پای یک زن در میان است
با صدور حکم قصاص پزشک تبریزی کمکم رازهای جنایت این پرونده مرموز برملا میشود. پروندهای پرحاشیه و مبهم که نزدیک به دو سال از رسیدگی آن در دستگاه قضائی میگذرد. دو قصاص برای قتل همسر و مادربزرگ حکمی است که دادگاه تبریز درنهایت برای متهم این پرونده صادر کرده است. این حکم برای تأیید به دیوان عالی کشور ارسال شده و اولیای دم این پرونده منتظرند تا درنهایت قاتل دخترشان به دار مجازات آویخته شود؛ پدر و مادر «المیرا خانلو» دختر جوانی که مهر ماه سال ٩٥ همزمان با ایام محرم به طرز مشکوکی به دلیل مسمومیت در بیمارستان جان سپرد و پس از چند روز همسر این دختر جوان یعنی دکتر علیرضا صلحی به عنوان مظنون اصلی این پرونده دستگیر شد.
البته در آن حادثه مادربزرگ متهم هم به دلیل مسمومیت جان سپرد تا ابهامات این پرونده جنجالی بیشتر شود. اطلاعات ناقص و مبهم باعث شد تا این پرونده حاشیه زیادی داشته باشد. در سکوت مقامات قضائی و انتظامی، ابهام، حاشیه، تردید و جنجال جای همه چیز را در این پرونده گرفت. البته اظهارات ضدونقیض متهم هم به این حواشی دامن میزد. درنهایت اما مراحل بازجویی این پرونده به پایان رسید و از مهر ماه سال گذشته برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. مراحل دادگاه هم در همان سکوت خبری یکی پس از دیگری برگزار شد و درنهایت در آخرین روزهای سال گذشته خبر اتمام دادگاه و صدور حکم نهایی از سوی مقامات قضائی آذربایجان شرقی دوباره همه نگاهها را به این پرونده و سرنوشت متهم اصلی این پرونده معطوف کرد.
حالا دو حکم قصاص برای علیرضا صلحی آخرین خبر این پرونده است. با وجود این او هنوز به قتل اعتراف نکرده اما همه شواهد و مدارک نشان میدهد که او با استفاده از قرص فسفین یا همان قرص برنج همسر و مادربزرگش را به قتل رسانده است. اما انگیزه او از این جنایت چه بوده، چرا یک پزشک شناختهشده باید همسر و مادربزرگش را به قتل برساند و حتی جان پدر، مادر و برادر خودش را هم به خطر بیندازد؟ اینکه او با همسرش مشکل داشته یا ماجرا چیزی دیگری بوده است؟ این پرسشهایی است که با وجود اعلام حکم قصاص هنوز هم برای خیلیها مبهم و رازآلود است. همین شد تا به سراغ پدر المیرا رفتیم و برای دقایقی با او همکلام شدیم که در ادامه میخوانید:
المیرا چندمین بچه شما بود؟
من دو دختر داشتم. المیرا بچه بزرگ من بود. من و مادرش هم خیلی به او علاقه داشتیم. با اینکه نزدیک دو سال از آن حادثه میگذرد، همسرم هنوز هم بیتاب است. بیشتر شبها از خواب میپرد و برای المیرا گریه میکند. آرزوهای زیادی برای او داشتیم، اما داغ این دختر به دلمان ماند. کاش هیچوقت با علیرضا آشنا نمیشد.
حکم قصاص علیرضا قطعی است؟
بله؛ چند روز پس از آخرین جلسه دادگاه حکم به ما ابلاغ شد. اواسط اسفند ماه سال گذشته بود که ما از طریق وکیل پرونده از این حکم مطلع شدیم.
چند جلسه دادگاه برگزار شد؟
٤ جلسه بود. اولین جلسه مهر ماه سال ٩٦ بود و آخرینش هم اسفند بود و من در همه جلسات حاضر بودم.
با توجه به حضور شما در همه جلسات دادگاه، علیرضا به قتل اعتراف کرد؟
نه او هنوز هم دروغ میگوید و همه چیز را انکار میکند. از همان روز اول دروغ میگفت. اوایل میگفت غذا نذری بوده، بعد گفت دخترم قرص لاغری میخورده و همان باعث مرگ او شده است. هر بار یک داستان جدید تحویل ما میدهد. همه ادعاهای او هم بررسی شده و دادگاه آن را رد کرده است. گزارش پزشکی قانونی هم وجود قرص برنج در غذا را تأیید کرده و علت مرگ هم مسمومیت با این قرص بوده است. با وجود این، او همچنان انکار میکند.
در این مدت با علیرضا یا خانواده او صحبت کردهاید؟
با خودش که نه، اما خانوادهاش چندبار با ما صحبت کردند. آنها هم میگفتند که پسرشان قاتل نیست؛ اما صحبت دیگری نشده است.
یعنی برای گرفتن رضایت با شما تماسی نداشتند؟
هنوز نه، چون حکم از سوی دیوان تأیید نشده است.
علت یا انگیزه احتمالی او چه بوده؟
این پرونده هنوز در حال رسیدگی است و جزییاتی دارد که بیانکردنش شاید درست نباشد؛ اما تا جایی که ما اطلاع داریم پای یک خانمی در میان بوده. علیرضا برای همین دست به این جنایت زده است.
بیشتر توضیح دهید؟
علیرضا و المیرا به واسطه یکی از دوستان دخترم با هم آشنا شدند. البته همسر او هم با علیرضا دوست بود. درواقع این خانم این دو را با هم آشنا کرد اما چند ماه قبل از آن حادثه علیرضا با این خانم ارتباط گرفته است؛ از همان زمان هم رفتارش به کلی تغییر کرد. مدارک کافی وجود دارد و مسائل دیگری هم هست که الان نمیتوانم آن را بیان کنم.
آن خانم هم از طرف دادگاه احضار شد؟
او خارج از کشور است و دسترسی به او نیست. از همسرش هم هیچ رد و نشانی به دست نیامده اما وجود ارتباط علیرضا با این خانم
قطعی است.
اگر این انگیزه قتل المیرا باشد، چرا مادربزرگش را به قتل رسانده، ضمن آنکه اگر اقدامات به موقع پزشکی نبود، احتمال داشت پدر و مادر و برادر علیرضا هم در اثر مسمومیت کشته شوند؟
همه اقدامات او حسابشده و از روی نقشه قبلی بوده. درواقع از سم در غذاها طوری استفاده کرده که المیرا کشته شود. علیرضا از قبل سناریوی این جنایت را نوشته بود، به همه چیز آن هم فکر کرده بوده اما کهولت سن مادربزرگش و مرگ او در اثر مسمومیت نقشه او را خراب کرد؛ درواقع او فقط میخواسته المیرا را به قتل برساند.
علیرضا سابقه پرخاشگری یا رفتار مشکوک داشت؟
نه، اصلا. یعنی از وقتی که با ما آشنا شد، همیشه موجه و آرام بود. دوستانش هم خیلی به او اعتماد داشتند. همانطور که گفتم رفتارش یکدفعه تغییر کرد. البته در بررسیهای انجامشده مشخص شد که یکبار هم در دوران دانشجویی در زمان امتحانات پایان ترم، همکلاسیهایش را مسموم کرده بوده تا خودش نمره بالایی بگیرد.
یکی از حکمهای قصاص به دلیل قتل مادربزرگش صادر شده است. یعنی خانواده خودش هم میخواهند او
اعدام شود؟
دایی علیرضا رضایت نداده است. البته من شنیدم که در ازای دریافت دیه از قصاص او منصرف میشود.