بیوگرافی احمد زیدآبادی از روزنامه نگاری تا زندان و خداحافظی
احمد زیدآبادی (ahmad zeidabadi) متولد سال 1344 در زیدآباد سیرجان، روزنامه نگار، نویسنده و تحلیل گر سیاسی است. زیدآبادی که سابقه زندانی شدن و تبعید را دارد، در روزهای اخیر او به دلیل فحاشی و تهدید به قتل از دنیای سیاست خداحافظی کرد.
احمد زیدآبادی نویسنده کتاب های به نام دین و دولت در اسرائیل، از سرد و گرم روزگار، بهار زندگی در زمستان تهران و الزامات سیاست در عصر ملت است. زیدآبادی جوایز قلم زرین آزادی و آزادی مطبوعات جهانی سازمان یونسکو ۲۰۱۱ را دریافت کرده است. در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا اطلاعات بیشتری از زندگی شخصی و فعالیت های ایشان را در اختیار شما قرار دهیم.
مشخصات
مشخصات فردی
نام کامل |
احمد زیدآبادی |
تاریخ تولد (سن) |
9 شهریور1344 |
محل تولد |
سیرجان |
شغل |
روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی |
مشخصات خانوادگی
نام همسر (همسران) |
مهدیه محمدی |
نام فرزندان (سال تولد) |
پرهام، پارسا و پویا |
مشخصات تحصیلی
دانشگاه |
دانشکده حقوق دانشگاه تهران |
رشته تحصیلی |
علوم سیاسی |
مدرک |
دکتری |
بیوگرافی کامل احمد زیدآبادی
کودکی و اوایل زندگی
احمد زید آبادی در روز سه شنبه 9 شهریور 1344 در شهر زیدآباد شهرستان سیرجان استان کرمان به دنیا آمد و هم اکنون 57 سال سن دارد.
تحصیلات
تحصیلات احمد زیدآبادی در مقطع دکتری رشته علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران است.
احمد زیدآبادی و همسرش
همسر احمد زیدآبادی مهدیه محمدی فزرند محمد محمدی گرگانی است. احمد زیدآبادی و مهدیه محمدی سه فرزند پسر به نام های پرهام، پارسا و پویا دارند.
شروع فعالیت
شروع فعالیت احمد زیدآبادی با روزنامه نگاری در سال 1368 در روزنامه اطلاعات بود، در روزنامه همشهری در سال 1373 نیز فعالیت داشت و بیشتر با روزنامه های اصلاح طلب همکاری می کرد. زیدآبادی سردبیر روزنامه آزاد در سال 1378 بود و با هفته نامه شهروند امروز در سال های 1386 تا 1387 همکاری داشت.
احمد زید آبادی عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت و دبیرکلی این سازمان را نیز در کارنامه دارد.
شبکه های اجتماعی
اینستاگرام |
|
وبسایت |
|
تلگرام | ahmadzeidabad |
اینستاگرام احمد زیدآبادی
اینستاگرام احمد زیدآبادی به آدرس ahmadzeidabadiii است. صفحه احمد زیدآبادی در اینستاگرام تا امروز 54 هزار فالو دارد و 1538 پست بارگزاری کرده است.
تلگرام احمدزیدآبادی
تلگرام احمد زیدآبادی به عبارت بهتر کانال تلگرام احمدزیدآبادی به آدرس ahmadzeidabad است که یادداشت های او را به وسیله خودش منتشر می کند.
آثار
دین و دولت در اسرائیل
دین و دولت در اسرائیل عنوان پایان نامه احمد زیدآبادی در سال 1381 است که یک سال بعد توسط ناشر روزنگار در 3000 نسخه چاپ شد.
از سرد و گرم روزگار
از سرد و گرم روزگار کتابی است خودنگار از سرگذشت احمد زیدآبدی. این اوتوبیوگرافی از ابتدا تا پايان دوران كودكی زیدآبادی را در بر می گیرد و در کمتر از دو سال، یازده بار تجدید چاپ شد.
