«عبدالحمید» ما کو!؟
جلال چنور، وکیل دادگستری و تحلیل گر سیاسی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز، نوشت:
«مولوی عبدالحمید» بعنوان امام جمعه اهل سنت زاهدان که منصوب نهادهای رسمی است اما بهگونهای شجاعانه از حاکمیت انتقاد میکند که گوئی در رگهایش خون «شیعه حسینی» جاری است!
با این شجاعت ستودنی خود تا کنون توانسته «نظام »را به اعزام هیأتی جهت تحقیق و البته دلجویی از مظلومین حادثه اسفبار جمعه زاهدان وادارد.
عبدالحمید اگرچه در ظاهر امام جمعه اهل سنت است اما از منظر فرهنگ شیعی ناب نمونه بارز آزاد مردی است که امام شیعیان «حسینِ شهید» در آخرین ساعات عمر پر برکت خود توصیه بدین آزادمردی کرد.
برخلاف آنچه که در رسانههای بدخواه و بیگانه تبلیغ میشود همین اظهارات شجاعانه و بی پروای مولوی عبدالحمید دلیل بارزی بر وجود آزادی بیان (تا حد قابل قبول) در نظام جمهوری اسلامی است اما آنچه نگارنده را بر تنظیم این سطور واداشت تقبیح انفعال و عملکرد بخش قابل توجهی از «مولویهای جامعه شیعی» است که با کمال تاسف، وضعیت جامعه را بگونهای رقم زدهاند که از ترس فشار گروههای داغتر از آش! جسارت بیان واقعیات و مشکلات فرزندان جامعه شیعی را ندارند.
به اظهارات بعضی از متولیان فرهنگی کشور در مدت اعتراضات اگر دقت کنیم به عمق فاجعه پی میبریم:
صفار هرندی بعنوان نظریه پرداز فرهنگی و بعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد دولت مهرورزی! در آئین گرامی داشت شهدای شاهچراغ میگوید: «دستگیر شدگان هیچ قرابتی با نماز ندارند!»
و البته وزیر دولت مهرورز بی آنکه کلاهش را بالاتر بگذارد سعی میکند سهل گیری بعضی دولتها را مسبب آن جلوه دهد ولی نمیگوید «بین سختگیری دولتها و و نماز خوان شدن جوانان چه رابطهای برقرار است!»
رحیم پور ازغدی نظریه پرداز مشهور هم در نشست بصیرتی جهاد تبیین چنین میگوید که: «طبق گزارشات در جیب یک سوم معترضین گل پیدا شده است». کاش بولتن حاوی گزارش ارسالی برای جناب رحیم پور ذکر میکرد که آیا لباس سایر معترضین دارای جیب بوده یا خیر! تا شاید بتوان بهجای یک سوم آمار بیشتری را در محاسبات آورد.
ریاست دادگستری استان گلستان نیز با این اظهار که «حتی یک نفر از بازداشتیها نماز خوان نبود» بیان داشته که البته سعی کردیم در مدت بازداشت آموزههای دینی را به آنان تعلیم دهیم!
اینکه تعلیم آموزههای دینی در شرایط بازداشت چقدر مؤثر بوده را باید از تراکم نمازگزاران محلههای افراد بازداشت شده جویا شد که رو به تزاید گذاشته یا خیر!
بیان مسائل اسفبار فرهنگی از زبان کسانی که خود بخشی از بدنه مسئولین کشور بوده و هستند تعجبآور است.
بطور قطع بیان درد از سوی امثال صفار هرندی و رحیم پور ازغدی و دیگران برای حل مشکل امروز جامعه شیعی که بخشی از جوانان آن دین گریز شدهاند نسخه شفابخشی نیست، آنچه در جامعه شیعی کمرنگ شده «خصال ناب شیعی» متأثر از تربیت ائمه شیعه هست که امروز در رفتار غیر شیعه همچون «عبدالحمید» بروز و ظهور بیشتری دارد.
این واقعیت که اعتراضات اهل سنت زاهدان از بستر نماز جمعه هدایت و پیگیری میشود ولی اعتراضات جوانهای شیعه در محفلهای غیر دینی رقم میخورد دردآور و هولناک است و این امر جز با ضعف عملکرد مسئولین رقم نخورده است.
وقتی امام آزاده شیعیان میفرماید: اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید یعنی پایه و مایه انسانیت آزادگی و حریّت است که دیانت مایه زینت درخت انسانیت میگردد.
در شرایطی که بخشی از «مولویهای شیعه» برای حفظ میز و منبر و جاه و مکانت خود از بیان حقایق دم فرو میبندند و بهجای «نصیحت شجاعانه»، تملق را انتخاب میکنند، نباید توقع داشت که جوان شیعی انتقاد و اعتراض خود را در بستر درست بیان نماید.
هرچند مجیزگویانی هستند که سعی میکنند وانمود کنند دامنهی معترضان به چند هزار نفر بیشتر نمیرسند اما واقعیت میدانی در اعتصابات ۳ روزه بازاریان بیشتر شهرهای ایران نشان داد نباید دلخوش به گزارشات غیر واقعی شد و چنین پنداشت که اکثر مردم از شرایط حکمرانی رضایت دارند.
واقعیت این است که بسیاری از بازاریانی که در تشییع جنازه سردار سلیمانی شرکت جستند در همنوایی با اعتراضات نیز مغازه خود را بستند تا صدای بلند و عمیق اعتراض خود را به گوش حاکمان برسانند بنابراین این تحلیل که با دو دسته بندی کامل از مردم طرف هستیم کاملا بی پایه و غلط است و تا دیر نشده بایستی به نصیحت مولوی های آزاده گوش داد و از حکمرانی نادرست عدول کرد.
نگارنده برای آنکه همچون صفارها و ازغدیها در مهلکه لفاظی گرفتار نگردد و فقط درد را نگفته باشد پیشنهاداتی را به جهت اصلاح امور مسطور میدارد شاید منشأ اثر واقع گردد:
۱- مجوز بیان اعتراضات برای احزاب درخواست دهنده طبق قانون اساسی صادر گردد و به بهانه تضمین امنیت مانع برگزاری اعتراضات نشوند تا فرهنگ بیان اعتراض در بستر سالم نهادینه شود.
۲- مکان آغاز اعتراضات از مصلاهای نماز جمعه منظور گردد تا خاستگاه اعتراضات در جامعه شیعی مکانهای مذهبی باشد نه رسانه های بیگانه.
بطور قطع امامت جمعه موقت روز جمعه اعتراض باید گزینه ای از روحانیون منتقد باشد، فی المثل سید محمد خاتمی اگر سالی یکبار نماز جمعه اعتراضی شیعیان را برگزار نماید آسمان به زمین نمی آید و احیاناً مؤمنانی چون شریعتمداری میتوانند نماز خود را اعاده یا آن جمعه را در سال استراحت نمایند!
۳- نظام ، حاکمیت و مابه المراد! به نامه ها و نصایح محرمانه دلسوزان توجه بیشتری نموده و در کنار خواندن گزارشات بولتن هایی همچون فارس کمی هم گزارشات دیگران را مورد مداقّه قرار دهند.
منبع: ensafnews-387672