگر هم در ادامه بحران اسامی در موسیقی ایران این است که غیر از داتبند گروهی هم به نام دات وجود دارد که خواننده آن شهره سلطانی است و کنسرت هم برگزار کرده است!
در نهايت موسيقي پاپ پس از فراز و فرودهاي بسيار به امروز رسيده است.شايد اساسي ترين مشكل اين سبك موسيقي را بايد ضعف در آهنگسازي دانست.اگر آثار استاد همایون خرم یا استاد بابک بیات را همه همچنان با نام خود این افراد میشناسند،علتش این است که در آن آثار نقش آهنگساز چیزی فراتر از نقش آهنگساز در موسیقیهای پاپ امروز بود. امروز شاید یک موسیقی پاپ حتی بدون ملودی ساخته شود و به خاطر تنظیم و اجرای خوبش در کوتاهمدت گل کند اما چنین موسیقیهایی عمر طولانی ندارند.اینکه در صنعت موسیقی پاپ با این همه گستردگی به جای سالانه 40،50 موسیقی خوب. چهار يا پنجقطعه معروف و ماندگار تولید شود، خبر از وضع نهچندان خوب موسیقی پاپ میدهد؛ حالا بماند که در تمام این سالها حتی یک قطعه پاپ فارسیزبان هم نتوانست از محدوده این کشور خارج شود و جمعیت گستردهتری را از مردم دنیا جذب خود کند. موسیقی در كشور ما، جز هنرهای فطری و ذاتی مردم ایران زمین است.اما در بسیاری از موارد این موسیقی روند عادی خود را طی كرده و همواره خوراك بعضی از طبقات جامعه بوده است، نه همه آنها.
دهه 50،موسيقي بر پايه اصولي نانوشته
به زعم بسياري شاید علت موفقیت نسل هاي سابق موسيقي در این بود که همه چیز سر جای خودش قرار داشت. به اين صورت كه ترانهسرا،ترانه میسرود و آهنگساز آن را تبدیل به موسیقی میکرد و به یک خواننده تحویل میداد. این پروسه با همين نظم و روند استمرار داشت و اینطور نبود که اگر یک خواننده قصد خواندن میکرد، خودش بدون داشتن کمترین تجربهای، ترانه بگوید و آهنگ بسازد. همه چیز روی اصول پیش میرفت و مهمتر اينكه همه به این قواعد پايبند بودند.هرچند در آن دهه آهنگسازان زيادي نداشتند اما همان افراد هم كاربلد و حرفهاي در اين حوزه فعاليت مي كردند. آثار آن آهنگسازان به قدری دلنشین بود که خوانندگان برای خواندن آن آثار سر و دست میشکستند و گاهی اختلافاتي صورت ميگرفت که چه کسی فلان آهنگ را بخواند و بعضی اوقات یک قطعه با صدای چند خواننده منتشر میشد. در دهه 50 آهنگسازانی همچون بابک بیات، اسفندیار منفردزاده و خیلیهای دیگر که امروز در ایران نیستند، با تولید آثاری شاخص، خوراک بسیار خوبی را برای خوانندگان جوان آن نسل آماده میکردند. اگر در آن سالها فرهاد مهراد توانایی ساخت آهنگ هم داشت، این کار را انجام نمیداد و سعی میکرد که از یک آهنگساز به تمام معنایی چون اسفندیار منفردزاده آهنگ بگیرد. یا اسفندیار منفردزاده هم شاید خودش میتوانست ترانهسرایی کند ولی این کار را انجام نمیداد. در واقع کسی تا زمانی که حس نمیکرد یک آهنگساز، ترانهسرا یا یک خواننده خوب نمیشود، پا به آن وادیها نمیگذاشت.آهنگسازی یکی از معدود کارهایی در پروسه تولید موسیقی است که شاید خیلی به تئوری و علم خاصی احتیاج نداشته باشد اما آنهایی که آهنگسازی را در هنرستان یا دانشکده موسیقی آموخته باشند،میتوانند در کار آهنگسازیشان موفقتر عمل کنند.در دهههای 40 و 50 هم آهنگسازانی وجود داشتند که بدون یاد گرفتن تئوریهای موسیقی وارد این حرفه شده بودند و آهنگسازان خوبی هم شدند اما واقعیت این است که آنها موسیقی نوشتن را میدانستند؛ در حالیکه امروز در عمده موسیقیهای پاپ، خبری از نوشتن موسیقی نیست و آهنگسازی فقط در ملودیسرایی و نغمهپردازی خلاصه يا به برنامه هاي كامپيوتري محدود شده است. تا زمانی که آهنگها نوشته نشوند، یک معضل جدی سر راه موسیقی پاپ قرار خواهد داشت که آن معضل، تکرار و عدم خلاقیت است. امروز در تعريف آهنگسازي به جرقه زدن یک ملودی در ذهن بسنده مي شود و اين آسيب زننده است؛ چراكه هیچکس و هیچ چیزی نمیتواند تضمین کند که آن ملودی یا نغمه درگذشته در جای دیگری شنيده نشده است.در نتیجه همین اتفاقات است که باعث میشود در پنج سال اخیر، تعداد موسیقیهای ماندگار براي نسل هاي آينده،شاید کمتر از تعداد انگشتان دو دست باشد.