زيدآبادی برای شرح دادن زندگی پسربچهای که در فقر و محرومیت بزرگ شده و با تلاش و پشتکار، خود را به دانشگاه تهران رسانده است، نثری روان انتخاب کرده است و مخاطب روايت او از زندگی پرفراز و نشيبش را تا پایان دنبال می كند.
بهار زندگی در زمستان تهران
بهار زندگی در زمستان تهران کتابی از خاطرات و وقایع زندگی احمد زیدآبادی در دوران دانشجویی و فعالیتهای روزنامهنگاری بعد از آن است.
احمد زیدآبادی در کتاب بهار زندگی در زمستان از چهرههای برجسته اجتماعی و سیاسی دوران خود حرف نوشته است.
الزامات سیاست در عصر ملت
الزامات سیاست در عصر ملت اثری از احمد زیدآبادی است که به گفته خود او به عنوان یک چکیده اثر، از محتوای کاری گسترده که قرار است در آینده انتشار یابد، عرضه شده است.
کتاب گرگ و میش هوای خرداد ماه
کتاب گرگ و میش هوای خردادماه، سومین جلد از سری کتاب های خاطرات احمد زید آبادی است. زیدآبادی در گرگ و میش هوای خرداد ماه ماجراهای زندگیاش را از زمانی که وارد دانشگاه امام حسین میشود تا محاکمه در دادگاه انقلاب و انتخابات مجلس ششم بازگو میکند.
لیست آثار
نام |
سال |
ناشر |
دین و دولت در اسرائیل |
1381 |
روزنگار |
از سرد و گرم روزگار |
1396 |
نی |
بهار زندگی در زمستان تهران |
1397 |
نی |
الزامات سیاست در عصر ملت-دولت |
1397 |
نی |
گرگ و میش هوای خردادماه |
1398 |
نی |
جوایز احمد زیدآبادی
- برنده جایزه قلم زرین آزادی توسط انجمن جهانی روزنامه نگاران و ناشران خبر
- برنده جایزه آزادی مطبوعات جهانی سازمان یونسکو 2011موسوم به «گیلرمو کانو» در سال 1390
- برنده جایزه قهرمان آزادی مطبوعات جهان در سال 2016 توسط بنیاد بینالمللی مطبوعات
حواشی
زندان
احمد زیدآبادی برای نخستین بار در سال 1379 به زندان افتاد. او به جرم تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی 13 ماه در زندان بود.
انتخابات 88
انتخابات 88 برای این فعال سیاسی با اتفاقات زیادی همراه بود.
احمد زیدآبادی در انتخابات ریاست جمهوری 88 حامی کروبی بود و در پی حوادث انتخابات در 24 خرداد دستگیر شد و در نهایت در آذرماه دادگاه او را به شش سال زندان، پنج سال تبیعد به گناباد و محرومیت مادامالعمر از هر گونه فعالیت، مصاحبه، سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی، محکوم کرد.
زیدآبادی با سپری کردن پیش از 2 سال زندان، با محرومیت از حق مرخصی با وثیقه 500 میلیون تومانی به مرخصی48 ساعته رفت و شرط عدم دیدار با مهدی کروبی، میرحسین موسوی و عبدالله نوری را نپذیرفت. این فعال سیاسی در سال 1394 برای گذراندن دوره 5 سال تبعید به گناباد منتقل شد و در نهایت در اول مرداد 1394 مورد عفو عید فطر قرار گرفت و آزاد شد.
انتخابات 1396
احمد زیدآبادی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 به مخالفت اصلاح طلبان از جمله محمد خاتمی و مهدی کروبی که از حسن روحانی حمایت می کردند پرداخت.
انتخابات 1398 و 1400
احمد زیدآبادی با این استدلال که کشور با مشکلات عدیده حل نشده مواجه است و اطلاح طلبان ناتوان از حل مسائل مهم کشور هستند در انتخابات مجلس 1398 و ریاست جمهوری 1400 اصلاح طلبان را به عدم مشارکت و مشروعیت نبخشیدن به انتخابات و تحریم آن دعوت کرد.
