خداحافظ آقای باوی خوشغیرت
کریم باوی هم کوچ غریبانهای داشت همچون بسیاری از ستارههای دهه 60 که در کنج عزلت غزال خداحافظی را خواندند. باوی در زمانهای که خبری از اینترنت، موبایل و فضای مجازی نبود نامآشنا برایمان بود. جلد مجله ورزشی آن دوره که بهسختی فراوان پیدا میشد گاهی عکسی از باوی پویایی ویژهای پیدا میکرد. ستارهای که هرچند تعداد بازیهای ملیاش از عدد 23 عبور نکرد اما در همین زمان 10 گل برای تیم ملی به ثمر رساند. پرشهای باوی به کابوسی برای مدافعان تیمهای مقابل تبدیلشده بود. نگاهی به گلهای این مرد زحمتکش و قدر ندیده خرمشهری هنوز هم مو به تن آدم سیخ میکند. فیلمهای رنگ و روفته بهجامانده از پرشهای باوی حتی علی دایی را هم به تعجب وا خواهد داشت. جالب اینکه هنر او هرچند در جدالهایی هوایی بیشتر مشخص میشد اما در نبردهای زمینی هم باوی راه گلزنی را خوب میدانست. بههرحال ستارههای دهه 60 فوتبال ایران و امثال باوی ها از بدحادثه درزمانی چهره شدند که در فوتبال ایران از پول خبری نبود. پولی که از دهه هفتاد به بعد وارد فوتبال ایران شد و چه بسیار بازیکنان بیاستعدادی را تا عرش برد؛ اما امثال باوی ها هرگز از این خوان بیدریغ بهرهای نبردند. بیوفاییها به این ستارههای دهه 60 و مشکلات فراگیر مالی بسیار از چنین بازیکنانی را به کنج خانه فرستاد. آنها که زمانی تماشاگران برایشان سرو دست میشکستند اما زمانه کاری که ترجیح دادند به خلوت تنهایی خودشان پناه ببرند. کریم باوی در چند دهه اخیر بهندرت در رسانهها ظاهر میشد و تنها برنامه 90 عادل فردوسی پور و چند مصاحبه باعث شد دوباره خاطرات خاک گرفته تکانی بخورد. فوتبال ایران به امثال باوی ها بدهکار بوده و تا ابد بدهکار میماند. فوتبال مردهپرستی که ستارههایش را به باد فراموشی سپرده و تنها زمان مرگ سراغشان میرود. همینالان هم چه بسیار فوتبالیستیهایی که همچون باوی در گوشه و کنار کشور از یادها رفتهاند و هرگز کسی سراغی از آنها نمیگیرد. در این سالها چه بسیار ستارههایی که غزل خداحافظی را اوج گمنامی سرودهاند و تنها مرور همان مجلات قدیمی یادآور خاطرات شیرنشان شده است. همان زمانی ک تورق همان مجلات با شکل و شمایل خودش ما را از تهران به مازندران میبرد و راهی ورزشگاه 22 بهمن اصفهان میکرد. از باغشمال تبریز به تختی اهواز سفر میکردیم تا در جریان لیگ قدس با ذکر جزئیات قرار بگیریم. پیشازاین لیگ هم مسابقات باشگاههای تهران گل سرسبد بازیها بود. از نامها اکنون تعدادی در قید حیات بوده و عدهای هم راهی دیار باقی شدهاند اما یادشان همچنان در خاطر ما دهه پنجاهیها بهوضوح نقش بسته است. اصلا حس و حالی که آن زمان با خواندن آن مجلات و دیدن عکسهای باوی و همبازیانش دیگرش میدیدم هرگز دیگر تکرار شدنی نیست. حتی جام جهانی ظرفیت تکانههایی چون گلزنی امثال باوی را در ما برنمیانگیزد. دهه شصت قصهای خاص خودش را داشت که تنها با آدمهایش قابلدرک بود. خداحافظ آقای باوی خوشغیرت که دنیای دیگری برایمان ساخته بودی.