فراز و فرود هاي پسا انقلابي موسيقي پاپ
مي توان موسيقي پاپ ايراني را پس از انقلاب 57 و تا 10سال بعد از آن ، به نوعي حاشيه نشين قلمداد كرد.از مشكلاتي كه دهه اول بعد از انقلاب دامن گير اين سبك از موسيقي شد، شرايط تازهاي حاكم شده بود كه به موجب آن، اگر موسيقي مي خواست مشروع شود و به صحنه بازگردد ابتدا بايد به نيازهاي حكومتي و سازماني پاسخ مي داد.در آن ایام خوانندگان موسیقی پاپ به دو دسته تقسیم میشدند.دسته اول این خوانندگان، چهرههای مطرح موسیقی پاپ در پیش از انقلاب بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی،ارزشهاي اسلام و انقلاب تازه شكل گرفته را مغاير با هنر خود و مانعي براي رشد آن مي ديدند به اين نتيجه رسيدند كه شايد امكان ادامه سبك موسيقي خويش را با اين نوع ارزش ها و موازين ندارند.بنابراين ترك وطن را به ماندن و تلاش براي اخذ مجوز ترجیح دادند.ميدان موسيقي پاپ به يكباره خالي شد و همين فرصتي ايجاد كرد تا دسته دوم خوانندگان در اين عرصه حضور پيدا كنند؛آن هم حضوري بي رقيب. نسل جوان و تازه نفسي كه به يك باره از دل راديو و تلويزيون برآمدند و قطعات متفاوتي از خود را به گوش مردم رساندندو بعضي از آنها نيز ماندگار شده و خوش درخشيدند.در اين ميان تنها بازمانده از نسلي كه قبل از انقلاب فعاليت هنري انجام ميداد، بابك بيات بود كه باوجود مشكلات در ايران مانده و مي توان گفت آن روزها تنها اميد خوانندگان داخلي بود.وي پس از انقلاب 57 فعاليت موسيقي خود را در شركت ابتكار و به همراه دوستش ابراهيم زال زاده، با كاست قاصدك زندگينامه صمد بهرنگي و به صورت ترانه هاي كودكانه خانم سيمين قديري آغاز كرد.پس از آن،كاست خروس زري پيرهنپري را به همراه احمد شاملو و كاست هاي سكوت سرشار از ناگفتههاست و چيدن سپيده دم را با صداي احمد شاملو آهنگسازي كرد.او همچنين موسيقي فيلم را پس از انقلاب با فيلم مرگ يزدگرد بهرام بيضايي ادامه داد.همكاري وي با بيضايي به اينجا ختم نشد و او در سالهاي بعد براي فيلمهاي شايد وقتي ديگر و مسافران وي نيز موسيقي ساخت. ولايت عشق آخرين سريالي است كه وي براي آن موسيقي ساخت.دهه 60 سالهای جنگ و دفاع بود.مشخص است که موسیقی چندان نمی توانست دغدغه حتی خود هنرمندان باشد . تا پایان جنگ فقط سرودهای انقلابی و مرتبط با دفاع مقدس تولید و پخش میشد، پس از پایان جنگ دو سه کاست آن هم به صورت زیرزمینی در گونه موسیقی پاپ پخش و با اسقبال خوبی هم مواجه شد.البته چند قطعه معدود پاپ هم در صدا و سیما تولید شد .كم كم عصار و عبداللهي آمدند باموسيقي و ترانه هايي كه مضامينش همسو با سليقه حكومت نيز بود،حسين زمان آمد و كمي بعدتر گروه آريان نيز به عنوان اولين گروه مجوز دار و سمبلي درخشان از وجود موسيقي پاپ و حمايت مسئولان دولتي از اين سبك موسيقي پا به عرصه گذاشت و البته خوش درخشيد.حال جامعه ای که ۱۰ سال از حضور موسیقی و بهخصوص موسیقی پاپ محروم بود، كم كم داشت روزنه های امید و انگیزه برای نوازندگان و خوانندگان را به چشم مي ديد.كم كم پاي موزیسین ها به سینما باز و همين امر باعث شد فرصت تبلیغاتی برای موسیقی بيش از پيش شود.در آن روزها يا كنسرت برگزار نمي شد يا اگر هم مي شد باید با مراقبت از عدم تنش با افراطیون انقلابی و در فضایی امنیتی برگزار میشد.اما با ورود موسيقي به سینماها و اکران همزمان در کل کشور راهكاري براي اجرای موسیقی صحنه ای در سرتاسر ایران به وجود آمد.راه حلی که موفقیت آمیز بود و راه را برای موسیقی پاپ ایران برای نوازندگان و خوانندگان داخل کشور باز کرد.موسيقي پاپ داشت به روزهاي اوج خود و به قلب مردم باز مي گشت.با گره خوردن موسيقي و سينما افراطیون دو انتخاب داشتند.یا باید به تعطیلی سینماها میاندیشیدند یا می پذیرفتند که موسیقی هم جزيی از همان جامعه ای است که سینما دارد.مي توان گفت اين از مهم ترين تاثيرات موسیقی پاپ سینمایی بر جامعه بود.جامعه ای كه داشت به سوي دو قطبي شدن پيش مي رفت، كم كم نگرش نرم تري نسبت به مسائل پيدا كرده و داشت تعصب را كنار ميگذاشت.گويا روزهاي خوبي در راه بود.