نامه احمد زیدآبادی به سید ابراهیم رئیسی
نامه احمد زیدآبادی به ابراهیم رئیسی در یادداشتی با عنوان «پیشنهادهایی که به آقای رئیسی داده بودم» به این شرح است:
جناب آقای سید ابراهیم رئیسی
با عرض سلام
قاعدتاً این نوشته باید با تبریک تصدی پست ریاست جمهوری توسط شما آغاز شود اما اجازه دهید از این کار خودداری کنم چرا که دست تقدیر، جنابعالی را در برهۀ بینهایت خطیری از تاریخ کشورمان در موقعیتی قرار داده است که کوهی از مشکلات همه جانبه بر دوشتان افتاده که به زودی سنگینی طاقتفرسای آن را احساس خواهید کرد.
از قضای روزگار تقدیر کشور نیز به عملکرد شما گره خورده است. اگر شما در حل یا کاهش یا کنترل انبوه مشکلات پیش روی جامعه موفق شوید، ایران آیندهای خواهد داشت و چنانچه شکست بخورید، فرصتی برای فرد دیگری در کار نیست و کشور وارد مرحلهای از بیثابتی و هرج و مرج و ویرانی ناشی از آن خواهد شد که فقط خدا از آخر و عاقبتش آگاه است.
درست به همین دلیل، خواهان موفقیت دولت شما هستم و برای کمک به این منظور، به رغم ضیق اوقات و پرهیزم از تماس با اصحاب دولت و قدرت، ارائۀ پیشنهاداتی چند را خدمتتان پذیرفتم.
دولت شما با دو دسته مشکل روبروست. دستۀ نخست مشکلاتی که ریشۀ تاریخی دارند و حل آنها زمانبر است و دستۀ دوم مشکلاتی که به دلیل پارهای کژفهمیها و بدسلیقگیها جانب جامعه را گرفته و با یک دستور قابل حل و فصل است. شما برای اینکه صبر و حوصلۀ مردم را برای حل مشکلات نوع نخست به دست آورید، لازم است رفع مشکلات نوع دوم را در جدول زمانبدی کوتاه مدتی در دستور کار خود قرار دهید.
به عبارت روشنتر، مشکلات زیربنایی و اقتصادی، اگر برنامهای صحیح و کارشناسانه در کار باشد، به تدریج قابل رفع است و تمرکز بر آنها لزوماً افقی از امید در برابر جامعۀ بیتاب و ملتهب ما نمیگشاید. این جامعه در گام اول سخت نیازمند امید و افقگشایی است و این افق را میتوان با تکیه بر حل مشکلات نوع دوم بدون نیاز به صرف هزینۀ مالی و غیرمالی به روی نسل مضطرب گشود.
پیش از پرداختن به این مشکلات و راه حل آنها، اما یک اقدام برای شما بینهایت عاجل و از نان شب واجبتر است. من نمیدانم رئیس جمهور در ایران از چه کانالها و با چه نوع نظاماتی از اخبار داخلی و منطقهای و خارجی اطلاع پیدا میکند، اما این را میدانم که این نظام اطلاع رسانی در سطوح مختلف تصمیمگیری کشور سخت معیوب است و خبرهای ضعیف و ناموثق به عنوان اخبار دقیق و صحیح به بالا راه پیدا میکند و منشأ اظهارنظر و احیاناً تصمیم گیری نادرست میشود.
مناظره زیدآبادی
مناظره احمد زیدآبادی با صادق کوشکی در برنامه تلویزیونی شیوه شبکه 4 با موضوع استقلال برگزار شد و بازتاب زیادی در جامعه داشت. این مناظره که پس از قتل جانکاه مهسا امینی در اختیار پلیس نیروی انتظامی انجام شد انتقادات بسیاری را علیه او برانگیخت. در ادامه قسمتی از فیلم مناظره اجمد زیدآبادی را مشاهده می کنید. همچنین می توانید متن کامل گفتگوی این مناظره را در مطلب حرف زدن ما جرم است! بخوانید.
