شکایت به خدا از آنان که چهرهی دین و دینداری را زشت میسازند!
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
بارها و بارها در یادداشتها گفته شده بنای دین و دینداری بر محبت و اختیار عاشقانه است. خدا و پیامبرش بیشترین محبت را به بندگان دارند و پیامبران موظفند تلاش کنند تا بندگان عاشق خدا شوند. خداوند به پیامبرش موسی(ع) وحی میکند که مرا محبوب بندگان و بندگان را محبوب من کن؛ عنایات و نعمتهای مرا به یاد بندگان بیاور تا مرا دوست بدارند و به درگاه من رو کنند و محبوب من شوند(تفسیر امام عسکری 342)
پیامبران با قول و عمل عاشقانه نسبت به خلایق سعی در محبوب ساختن خود بین مردم داشتند تا آنان را دوستدار خود ساخته و به پیروی از خود سوق دهند و پیروان را به بهشت و لقای خدا برسانند.: «ای پیامبر به بندگانم بگو اگر دوستدار خدایید، مرا که محبوب خدا هستم، اطاعت و پیروی کنید تا محبوب خدا شوید»(آل عمران/ 31) .
برای زده کردن مردم از دین و دینداری هیچ راهی بهتر از تحمیل نیست. تحمیل حتی بر نفس [جز در حد عبادات واجب] به هیچ وجه به سود دین و دینداری نیست. انسان حتی اگر بیش از عبادات واجب[که اقلی هستند] را بر نفس خود تحمیل کند، از دینداری عقب میافتد و روحش از دین زده میشود. امام صادق میفرماید در دوران نوجوانی عبادات مستحبی را بر خود تحمیل میکردم. پدرم مرا از این کار بازداشت و فرمود: رسول خدا فرموده است «این دین بر متانت استوار است پس سعی کنید نفس خود و دیگران را با رفق و مدارا بدان وارد سازید و حتی عبادت خدا را بر خود تحمیل نکنید که به سواری میمانید که مرکب را جبراً به تندی براند که در آن صورت بعد از کمی، کمر مرکب میبرد و دیگر نه راه را طی کرده و نه مرکبی مانده است.(کافی 2/ 86) وقتی تحمیل به نفس از طرف خود فرد چنین اثر منفیای دارد، تکلیف تحمیل دین بر دیگران به خوبی روشن میشود.
امامان حتی مردان را از بهره بردن از مباحی مانند «نکاح موقت» به خاطر منفور بودن آن نزد زنان، احتراز میدادند زیرا اگر به شیعیانشان اجازه مشغول شدن بدان را میدادند، با مشغول شدن مردان به متعه، همسرانشان از دین و خدا و پیامبر زده میشدند. راوی میگوید امام هادی به شیعیانش نوشت مبادا با مشغول شدن به متعه از همسرانتان غافل گردید که آنان کافر شوند، از دین بیزار گردند و ما را به جهت مباح دانستن متعه، لعن و نفرین کنند! (وسائل الشیعه 21/ 23) یا حجاب و پوشش با این که از واجبات دین است و نگاه به بدن زنان نامحرم بیش از گردی صورت و دستها تا مچ حرام، ولی نه حکومت حق دارد بعضی زنان را به پوشاندن وادار کند و نه نگاه به آن زنان بدون قصد لذت بردن، بر مردان حرام است از جمله زنان کافر که طبق دینشان پوشش را واجب نمیدانند، زنان بادیه نشین که عادتا قسمتی از مو و سر و گردنشان را نمیپوشانند و زنانی که به نهی شارع اهمیت نمیدهند (کافی 5/ 524)
متأسفانه برخی چنان در تحمیل دین و دینداری به مردم راه افراط رفتند که با این که رضا شاه با توپ و تانکش نتوانست نه روسری که حتی چادر را از سر زنان ایران بردارد، ولی با گشت ارشاد و بگیر و ببند هم نتوانستند روسری را بر سر زنان نگه دارد و نفرت از دین، دینداری و دینداران به حدی رسیده است که مادر نوجوان ایذهای در تشییع جنازه فرزندش نزد صدها نفر از پشت بلندگو اعلام میکند: «برای بچهام قرآن نخوانید. او از قرآن متنفر بود، به خاطر حفظ نکردن قرآن او را تنبیه کردم، به من گفت من ایرانیام عرب نیستم. گفتم خواست مدرسه است، اگر حفظ نکنی، نمره و امتیاز نمیگیری و … »
اگر چه بعد این خانم به اختیار یا به اجبار گفتن این سخنان را از سر خشم و غضب شمرده ولی برای فهم آنچه رخ داده، لازم نیست راه دور برویم. کافی است هر کس بین خود و خدا به نوجوانان خانواده خود و منسوبانش نگاه کند و ببیند دین و دینداری چه اندازه نزد آنان محبوب است؟ از مراجع تقلید و مسئولان عالی نظام تا همه دیگران، میتوانند به راحتی عشق یا نفرت اطرافیانشان را از دین و دینداریای که در این سالها ارائه شده، ببینند.
کاش مثل امامی امروز بود و فریاد میزد: «ای علمای اسلام به داد اسلام برسید ای…».
انتهای پیام
برچسب هااحمد حیدری دین گشت ارشادمنبع: ensafnews-382841