اصلاحات، فصل شكوفايي نسل اولي ها
اوایل دهه 70 شمسی و چند سال پس از پایان جنگ تحمیلی و سیاستگذاریهای متفاوت دولتهای سازندگی و اصلاحات، صدور مجوز به موسیقی پاپ یکبار دیگر از سر گرفته شد.پيش از اين و در دوره رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی نيز قدم هاي كوچكي در اين حوزه برداشته شد كه مي توان آنها را نهال هاي كوچكي قلمداد كرد كه به همت رشد فناوري و اطلاع رساني وسيع به درختان پر شاخ و برگ در دوره اصلاحات و قدم هاي گسترده تر در حوزه موسيقي تبديل كرد.اگرچه رشد توليدات موسيقی به صورت آلبوم در سال های ۷۱ تا ۷۴ به گونه ای بود که حتی در طلايی ترين دوره حکومت خاتمی نيز تکرار نشد.برابر آماری که از توليدات موسيقی در دوره ياد شده موجود است،سالانه ۳۰۰تا ۴۰۰مجوز توليد آلبوم موسيقی از سوی مرکز موسيقی صادر و همين تعداد اثر به بازار موسيقی عرضه شده است.اين رقم در سالهای ۷۷ تا ۸۰ که دوران طلايی فعاليتهای موسيقی بود به ۱۲۰ تا ۱۸۰ ساعت آلبوم رسيد. البته پیش از آن خوانندگان پیشکسوتی چون فرهاد، مازیار،محمد نوری و کوروش یغمایی آلبومهایی را منتشر کرده بودند که شامل نسخههای ضبطشده کنسرت یا پکیج جمعآوریشده تکآهنگهای پیش از انقلابشان میشد،ولی تا آن زمان هیچ خوانندهای از نسل اول موسیقی پاپ موفق به اخذ مجوز نشده بود.در سال 76، محمد اصفهانی خواننده مشهور موسیقیهای پاپ و سنتی، اولین آلبوم رسمی و مستقل خود را تحت عنوان «گلچین» منتشر کرد و پس از آن با انتشار آلبومهای «حسرت» و «فاصله» به شهرت بیشتری رسید تا اینکه در سال 81 آلبوم«نون و دلقک» را که یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی ایران است، روانه بازار موسیقی کرد. شادمهر عقیلی از پدیدههای دیگر موسیقی آن سالها بود که ابتدا در سال 76 با آلبوم بیکلام «بهار من» به موفقیت رسید و سپس با آلبومهای «مسافر»، «دهاتی» و«پر پرواز»، آمار فروش فوقالعادهای به جای گذاشت؛ به طوری که آلبوم«مسافر» از این خواننده همچنان يكي از پرفروشترین آلبوم هاي تاریخ موسیقی پاپ ایران است.همچنین در سال 77، خشایار اعتمادی از پیشگامان موسیقی پاپ بعد از انقلاب آلبوم «غریبه» را منتشر کرد. در سال 78 نیز آلبومهای «خواب گریهها» با صدای قاسم افشار،«همکلاسی» با صدای امیر تاجیک و «غریبه» با صدای امیر کریمی روانه بازار شد. علاوه بر آن در همین سال، علیرضا عصار نیز به عنوان خوانندهای با صدای متفاوت و حماسی با آلبوم «کوچ عاشقانهها» در کشور به شهرت رسید. یک سال بعد و در سال 79 نیز گروه آریان و حمید حامی نخستین آلبومهای رسمی خودشان را منتشر کردند که آلبوم گروه آریان با نام «گل آفتاب گردون» پرفروش شد.همچنین در همین سال، سعید شهروز دومین آلبوم رسمی خودش با نام «غزلک» را منتشر کرد که تاکنون نیز جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی پاپ بعد از انقلاب است. او پیشتر و در سال 78 آلبومی تحت عنوان «پسرای مشرقی» منتشر کرده بود.اين کميت آماری اگرچه بالاست اما در مقابل تنوع تقاضاها در دوران رييس دولت اصلاحات شکل گرفت.رشد مطالبات اجتماعی، افزايش سطح سواد افراد و نيز شکل گيری طبقه متوسط نيازهای تازه ای را در ميان نسل جوان پس از جنگ به وجود آورد تا در نهايت تحولات جدی در موسيقی به خصوص در حوزه موسيقی پاپ،آغاز شود .تحولاتی که کليد آن ابتدا در سالهای آغازين رياست علی لاريجانی در صدا و سيما زده شد.در همين سالها با شکفتن استعدادهای جوانی در عرصه آهنگسازی و خوانندگی رو بهرو مي شويم و این وضعیت تا اواسط دهه 80 هم ادامه پيدا ميكند.