خداحافظی زیدآبادی با سیاست
خداحافظی زیدآبادی با سیاست با انتشار مطلبی در کانال تلگرامی اتفاق افتاد. این روزنامه نگار اصللاح طلب در تاریخ یکشنبه 29 آبان 1401 اعلام کرد به دلیل فحشها و تهدیدهایی که از سوی برخی از مردم شنیده است از سیاست خداحافظی می کند. زید آبادی در بخشی از متن نامه می نویسد:
"این لحظه، لحظه خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام."
شما می توانید متن کامل نامه خداحافظی احمد زیدآبادی با سیاسیت را در مطلب تصمیم برگشتناپذیر زیدآبادی برای خداحافظی از سیاست بخوانید.
مصاحبه
مصاحبه احمد زیدآبادی به صورت متنی و گفتگوی ویدیوی وجود دارد که در ادامه مصاحبه او را در آبان 1397 را بخوانید.
طبعاً اینکه بعد از مدتها زندان و محرومیت از نوشتن، کتابی از من درآمد، جاذبهای داشت که سبب شد عدهای بروند کتاب را بگیرند و بخوانند و قطعاً در استقبال اولیه تأثیرگذار بوده است، اما تداوم ماجرا نمیتواند تأثیر همان استقبال اولیه باشد.
حالا اصلا فکر میکردید که زندگینامهتان اینقدر پرفروش شود؟
راستش را بخواهید خودم انتظار چنین استقبالی را داشتم. برای همین به ناشرم گفتم که برای تیراژ اول ۵ هزارتا بزند، ولی ناشر اصرار داشت هزار تا بزند.
وقتی ۳ هزارتا زدند که فروش رفت دیگر تیراژ پس از تیراژ آمد و تا به حال ۱۱ بار چاپ شده است.
کسانی که زندان را تجربه کرده باشند معمولا خاطرات آن دوره را مینویسند. من هم در نظر داشتم که خاطرات زندانم را بنویسم، اما دیدم خاطرات زندان نمیتواند بیمقدمه از وسط زندگی من شروع شود. همه میخواهند بدانند که پیشینه این آدم چه بوده است.
زندگینامهنویسی در ادبیات امروز ایران خیلی رایج نیست. از معاصران کمتر کسی زندگینامهنوشته است. البته آنها که نوشتهاند با استقبال خوبی مواجه شدهاند؛ مثل حسن کامشاد یا محمدعلی اسلامی ندوشن یا دکتر پاپلی یزدی. اما در میان نسل شما، شاید نخستین کسی باشید که زندگینامه خود را نوشته است. چقدر زندگینامههای دیگران را خواندهاید و از آنها تأثیر گرفتهاید؟
من در زندان یک سلسله خاطرات مثل خاطرات بوش، ماندلا، اوباما و خاطرات مهندس عمویی، خاطرات آیتالله منتظری، خاطرات مهندس سحابی و ابراهیم یونسی و... را خواندم. فقط ابراهیم یونسی به نظرم جذاب آمد.
میخواستم همان چیزی باشد که از ذهن خودم تراوش میکند و به سبک و سیاق نویسندگی خودم باشد. از این جهت فکر نمیکنم شبیه هیچکدام از اینها باشد.سعی کردم زندگینامهام ساده، روان و خلاصه باشد. همچنین سعی کردم مسائل مختلف و پراکنده را طوری به هم وصل کنم و در عین حال بین کمدی و تراژدی در حرکت باشد؛ نه آنقدر سیاه که کسی متأثر شود که فکر کند زندگی چقدر تیره و تار و پرمشقت است.
حتی نمیدانیم در آن سالها چه کتابهایی در میان دانشجویان رایج بوده یا خود شما چه کتابهایی میخواندهاید.
کل کتابهایی را که خواندهام اساسا وارد زندگینامه نکردهام؛ چون همه کتابها را آدم بهخاطر ندارد و گزینشکردنش شاید قدری بیانصافی نسبت به کتابهایی که خواندهای و فراموش شده، باشد.شاید بحث کتابها را بگذارم برای جای دیگری خارج از ماجرای زندگینامه. اما شاید همانطور که فهمیده باشید من آدم خیلی پرخوانی نیستم.
