ادعای علیزاده طباطبایی درباره ماجرای نجفی
او عضو دوره اول شورای شهر تهران (۱۳۷۷–۱۳۸۱) بود و در جریان محاکمه دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ وکالت برخی متهمین مانند «محمد عطریانفر، شاپور کاظمی، کامبیز نوروزی، سعید لیلاز» و همچنین «میر حسین موسوی» را در پرونده شکایت وی از روزنامه جوان بر عهده داشت.
علیزاده طباطبایی همچنین وکالت «حسین موسویان» در پرونده اتهام جاسوسی به موسویان در رسانههای عمومی را ـ که توسط فاطمه رجبی عنوان شده بود ـ بر عهده داشت. این وکیل پایه یک دادگستری و فعال سیاسی اصلاح طلب، هفتم خرداد ۹۸ با حضور در دادسرای جنایی تهران بزرگ و اخذ امضا از «محمدعلی نجفی» وکالت هم حزبی سابقش را در پرونده ی قتل همسرش، میترا استاد پذیرفت، ولی سرانجام از سوی نجفی از وکالت در این پرونده عزل شد.
بسیاری این اقدام نجفی را برای گره نخوردن پرونده خانوادگیاش با مسائل و موضوعات سیاسی میدانند و برخی هم معتقدند این موضوع به دلیل فشار بر نجفی برای عزل علیزاده طباطبایی از وکالت در این پرونده بوده است. عدهای هم میگویند، طرح مسائل و موضوعاتی که هماکنون علیزاده طباطبایی تأکید دارد در پرونده نجفی اتفاق افتاده اما رسانهای نشده و او سعی در رسانهای کردنشان را دارد، دلیل عزل او در پرونده قتل «میترا استاد» بوده است.
***
آقای طباطبایی، در ماجرای پرونده مرحوم خانم استاد، چرا آقای نجفی شما را برکنار کرد؟ میگویند شما اصرار داشتید که آقای نجفی اعلام کند، مرحوم میترا استاد مهدورالدم است، اما ایشان نمیپذیرفتند به همین خاطر کنار گذاشته شدید. آیا این موضوع درست است؟
خیر به هیچ عنوان اینگونه نبود. من به هیچ عنوان هیچ اشارهای به مسائل اخلاقی خانم استاد نداشتم. آقای نجفی به من گفت که اینها میگویند علیزاده طباطبایی نباشد. اگر طباطبایی باشد ما رضایت نمیدهیم.
اینها یعنی چه کسانی؟
مسعود استاد برادر مرحوم میترا استاد. من به آقای نجفی گفتم که شواهد حکایت از این دارد که قتل عمدی نبوده است و ... . نجفی به من گفت که استعفا بده. من گفتم اگر استعفا بدهم، آن وقت باید کل پرونده را توضیح دهم و بگویم به چه علت استعفا دادهام؛ بنابراین اگر میتوانی من را عزل کن که اگر از من پرسیدند چرا عزل شدی من پاسخ خواهم داد که بروید از آقای نجفی بپرسید.
ابهاماتی از جانب شما درباره پروندا قتل میترا استاد مطرح شده است. بفرمایید ماجرا چیست؟
وقتی من وکالت آقای نجفی را پذیرفتم و با ایشان ملاقات کردم، به هیچ عنوان چهره و رفتار آقای نجفی، چهره و رفتار کسی که مرتکب قتل شده، نبود. این نکته را بگویم که در خصوص خودکشی آقای نجفی در هتل لاله تهران، خانم تابشیان (همسر اول محمدعلی نجفی) میگفت ما وقتی آقای نجفی را از هتل به منزل آوردیم، خشاب و فشنگ کلت آقای نجفی را برداشتیم.