طی سالهای اخیر همواره بر سر آنکه نخستین خواننده پاپ بعد از انقلاب چه کسی بوده، بحثهای فراوانی صورت گرفته و نام چند خواننده از جمله خشایار اعتمادی و محمد اصفهانی دراینباره مطرح شده است اما این مساله چندان حايز اهمیت نیست،چون در آن سالها بهیکباره و در برهه زمانی کوتاهی حدود 10 خواننده جوان رشد کردند که همه آنها تواناییهای خاصی داشتند.اکثر خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که امروز پرفروشترین آلبومها را دارند یا کنسرتهایشان برای چند سانس متوالی تمدید میشود، خوانندگان همان برهه زمانی میان سالهای 78 تا 85 هستند.
اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 ، نسلی تازه ازستارههای پاپ
فریدون آسرایی،محسن چاوشی، محسن یگانه، رضا صادقی، سیروان خسروی و احسان خواجهامیری خوانندگان همان نسل هستند و شاید بعد از آنها کمتر کسی در موسیقی پاپ پا گرفت و در یک برهه زمانی 5 تا 10 ساله همچنان روی اوج ماند.آن خوانندگان كه از آنها به عنوان نسل اول خوانندگان بعد از انقلاب ياد مي شود،فعالیتشان را از تلویزیون سر میگرفتند و گاهي عدهای نظیرمانی رهنما به عنوان خواننده تیتراژ فیلمهای سینمایی نیز معرفی میشدند. اما تاثيرات مثبت گره خوردگي سينما و موسيقي،همچنان مطرح بود و اين دو به موازات هم آثار ماندگاري خلق كردند.شادمهر عقيلي نوازنده،به بازيگري روي آورد و محمد رضا گلزار بازيگر نيز فعاليت موسيقي خود راجدي تر در پيش گرفت.حضور شادمهر عقيلي،همان جوان گيتار به دست پرطرفدار در دهه 70،دو بازخورد مثبت و تاثيرگذار براي جامعه هنري ايران داشت؛حضور موثر و صدالبته موفق او به عنوان نوازنده اي كه به بازيگري روي آورده و طرفداران زيادي را نيز بهدست آورده بود،به نوعي حضور نوازنده ها به عنوان بازيگر را در سينما پايه ريزي كرد و دوم اينكه براي اولين بار كمك به انتشار موسيقي پاپ ايراني با حضور در سينماهاي كل كشوراز طريق او صورت گرفت.موسيقي پاپ در ايران به رغم بازار موثر اقتصادي كه در دوران رييس دولت اصلاحات به دست آورد، نتوانست با همان شدت و وحدت مسير پيش گرفته را تداوم ببخشد.در دوران هشت ساله دولت اصلاحات وزارت ارشاد،به دليل درگير شدن با برخي مخالفتهاي جناحي و جهت گيري هاي سياسي و همچنين به جهت حضور کارشناسان موسيقی سنتی و کلاسيک كه در آن دوران در مراکز تصميم گيری مرکز موسيقی ارشاد بودند، نتوانست حمايت های موثری جز دادن مجوز به آثار توليدی در پيش گيرد.از ديگر اقدامات مثبت و جهت دهنده مركز موسيقي ارشاد، مي توان به برگزاری نخستين جشنواره موسيقی پاپ در همين دوران اشاره كرد.در واقع اين حركت،آغاز نوعی سياستگذاری آرام، براي حمايت از موسيقي پاپ بود که متاسفانه به سرانجام نرسيد؛ چراكه با مخالفتهای برخی از گروههای فشار از اين کار منصرف شد و نخستين جشنواره موسيقی پاپ که در فرهنگسرای بهمن برگزار شده بود، به آخرين جشنواره ای تبديل شد که مورد حمايت مستقيم مرکز موسيقی وزارت ارشاد قرارميگرفت. اما مرکز موسيقی بيكار ننشست و در ادامه همان روند پيشين در اين دوران سعی کرد با حمايت از پخش و اجرای کنسرت خوانندگانی چون محمد نوری، فرهادمهراد، مازيار و کورش يغمايی ( که همگی نماينده پاپ جدی و هنری در قبل از انقلاب بودند) نوعی جهت گيری هنری و جدی را در برابر رشد قارچ گونه موسيقی پاپ در صدا و سيما رقم زند.اين امر اگرچه در كوتاه مدت موثر نبود اما در بلند مدت باعث افول و فرو نشستن عرق يك شبه و كسادي اقتصادي بازار آن ها شد تا خود صدا و سيما هم كمي به فكر تنوع در كار بيفتد.