تصویری که از آدمها بهدست میدهید خالی از طنز و گاه طعنه و تعریض نیست. اما بهنظر میرسد آدمها را براساس نگاه امروزتان داوری میکنید.
آدمها را در شرایط روزشان توصیف کردهام. ما دانشی داریم که نمیتوانیم خودمان را از آن بهطور کلی منفک کنیم.آدم سیاه و سفید نداریم.
اتفاقاً فکر میکنم از نقطهقوتهای کتاب است که از دیدگاه امروزم به گذشته نگاه نکردهام. سعی کردهام آدمها را در قالب آن روزشان ببینم.همه را خاکستری دیدهام. اگر کسی بین بچهها به خصلت ناپسندی شناخته میشده سعی کردهام تلطیفش کنم. در عین حال ویژگی خوبش را هم آوردهام. با این حال، نمیشود همه را تقدیس کرد، اما سعی کردم انصاف را رعایت کنم.
درباره خودم هم همینطور برخورد کردهام؛ جایی که رفتارم آزاردهنده یا غیرمنطقی بوده هم گفتهام. تنها چیزی که شاید قدری در موردش نگران بودم این بود که درباره پدرم چیزهایی نوشتم که شاید خانوادهام احساس کنند که ضرورتی نداشته است.
درباره اتفاقها چطور؟ مثلا در این سالها خیلی رایج شده که همه میگویند ما از همان زمان با اشغال سفارت آمریکا یا ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مخالف بودیم. وقتی چنین چیزهایی را میبینید باز این شائبه ایجاد میشود که با آگاهی امروزتان به تحلیل گذشته پرداختهاید؟
این ماجراها شاهدان بسیاری دارد. من در سیرجان بودم که جنگ شروع شد. همه دوستانم میدانند که من از همان موقع بدون آنکه بدانم موضع نهضت آزادی یا دیگران چیست با ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر مخالف بودم.
چیزهایی هست که در ذهن خیلیها درج شده. ادعای گزافی نیست؛ مثل خیلی از بدیهیات. من در جنگ خلیجفارس براساس تحلیلم با حرارت تمام از صدام حسین حمایت میکردم. هنوز هم فکر نمیکنم غلط بوده است.
الان کیست که بیاید صادقانه بگوید من چنین دیدگاهی داشتهام یا بگوید من به خاطر شکست عراق در جنگ خلیج، ۱۸ساعت تمام گریه کردم؟ اما من همه اینها را در زندگینامه آوردهام.
وقتی جمع میبندید میبینید که هر چه اعتقاد داشتهام صادقانه با توجه به همان موقع بیان کردهام، بدون اینکه بخواهم چیزی به آن اضافه کنم.
به تهران که میرسیم اتفاقات، زیادتر میشود و آدمهای زیادی وارد کتاب میشوند، اما هر قدر پیشتر میآییم حضور خودتان کمرنگتر میشود. در سالهای پایانی دهه ۶۰ اتفاقات زیادی میافتد؛ از پایان جنگ تا آغاز دوره سازندگی و تغییر آرایش نیروهای سیاسی و...، اما موضع شما را درباره بسیاری از اتفاقات نمیبینیم. انگار خیلی جاها خودتان را سانسور کردهاید.
نه، خودم را سانسور نکردهام. در سیرجان که بودیم من بین دوستان محوریت داشتم، اما وقتی شما وارد محیط بزرگی میشوید محوریتتان را از دست میدهید.
اما جای تحلیل شما خیلی وقتها خالی است.
تا اندازهای عمداً این کار را نکردم. انتظار داشتم که خود مخاطب با چیدن نقلقولها و تحلیلها نتیجه بگیرد؛ از اتفاقاتی که در ظاهر افتاده به کُنه ماجرا پی ببرد.کُنه وجود خودم را اصلاً افشا نکردم. این کتاب را از این منظر ننوشتم. درست است؛ بیشتر به بیرون توجه دارم تا عالم درون خودم.
