بیگانگی دانشآموزان با ادبیات عرفانی
همین ماندگاری متون و اشعار فارسی در ذهن نسل گذشته که برای آنها نوستالژی شده است گاهی باعث حرف و حدیثها و مخالفتهایی در برابر تغییر متن کتابهای ادبیات میشود. این در حالی است که تفکرات و حتی زبان نسلها با یکدیگر متفاوت میشود. برهمین اساس، باید در متون کتابهای ادبیات نیز تغییراتی صورت گیرد.
اینکه این بازنگریها تا چه حد مطابق با استانداردهای آموزشی، مناسب سنین دانشآموزان و در شأن حفظ ادبیات کهن پارسی ماست بحثی جداگانه است. شهرآرا در نظر دارد طی دو بخش، به بررسی وضعیت ادبیات کلاسیک و معاصر در کتابهای فارسی تا پایان مقطع دیپلم بپردازد. مطلب پیش رو دستاورد گفتوگوی ما با دکتر علیرضا قیامتی، استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی و عضو شاخه توس بنیاد فردوسی، درباره وضعیت ادبیات کلاسیک در کتابهای درسی است.
وضعیت ادبیات حماسی
نگرانکننده نیست
دکتر قیامتی نظر مثبتی به تغییرات کتابهای فارسی طی چند سال اخیر دارد. او میگوید از حق نگذریم، طی دو سه سال اخیر، با رویکردی بسیار عالی، شاهد درج اشعار شاهنامه و زندگی فردوسی در کتابها بودهایم. به اعتقاد او، در بخش ادبیات حماسی، ٨٠ درصد نقایص کتابهای درسی گذشته برطرف شده است و در حال حاضر نگرانیای در این زمینه وجود ندارد. این استادیار دانشگاه بیان میکند: پشت جلد بسیاری از کتابها با مفاهیم ملی روبهرو هستیم. برای نمونه، پشت جلد کتاب اول دبستان، نقشه و پرچم ایران است با شعر کودکانهای بسیار زیبا با همین محتوا. پشت جلد کتاب ششم دبستان، شعری از دکتر حداد عادل در توصیف زبان فارسی دری آمده است یا مثلا پشت جلد کتاب سوم دبستان، عکس آرامگاه سعدی با شعر زیبای «چه خوش گفت فردوسی پاکزاد» دیده میشود.
او از اینکه درسهایی چون «هفتخوان رستم» و «نمادهای شاهنامه» در کتابهای درسی دانشآموزان گنجانده شده است ابراز خرسندی میکند و میگوید: فکرمیکنم در پایه دوم دبستان است که بچهها نخستینبار با نام فردوسی آشنا میشوند. این درس داستان سفر خانوادهای به مشهد است که بعد از زیارت حرم، برای دیدن آرامگاه فردوسی میروند. درس یادشده زمینه خوبی میدهد تا مشهد به عنوان شهری که هم نماد ملی و هم مذهبی دارد معرفی شود. تصاویری از شاهنامه و آرامگاه را هم در خود دارد که بسیار شایسته و زیباست.
این پژوهشگر با یاد کردن از کتاب فارسی دوم دبستان، حجم اشعار شاهنامه در این کتاب را خوب ارزیابی میکند و میافزاید: در کتاب فارسی پنجم، دیگر به وضعیتی ایدهآل میرسیم زیرا حجم زیادی از اشعار ملی را در آن میبینیم.
جای اشعار عاشقانه شاهنامه
در کتابها خالی است
به نظر قیامتی، حدود ٩۵ درصد اشعاری که از شاهنامه در کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه اول آمده است مضامین اخلاقی و تربیتی دارد و این نقطه ضعفی است که باید برطرف شود: گرچه بخش مهمی از شاهنامه را همین آموزههای اخلاقی در بر میگیرد، جای صحنههای حماسی و ملی شاهنامه در کتابهای درسی خالی است، اشعاری همانند «ندانی که ایران نشست من است/ جهان سربهسر زیر دست من است» یا «چو ایران نباشد تن من مباد». از این گذشته، حتی سایهای از صحنهها و اشعار عاشقانه شاهنامه در کتابهای درسی نیامده و جای ابیات دیگری نیز که در ستایش خرد و دانایی و انسانیت و صلح و دوستی سروده شده است خالی است.
او آمدن درسی درباره آرش کمانگیر و سلسله هخامنشیان و کورش کبیر را نیز به فال نیک میگیرد و معتقد است این درسها باعث افزایش حس و عرق ملی دانشآموزان میشود.