نسل جامانده از ماندگاري!
پس از دوران شکوفایی خوانندگان پاپ در اواخر دهه 70،ستارگان نسل اول پاپ بعد از انقلاب در دهه 80 خیلی زود به فصل پاییز دوران حرفهای خود نزدیک شدند.البته این اتفاق دامن گير تمام اين خواننده ها نشد و برخي از آنها چون محمد اصفهانی همچنان به واسطه تیتراژهای تلویزیونی و حتی آلبومهای خوبش،به حضور موفق خود ادامه داد اما به غیر از اصفهانی یا حمید حامی و حتی شادمهر عقیلی که به خارج از کشور عزیمت کرد،سایر خوانندگان پاپ آن دوره،رفتهرفته به انزوا کشانده شدند.شاید علت اصلی اين خزان ناگهاني ، بهار خوانندگان نسل جدیديا همان صدا مخملي ها بود.در آن سالها فریدون آسرایی،بنیامین بهادری و حمید عسکری با صداهای متفاوت و آرامتری که تا آن زمان کمتر در موسیقی پاپ استفاده شده بود،آلبومهای بسیار پرفروشی ارائه کردند که باعث شد خوانندگان نسل اول پاپ کمتر به چشم آیند.در سال هاي 81 تا 85 و با پيروي از مكتب تازه شكل گرفته اي تحت عنوان«واسوخت»،قطعات موسیقی پاپ متعددی با ترانههایی با محتوای ضد عشق و نفرین تولید شد که به شدت مورد استقبال نسل جوان و هواداران موسیقی در اين دهه قرار گرفت.محسن چاوشی، محسن یگانه و حامد هاکان از جمله خوانندگانی بودند که چند قطعه موسیقی واسوختی عرضه کردند و به شدت پر طرفدار شدند.اين خوانندگان كه در ابتدا با پخش آثار خود در بازار غير رسمي سعی در معرفی خود داشتند با پخش سی دی های خود در سراسر کشور که به صورت غیر مجاز و با حمایت برخی پخشهای زیرزمینی بود، به شهرتي نسبي رسيدند. البته چند سال بعد نیروی انتظامی بااین گونه پخش ها برخورد كرد و این خوانندگان به سایتهای اینترنتی و در ادامه شبکه های ماهواره ای پناه بردند. در نهايت برخي از اين خوانندگان از جمله محسن چاوشی و محسن یگانه در سالهای بعدی فعالیت حرفهایشان راه خود را از این مسیر جدا کرده، در سال 87 مجوز گرفتند و به سمت اشعار پربارتری رفتند، باوجود اینکه چاوشی بعدها به سعدی و مولانا رسید.البته تمامی علل افول خوانندگان نسل اول پاپ بعد از انقلاب را نمیتوان در ظهور خوانندگان جدید خلاصه کرد، بلکه افت کیفیت آلبومهای جدید موسیقی این خوانندگان نیز در این اتفاق بیتاثیر نبود. به عنوان مثال خوانندگانی نظیر سعید شهروز،خشایار اعتمادی و حتی گروه آریان که آلبومهای پرفروشی را در اواخر دهه 70 منتشرکرده بودند،در نیمه اول دهه 80 هم همچنان پرکار بودند اما دیگر آلبومهایشان مانند گذشته به فروش نمیرسید که شاید عدم ایجاد تنوع باعث چنین اتفاقی شد.در سال 82 و يك سال پس از مرگ فرهاد مهراد، مجموعه آثار وي با نام « 159 فرهاد » که شامل پنج آلبوم بود و برخی کارهای منتشر نشده وی را نیز در بر می گرفت در قالب کاست و سی دی منتشرشد.همچنين کلیپ« نون و دلقک » با صدای محمد اصفهانی از تلویزیون پخش شد به اعتراض هاي وسيع منجر شد؛ بهگونهاي كه اصفهانی را مجبور به حضور در برنامه اي در شبكه دو سيما و بيان توضيحاتي در اين باره كرد.در سال 83 عليرضا عصار در9ماه 170 اجرا در كشور برگزار كرد و صاحب يك ركورد ويژه در اين زمينه شد.در سال هاي آتي نيز پخش آلبوم خوانندگان تازه با اقبال مواجه مي شد.از جمله پخش آلبوم «85 بنیامین» با استقبال خوب مخاطبان موسیقی مواجه شد و این آلبوم با بازخورد عجیبی همراه گشت.از اتفاق هاي ديگر در اين دهه اين بود كه خوانندگان پاپ به بخش رقابتي و جنبي جشنواره موسيقي فجر اضافه شدند.خوانندگاني چون ناصر عبدالهي،احسان خواجه اميري و گروه آريان كنسرت هايي در خارج از كشور برگزار كردند، خوانندگان قدیمی همچون عباس مهرپویا ، افشین مقدم ، اشکان و مازيار مجوز دريافت كردند و البته عده اي هم ناكام ماندند.از جمله«فریدون فروغی» كه به دليل عدم صدور مجوز به صدا و آثار جديد و قديمش تا سال ها بلاتكليف ماند.
