واکنشها به بیانیه میرحسین درباره اعتراضات
میرحسین موسوی از معترضین انتخابات سال 88 در واکنش به اتفاقات اخیر بیانیه ای صادر کرد که بازتاب های مختلفی داشت.
شماری از کاربران شبکه های مجازی به این بیانیه واکنش مثبت نشان دادند که ما از انتشار آن معذوریم و افرادی نزدیک به جبهه اصولگرایان هم در این باره واکنش منفی نشان دادند.
این توئیت از حجت الاسلام جلیل محبی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر است که اتفاقات سال 98 را به سال 88 ربط می دهد.
خبرگزاری تسنیم درباره این بیانیه هم نقدی نوشت که خلاصه ای از آن به شرح زیر است:
تا پیش از این در همین برهه نگارنده همین سطور در چندین یادداشت اقدامات و مواضع برخی اصلاحطلبان مانند بیانیه 77نفره را در چارچوب «فرصتطلبی» و اپورتونیسم سیاسی تحلیل و آنها را منتشر میکرد، اما بیانیهها و مواضع اخیر آقایان موسوی و خاتمی و کروبی وضع را بهنحوی رقم زده است که بهنظر میرسد اپورتونیسم بسیار ضعیفتر و ناقصتر از این حرفهاست که بتواند چنین مسائلی را توصیف کند!
فرصتطلبی و اپورتونیسم یک اصطلاح منفی سیاسی است و درباره افرادی اطلاق میشود که ناجوانمردانه از یک موقعیت سیاسی ــ اجتماعی بهسود جریان خود بهره میگیرند، امّا آیا این اصطلاح میتواند بهخوبی توصیفگر مواضع مثلث فوقالذکر باشد؟ بعید است! امّا چرا؟
بیشتر بخوانید:
واکنش سیدمحمد خاتمی به وقایع اخیر کشور: نیازمند بهبود حکمرانی هستیم
اولاً آقایان موسوی و کروبی و خاتمی عملاً جزو مهمترین حامیان سیاسی جناب آقای روحانی در انتخابات 92 بودند؛ حمایتهای جناب محمد خاتمی از آقای روحانی بهحدی بود که آقای رئیسجمهور گمان میکرد بدون حمایت خاتمی و هاشمی اساساً او امکان رأیآوری نداشته است؛ به همین دلیل بود که روحانی در اولین اطلاعیه خود پس از انتخاب به ریاستجمهوری در سال 92 که از صداوسیما پخش شد رسماً از آقای محمد خاتمی و آیتالله هاشمی رفسنجانی بهدلیل حمایت مؤثر از خودش تشکر کرد!
این حمایتها بهاندازهای (هم در سال 92 و هم در سال 96) پررنگ بود که یکی از روزنامههای صبح امروز کشور (فرهیختگان) آقای خاتمی را رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در سالهای 92 و 96 توصیف کرد.
امّا میرحسین موسوی نیز امروز در بیانیهای عجیب اغتشاشگران را «شهید» و جمهوری اسلامی را بهدلیل مقابله با آنها محکوم کرده است، تصمیم بنزینی بهپیشنهاد دولت تحت حمایت خود را تصمیمی «غیرمعقول»، «کاسبکارانه» و «مخالف اقشار مستضعف» خوانده است که جان مردم و فرودستان را به لب رسانده است! و این در حالی است که آقای موسوی جزو حامیان اصلی و فراخوانان اوّل رأی به همین دولتی است که سیاستهای آن را موجب رسیدن جان مردم و فرودستان به لب میخواند، اما به هیچ وجه حاضر نیست حتی ذرهای مسئولیت در قبال روی کار آوردن چنین دولتی بپذیرد!
ثانیاً و مهمتر اینکه دولت فعلی غیر از آنکه رئیسش (آقای روحانی) مشخصاً و صراحتاً تحت حمایت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی بود و تبلیغات آنان و ترساندن از رقبایشان نقش قابل توجهی در رأیآوری او داشت، امّا هم بهجهت کارگزاران و مهمتر از آن بهجهت «ایدهی حکمرانی»اش نهتنها خوشایند اینان، بلکه اساساً آرزوی موسوی و کروبی و خاتمی بود!
مروری بر کارگزارانی که در این دولت حاضرند، بهویژه شیخالوزرایش! (آقای زنگنه) که یک چهرهی محوری در همین تصمیم بنزینی است و اساساً همو بود که با لغو بهغایت خسارتبار مصوبهی سهمیهبندی بنزین باعث خسارات چند هزار میلیاردی به کشور شد، وزیر مورد علاقه همین آقایان موسوی و کروبی بوده است!
هرچند نحوهی دولتداری آقای روحانی بهنحوی است که حتی فردی مانند آقای کرباسچی از حامیان جدی کارگزاران و ایدهای دولت آقای روحانی نیز نمیتواند شرمندگی خود را از آن اعلام نکند، امّا اعلام برائت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی از این دولت و فرار به جلوی آنها و محکوم کردن اتفاقات اخیر و خالیکردن شانهی خود از زیر بار مسئولیت و وضعیتی که برای مردم پدید آوردهاند، بیش از آنکه با عبارات و اصطلاحاتی مانند اپورتونیسم در علم سیاست قابل توصیف باشد، با مازوخیسم و اسکیزوفرنی در علم روانشناسی قابل انطباق است!
اسکیزوفرنی حالتی در روانشناسی است که فرد دچار توهم میشود و آنچه را ناواقعی است واقعی میبیند و مازوخیسم مربوط به وضعیتی است که فرد به خود آسیب میزند و با خویشتن دچار مشکلات سنگین میشود! بدین ترتیب، درگیریای که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی با دولت آقای روحانی پیدا کردهاند، غیر از آنکه فرصتطلبی و بیمسئولیتی است، در حکم درگیری با خویشتن و زخمزدن به خود هم هست! چه آنکه دولت آقای روحانی در واقع چیزی غیر از آرزوها و کاردستی آقایان نیست.