اشعار انتخابشده با سن دانشآموزان متناسب نیست
افزون بر ادبیات حماسی و ملی، این مدرس دانشگاه به بررسی وضعیت دیگر متون کهن نیز در کتابهای درسی میپردازد. او میگوید باید ادبیات کلاسیک در کتابهای درسی بازبینی شود زیرا در وضعیت موجود، اشعار متناسب با سن دانشآموزان انتخاب نشدهاند: وزن و ریتم شعر نقش بسیار مهم و اثرگذار در جذب دانشآموزان به اشعار کلاسیک و حفظکردن ابیات دارد. فکر میکنم در کتاب فارسی هفتم است که نوجوان نخستینبار به نام مولانا برمیخورد و این اشعار را میخواند که «ای خدا ای فضل تو حاجتروا/ با تو یاد هیچکس نبود روا» که وزن سنگینی است و بهتر بود اشعاری با وزن راحتتر آورده میشد.
درج زندگینامههای مختصر و صرفا چندخطی از شاعران کهن در کتابهای درسی از موارد دیگری است که این مدرس دانشگاه مطرح میکند. به نظر قیامتی، این جذابیت و کشش وجود دارد که نوجوانان دستکم در یک یا دو صفحه، این زندگینامهها را در قالب داستان بخوانند.
تاریخ ادبیات رشته ادبیات و علوم انسانی بینقص است
وضعیت ادبیات عرفانی و غنایی نیز در کتابهای آموزشیمان جای مکث و بررسی بسیاری دارد. به اعتقاد این پژوهشگر ادبیات فارسی، کودکان و نوجوانان ما به هیچ عنوان عرفان را نمیشناسند. این در حالی است که زبان فارسی عاشقانهترین وعارفانهترین زبان دنیاست. او خاطرنشان میکند: ما نباید صورت مسئله را که همان ادبیات عاشقانهمان است پاک کنیم، بخشی که دستکم نیمی از حجم ادبیات ما را به خود اختصاص داده است. نوجوان ما باید دریابد عشقی که در ادبیات ما مطرح است بسیار پاک و شورانگیز و بهدور از همه شائبههای هوسآلود است.
دکتر قیامتی آوردن برخی ابیات از بعضی شاعران کهن را در کتابهای درسی غیرضرور میخواند. به نظر او، گنجاندن متنی از کتاب «فرج بعد از شدت» که یک کتاب سنگین خاص فلسفی در سده ششم است یا «خاطرات اعتمادالسلطنه» از همین موارد است که هیچ دستاوردی برای دانشآموزان نخواهد داشت، جز اینکه آن را برای گرفتن نمره بخوانند.
او درباره کتابهای ادبیات دوره متوسطه دوم نیز میگوید: تاریخ ادبیات سال دوم و سوم در رشته ادبیات و علوم انسانی، بسیار عالی و تقریبا بینقص است اما دانشآموزی که در این رشته تحصیل نمیکند با ادبیات کلاسیک بسیار کم سر و کار دارد در حالی که نباید اینطور باشد که او تا پایان دوران تحصیلش فقط دوبار شعر حافظ را بخواند! نباید از شاهنامه فقط دوداستان در کتابهایش ببیند. شایسته است دستکم هر سال دو درس را به فردوسی و شاهنامه اختصاص دهند؛ ضمن اینکه اشعاری انتخاب شوند که تمام جنبههای شاهنامه را در بر بگیرند.
کتابها برای نسلهای مختلف
باید بازنگری شوند
او با بیان اینکه کتابهای درسی باید مطابق با زمان خود و گنجینه لغات هر نسل بازنگری شوند ابراز میکند: این نکته را هم در نظر داشته باشیم که همه شاعران را نمیتوانیم از نگاه ایدئولوژی آنها بسنجیم. به هر حال، هر یک از آنها جهانبینی و نگاه خودشان را دارند. قرار نیست اگر میخواهیم نمادی ملی را مطرح کنیم، حتما چهارچوب فکری او را نیز بپذیریم. میتوانیم شعری از هر شاعر درکتابهای درسی بگنجانیم که با اهداف ما نیز همخوانی داشته باشد.
قبلا گفته میشد پرداختن به آریو برزن در کتابهای درسی تابو است. دیدیم این تابو شکست. به هر حال، او قهرمان ملی پیش از اسلام و بخشی از افتخارات ماست.