سر انجام سردمداران
اما سرنوشت نسلاولیهای موسیقی پاپ بعد از انقلاب،سرنوشتي متفاوت است.از ميان خوانندگان آن دوران، مرحوم ناصر عبدالهی در سال 85 به دیار باقی شتافت و شادمهر عقیلی نیز بنا به دلايلي مجبور به ترك وطن شد و ادامه فعالیتهای هنریاش را به خارج از کشور برد.گروه موسیقی آریان نیز چندی پیش پس از حدود یک و نیم دهه فعالیت موسیقیایی و با انتشار آلبوم آخر خود به نام «خداحافظ»، به نوعي از هم فروپاشید و هر کدام از اعضای آن به صورت انفرادی به کارشان ادامه دادند. به غیر از این موارد،خوانندگان دیگر موسیقی پاپ دهه 70، هماکنون در کشور حضور دارند و هر کدام به نوعي روزگار مي گذرانند.بعضي تصميم گرفتند فعاليت موسيقي شان را محدود كنند تا شرايط بر وفق مراد شده و بتوانند دوباره حضوري موثر داشته باشند.از جمله آنها مي توان به قاسم افشار و امير كريمي اشاره كرد.به همين دليل این دو خواننده در دهه 80 با انتشار فقط یکی دو آلبوم، بسیار کمکار شدند و در دهه 90 نیز همچنان به این روال ادامه دادند.همچنین علیرضا عصار و مانی رهنما نیز مانند کریمی و افشار کمکار شدند،با این تفاوت که این دو خواننده کنسرتهای موسیقیشان را تعطیل نکردند. هماکنون نیز این دو خواننده هر کدام برنامههای جداگانهای برای فعالیت در عرصه موسیقی و انتشار آلبوم جدید دارند.خشایار اعتمادی که در دهه 70 بسیار پرکار بود،در دهه 80 از تعداد آثار منتشرشدهاش کاسته شد و در دهه 90 فقط یک آلبوم منتشر کرد.این خواننده در زمینه کنسرت نیز بسیار کمکار بود؛چرا که به جز چند اجرا که آخرینش در سال 88 بود، کنسرت خاصی برگزار نکرد. البته اعتمادی در سال جاری پس از هفت سال، مجوز اجرای 14کنسرت در سراسر کشور دریافت کرد. سعید شهروز نیز که تا سال 87 موفق به انتشار هشت آلبوم موسیقیایی شده بود، از آن به بعد فقط یک آلبوم در سال 94 منتشر کرد تا همین دوری هفت ساله نشان دهد که اوضاع بر وفق مراد خواننده پرطرفدار دهه 70 نیست. البته شهروز هماکنون سعی دارد با تولید آلبوم جدید دیگری، دوری چند سالهاش و همچنین عدم موفقیت آلبوم آخرش را جبران کند.شاید بتوان گفت اکنون در میان خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ، حمید حامی و دکتر محمد اصفهانی شرایط و اوضاع بهتری دارند.حامی باوجود تمام اعتراضات و جدلهایی که بر سر نوع موسیقی شنیداری مخاطبان ایرانی دارد، هنوز مخاطبان بسیاری دارد و شرایطش به جایی نرسیده که ترجیح بدهد مدتی را به سکوت و کمکاری بنشیند. حامی به فاصله متوسط هر سه سال یکبار، یک آلبوم استودیویی منتشر میکند و به اجرای کنسرت در داخل و خارج از کشور نیز میپردازد. همچنین محمد اصفهانی را میتوان موفقترین خواننده فعلی از میان خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ بعد از انقلاب دانست که همچنان طرفداران خود را حفظ کرده است.او در سالهای گذشته روند انتشار آلبوم خود را حفظ کرده و به اجرای کنسرت نیز میپردازد.همچنین این خواننده پاپ کشور طی سالهای اخیر با خواندن چند تیتراژ تلویزیونی و سینمایی، صدایش را از این تریبونها نیز به گوش مخاطبان موسیقی رسانده است.