این توئیت از حجت الاسلام جلیل محبی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر است که اتفاقات سال 98 را به سال 88 ربط می دهد.
خبرگزاری تسنیم درباره این بیانیه هم نقدی نوشت که خلاصه ای از آن به شرح زیر است:
تا پیش از این در همین برهه نگارنده همین سطور در چندین یادداشت اقدامات و مواضع برخی اصلاحطلبان مانند بیانیه 77نفره را در چارچوب «فرصتطلبی» و اپورتونیسم سیاسی تحلیل و آنها را منتشر میکرد، اما بیانیهها و مواضع اخیر آقایان موسوی و خاتمی و کروبی وضع را بهنحوی رقم زده است که بهنظر میرسد اپورتونیسم بسیار ضعیفتر و ناقصتر از این حرفهاست که بتواند چنین مسائلی را توصیف کند!
فرصتطلبی و اپورتونیسم یک اصطلاح منفی سیاسی است و درباره افرادی اطلاق میشود که ناجوانمردانه از یک موقعیت سیاسی ــ اجتماعی بهسود جریان خود بهره میگیرند، امّا آیا این اصطلاح میتواند بهخوبی توصیفگر مواضع مثلث فوقالذکر باشد؟ بعید است! امّا چرا؟
بیشتر بخوانید:
واکنش سیدمحمد خاتمی به وقایع اخیر کشور: نیازمند بهبود حکمرانی هستیم
اولاً آقایان موسوی و کروبی و خاتمی عملاً جزو مهمترین حامیان سیاسی جناب آقای روحانی در انتخابات 92 بودند؛ حمایتهای جناب محمد خاتمی از آقای روحانی بهحدی بود که آقای رئیسجمهور گمان میکرد بدون حمایت خاتمی و هاشمی اساساً او امکان رأیآوری نداشته است؛ به همین دلیل بود که روحانی در اولین اطلاعیه خود پس از انتخاب به ریاستجمهوری در سال 92 که از صداوسیما پخش شد رسماً از آقای محمد خاتمی و آیتالله هاشمی رفسنجانی بهدلیل حمایت مؤثر از خودش تشکر کرد!
این حمایتها بهاندازهای (هم در سال 92 و هم در سال 96) پررنگ بود که یکی از روزنامههای صبح امروز کشور (فرهیختگان) آقای خاتمی را رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در سالهای 92 و 96 توصیف کرد.
امّا میرحسین موسوی نیز امروز در بیانیهای عجیب اغتشاشگران را «شهید» و جمهوری اسلامی را بهدلیل مقابله با آنها محکوم کرده است، تصمیم بنزینی بهپیشنهاد دولت تحت حمایت خود را تصمیمی «غیرمعقول»، «کاسبکارانه» و «مخالف اقشار مستضعف» خوانده است که جان مردم و فرودستان را به لب رسانده است! و این در حالی است که آقای موسوی جزو حامیان اصلی و فراخوانان اوّل رأی به همین دولتی است که سیاستهای آن را موجب رسیدن جان مردم و فرودستان به لب میخواند، اما به هیچ وجه حاضر نیست حتی ذرهای مسئولیت در قبال روی کار آوردن چنین دولتی بپذیرد!
ثانیاً و مهمتر اینکه دولت فعلی غیر از آنکه رئیسش (آقای روحانی) مشخصاً و صراحتاً تحت حمایت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی بود و تبلیغات آنان و ترساندن از رقبایشان نقش قابل توجهی در رأیآوری او داشت، امّا هم بهجهت کارگزاران و مهمتر از آن بهجهت «ایدهی حکمرانی»اش نهتنها خوشایند اینان، بلکه اساساً آرزوی موسوی و کروبی و خاتمی بود!
مروری بر کارگزارانی که در این دولت حاضرند، بهویژه شیخالوزرایش! (آقای زنگنه) که یک چهرهی محوری در همین تصمیم بنزینی است و اساساً همو بود که با لغو بهغایت خسارتبار مصوبهی سهمیهبندی بنزین باعث خسارات چند هزار میلیاردی به کشور شد، وزیر مورد علاقه همین آقایان موسوی و کروبی بوده است!
هرچند نحوهی دولتداری آقای روحانی بهنحوی است که حتی فردی مانند آقای کرباسچی از حامیان جدی کارگزاران و ایدهای دولت آقای روحانی نیز نمیتواند شرمندگی خود را از آن اعلام نکند، امّا اعلام برائت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی از این دولت و فرار به جلوی آنها و محکوم کردن اتفاقات اخیر و خالیکردن شانهی خود از زیر بار مسئولیت و وضعیتی که برای مردم پدید آوردهاند، بیش از آنکه با عبارات و اصطلاحاتی مانند اپورتونیسم در علم سیاست قابل توصیف باشد، با مازوخیسم و اسکیزوفرنی در علم روانشناسی قابل انطباق است!
اسکیزوفرنی حالتی در روانشناسی است که فرد دچار توهم میشود و آنچه را ناواقعی است واقعی میبیند و مازوخیسم مربوط به وضعیتی است که فرد به خود آسیب میزند و با خویشتن دچار مشکلات سنگین میشود! بدین ترتیب، درگیریای که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی با دولت آقای روحانی پیدا کردهاند، غیر از آنکه فرصتطلبی و بیمسئولیتی است، در حکم درگیری با خویشتن و زخمزدن به خود هم هست! چه آنکه دولت آقای روحانی در واقع چیزی غیر از آرزوها و کاردستی آقایان نیست.