احمد زیدآبادی که در دورهای با حکمی عجیب از فعالیت سیاسی و نوشتاری منع شد حالا کتابش مجوز میگیرد. معمولا وقتی حاکمیت چنین حکم سنگینی به کسی میدهد وقتی بخواهد سهل بگیرد نهایتا میگوید که شما مجوز انتشار کتاب دارید، اما دیگر اجازه رونمایی در شهرهای مختلف را نمیدهد. الان شما شهر به شهر میروید و در برنامههای رونمایی شرکت میکنید و با مخاطبان حرف میزنید و.... قدری چنین وضعیتی در مقایسه با حکمی که چند سال قبل صادر شد، متناقض بهنظر میرسد. آنها که توهم توطئهای فکر میکنند جریانی را پشت این میبینند.
اگر دقت کنید من از ابتدای زندگی تا حالا آدمی بودهام که همهجا سعی کردهاند نادیدهام بگیرند. نه خاستگاه طبقاتی خاصی داشتم، نه پولدار بودم، نه موقعیت خاصی داشتم، نه اهل لابیکردن و گلایهکردنم.
بالاخره از اینجا با اتوبوس رفتن به زنجان و بعد تبریز و چند تا جلسه برگزارکردن، خستهکننده است؛ کار شاقی است؛ هر کسی به آن تن نمیدهد. دستگاههای دولتی و حکومتی هم سعی کردهاند کتابم را حتیالمقدور نادیده بگیرند.مثلاً خبرگزاری مهر وقتی پرفروشها را میزند اسم کتاب مرا حذف میکند. حالا بخشی از این حرفها شاید از سر حسادت باشد.
من کمکم دارم حس میکنم در جامعه ایرانی اگر بخواهی محبوب باشی باید دائماً بدبخت باشی. اگر موفق باشی، دیگر بین بعضی از اقشار، محبوب نیستی. دیدم نقدهایی را که این طرف و آن طرف نوشتهاند؛ حالا هر بچهدهاتیای میتواند بنویسد.اگر راحت است شما هم بنویسید. چنین مدعیانی را نباید جدی گرفت.
در جلد دوم تا اوایل دهه ۷۰ پیش آمدهاید. در جلد بعدی تا کجا میرسید؟
جلد دوم در سال۷۲ تمام میشود؛ یعنی زمانی که من به دانشگاه امامحسین میروم که سربازیام را بگذرانم.
یعنی جلد سوم با زندان اولتان تمام میشود؟ پس اینطور که معلوم است زندگینامهتان تا چند جلد دیگر ادامه خواهد داشت؟
بله. فکر کنم مجموعا ۷ جلد شود، اما نمیدانم جلدهای بعدی چقدر با سانسور مواجه میشود؛ چون به سالهای اخیر نزدیکتر میشویم و آدمها شناختهشدهتر هستند.امیدوارم با کمترین سانسور منتشر شود، چون به قصد سانسور نمینویسم.
عکس احمد زیدآبادی پس از آزادی از زندان
عکس احمد زیدآبادی
پرسش های متداول
احمد زیدآبادی کیست؟ |
احمد زیدآبادی روزنامه نگار، نویسنده و تحلیل گر مسائل سیاسی است. |
اینستاگرام احمد زیدآبادی؟ |
اینستاگرام احمد زیدآبادی به آدرس ahmadzeidabadiii است. |
کانال تلگرامی احمد زیدآبدی؟ |
ahmadzeidabad آدرس کانال تلگرامی احمد زیدآبادی است که توسط خود او با نوشتارش و یادداشت هایش بروز می شود. |
سخن آخر
در این مطلب بیوگرافی احمد زیدآبادی؛ نویسنده و روزنامه نگار را که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به شش سال زندان محکوم شد بررسی کردیم. اگر شما هم علاقه به نویسندگی این تحلیلگر سیاسی دارید یا اطلاعات بیشتری از رندگی و آثارش می دانید با ما و سایر مخاطبان رویداد ایران در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.