دهه 90 و پيدايش بندها
دهه 90 را باید دهه بندها نامگذاری کرد. این موج گسترده حتی به موسیقی تلفیقی هم نفوذ کرد و در 6 سال اخیر شاهد انتشار آثار و برگزاری کنسرتهای دارکوب، پالتبند، دالبند، کامنتبند، کاکوبند، چارتار و چندین و چند بند کوچک و کمتر شناخته شده تابه امروز هستیم.اولين بندي كه در ابتدا با ساخت آثار خوانندههای مختلف به شهرت رسید، «پازلبند» بود كه با حضور علی رهبری و آرین بهاری فعاليت خود را از شهريور 90 آغاز كرد.این دو نفر در ماههای اول فعالیتشان نتوانستند توفیقاتی را که با آهنگسازی و تنظیمهایشان کسب کرده بودند با قطعات مستقل خودشان کسب کنند.«همنفس» اولین اثر مستقل پازلبند با صدای علی رهبری بود که اسفند 90 منتشر شد و استقبال چندانی از آن صورت نگرفت. اما رفته رفته این بُعد از پازلبند هم توجه مخاطبان را جلب کرد و قطعاتی نظیر بارونای نم نم و نگم برات از این دو نفر توانست بازخوردموثري بين علاقهمندان به موسيقي پاپ داشته باشد.اولین کنسرت مستقل پازلبند هم تابستان سال گذشته برگزار شد و آنها توانستند قطعات آلبوم خود به نام «قایق کاغذی» را در تهران روی صحنه ببرند.پازلیها با انتخابهای هوشمندانهای که در زمینه کارهای فیت داشتند هم توانستند میخ خودشان را محکم در بازار بکوبند و حالا از جمله بندهای مطرح بازار هستند. یکی از نکات پازلبند هم این است که در کنسرتها آرین بهاری هم به همراه علی رهبری که خواننده است، روی صحنه میرود ولی سایر نوازندهها عضوی از این گروه محسوب نمیشوند. گروه موسیقی چارتار نيز در سال ۹۰ توسط آئین احمدیفر، آرش فتحی، آرمان گرشاسبی و احسان حائری تشکیل شد. حاصل شکل مولف محور گروه و خلاقیت اعضا، آلبوم «باران تویی» بود که در بهمن ۱۳۹۰ منتشر شد. موسیقی چارتار را مي توان ترکیبی از حال و هوای موسیقی ایرانی و کلاسیک، کلامی خوش آهنگ و پرداختی مدرن قلمداد كرد.«هوروش بند» گروه ديگر موسيقي است كه فعاليت خود را از بهمن 95 آغاز كرد.مسعود جهانی تنظیم کننده مطرح موسیقی پاپ و مهدی دارابی خواننده جوان، اعضای اصلی این گروه را تشکیل میدهند. اولین قطعه هوروش بند با نام «یاد تو می افتم» منتشر شد و پس از آن نیز با انتشار تکآهنگهای متنوع توانستند در میان مخاطبان موسیقی جایگاه خوبی به دست آورند.اولین کنسرت «هوروش بند» در دوم شهريور ۹۶ در جزیره کیش برگزار شد و پس از آن با اجرای هشت سانس کنسرت در تهران خود را به عنوان یک گروه موفق به مخاطبان شناساندند .از جمله قطعات محبوب این گروه میتوان به «آخر منو به باد داد»، «به کی پز میدی»، «ماه دلم»، «خنک شد دلت» و «فاصله نه» اشاره کرد. تمام قطعات این گروه توسط مسیح و آرش عدل پرور (AP)، حمید فریزند و مهدی دارابی ساخته میشود. این گروه از معدود گروههای هستند که طی فقط یک سال مشهورشدند. وهمچنین بیشتر کنسرتهایشان با استقبال شدید مردم روبهرو شدهاست. این دو هنرمند طی ماههای اخیر کارهای متعددی را برای چهرههایی نظیر میثم ابراهیمی، شهاب رمضان و مسیح و آرش تولید کردهاند.«ماكان بند»نام گروه موفق ديگري است وتا حد زیادی از لحاظ نوع ساختار و فعالیت با گروههای پاپ خارجی مشابه است.چون علاوه بر بحث تولید کارها که تمام بخشهای آن درون گروه انجام میشود، چهار عضو این گروه که همیشه با هم هستند یعنی «یاشار خسروی» به عنوان تهیهکننده هنری، «امیرمیلاد نیکزاد» به عنوان تنظیمکننده و «امیر مقاره» و «رهام هادیان» به عنوان خوانندگان گروه همگی در کنسرتها با هم روی صحنه میروند. نوازندگان دیگری هم در کنسرتهای ماکانبند حضور دارند ولی در زمینه تولید و اجرای موسیقی کارها تفکرات یاشار خسروی و امیرمیلاد نیکزاد -که رهبر ارکستر هم هست- نقش مهمی دارد. شاید همین ساختار ماکانبند باعث شد تا به مدلی در کلام برسند که ساده است و با موسیقی تا حد زیادی مدرن ترکیب و به مخاطب ارائه میشود.«اموبند» یک گروه سه نفره با حضور افشین کامیار، سعید قنبرپور و میثم کمالی است که هنوز نتوانستهاند طیف بسیار گستردهای از شنونده را داشته باشند اما با این حال تا کنون موفق به برگزاری چند کنسرت در تهران شدهاند. در نوع معرفی اموبند به مخاطبان سعی شده از مدل گروه «وان دایرکشن» الهام گرفته شود؛ گروه پنج نفره و پرطرفداری که به شکل یک گروه پاپ پسرانه در دنیا مطرح شدهاند. همچنین بحث ترانهسرایی، آهنگسازی و تنظیم اموبند توسط هنرمندان دیگر انجام میشود و روی صحنه هم نوازندگان مختلفی با آنها حضور دارند و مدل کارشان تا حدی با تعاریف جهانی یک بند پاپ فاصله دارد. مسیح و آرش عدلپرور دو چهرهای هستند که سال گذشته به عرصه رسمی موسیقی وارد شدند اما از چند سال قبل کارهایشان در میان مخاطبان شنیده شده بود. آنها علاوه بر خوانندگی کار آهنگسازی و ترانهسرایی را انجام میدهند و تا حدودی مدل کارشان شبیه به بندهایی است که پيشتر به آنها اشاره شده بود. «دات بند» نيز به خوانندگی شبیر عبیری و با موسیقی فرشاد بیات تا کنون قطعاتی را با اشعار شعرای سرشناس معاصر منتشر کرده است. آنها در قالب پروژهای به نام نیماییها قطعه لحظه دیدار را منتشر کردهاند؛ همچنین قطعه پرنده مردنیست را هم با شعری از فروغ فرخزاد تولید و عرضه کردند. در کارهای این گروه از سازهای آکوستیک و ارکستر زهی استفاده میشود و مدل آثارشان پاپ بازاری نیست. نکته جالب دیگر هم در ادامه بحران اسامی در موسیقی ایران این است که غیر از داتبند گروهی هم به نام دات وجود دارد که خواننده آن شهره سلطانی است و کنسرت هم برگزار کرده است!
در نهايت موسيقي پاپ پس از فراز و فرودهاي بسيار به امروز رسيده است.شايد اساسي ترين مشكل اين سبك موسيقي را بايد ضعف در آهنگسازي دانست.اگر آثار استاد همایون خرم یا استاد بابک بیات را همه همچنان با نام خود این افراد میشناسند،علتش این است که در آن آثار نقش آهنگساز چیزی فراتر از نقش آهنگساز در موسیقیهای پاپ امروز بود. امروز شاید یک موسیقی پاپ حتی بدون ملودی ساخته شود و به خاطر تنظیم و اجرای خوبش در کوتاهمدت گل کند اما چنین موسیقیهایی عمر طولانی ندارند.اینکه در صنعت موسیقی پاپ با این همه گستردگی به جای سالانه 40،50 موسیقی خوب. چهار يا پنجقطعه معروف و ماندگار تولید شود، خبر از وضع نهچندان خوب موسیقی پاپ میدهد؛ حالا بماند که در تمام این سالها حتی یک قطعه پاپ فارسیزبان هم نتوانست از محدوده این کشور خارج شود و جمعیت گستردهتری را از مردم دنیا جذب خود کند. موسیقی در كشور ما، جز هنرهای فطری و ذاتی مردم ایران زمین است.اما در بسیاری از موارد این موسیقی روند عادی خود را طی كرده و همواره خوراك بعضی از طبقات جامعه بوده است، نه همه آنها.