من نزد آقای نجفی رفتم و گفتم: آقای نجفی شما مطمئنید که مرحومه را خودتان کشتید؟ گفت: بله، من خودم کشتم. پرسیدم: با کدام کلت کشتی؟ گفت: با کلت خودم کشتم. گفتم: کلت شما که خشاب و فشنگ نداشت! گفت: چه کسی گفته که خشاب و قشنگ نداشته است؟ گفتم: خشاب و فشنگ الان نزد ما هست. گفت: نه، آن را قایمش کنید. گفتم: برای چه باید قایمش کنیم؟ کلت شما خشاب و فشنگ نداشته است اما شما میگویید با همین کلت او را کشتهاید. آقای نجفی دوباره تکرار کرد: من با همین کلت کشتهام.
در دادسرا ما اصرار کردیم که آقایان، قتل صورت گرفته است. باید خونهایی که در آن منطقه ریخته شده است آزمایش شود.
در کدام نقطه؟ منظورتان حمام است؟
آقای نجفی مدعی هستند که در حمام مرحوم استاد را کشتهاند اما ما میبینیم که در اتاق خواب ملحفه خونی وجود دارد و حتی کف اتاق هم خون ریخته است. کمدهای اتاق هم حتی خونی بود. هیچ کدام از اینها توجیه و توضیح ندارد. چرا باید دکمه پیراهن مردانه در محل جرم باشد؟
خب، آقای نجفی میگوید که قبل از قتل با مرحومه مشاجره داشته است. قطعا لباس کشیده شده و دکمه افتاده باشد؛ یعنی منظور شما این است که دکمه پیراهن مربوط به پیراهن آقای نجفی نبوده است؟
نخیر، مربوط به پیراهن آقای نجفی نبود. متأسفانه در ماجرای قتل مرحومه استاد، ابهاماتی وجود دارد که به عنوان مثال اسلحه و خونها کارشناسی نشده و از آقای نجفی آزمایش گرفته نشده است. بعد از اینکه پرونده به دادگاه آمد ما فشار آوردیم که حداقل اسلحه کارشناسی شود و این اقدام صورت گرفت. آقای نجفی در اولین بازجوییهایش گفته بود که خانم استاد از رو به رو به سمت من آمد و وقتی دید اسلحه دست من است گفت ... خوردم و دستپاچه شد، گلوله شلیک شد و به کف دست مرحومه استاد اصابت کرد و بعد گلاویز شدیم و بقیه فشنگها شلیک شد.
به همین دلیل در کیفرخواست دو اتهام آمده است: نخست ضرب و جرح عمدی و دوم قتل عمدی. کارشناس که بررسی کرد گفت نخیر، اولین فشنگ به این خانم نخورده، بلکه آخرین فشنگ اصابت کرده است؛ به این طریق که نخست به دیوار خورده، سپس کمانه کرده به پشت دست خورده و از کف دست بیرون آمده و وارد سینه شده است و مهمتر اینکه گلوله ۹ میلیمتری بوده است اما کلت آقای نجفی ۷.۶۵ بوده است. این گلوله ۹ میلیمتری است و متفاوت از اسلحه آقای نجفی است. ۷.۶۵ کلتی است که به مسئولان میدهند و اسلحه ۹ میلیمتری اسلحه خیلی سنگینی است.
وقتی از آقای نجفی میپرسم شما اسلحتان ۷.۶۵ است، کلت ۹ میلیمتری از کجا آوردهای، میگوید احتمالا هنگام جواز عوض شده است. گفتم مگر چنین چیزی ممکن است که عوض شود؟ بنابراین معتقدم آقای نجفی یکسری چیزها را پنهان میکند. به این دلیل من یقین دارم که نجفی قاتل نیست.
آقای نجفی چرا باید یکسری چیزها را پنهان کند؟
اطلاع ندارم.
یعنی به نظر شما شخص دیگری میترا استاد را به قتل رسانده است؟
به نظر من اینگونه است اما وقتی آقای نجفی مصرا میگوید که من اینکار را کردهام و تحقیقات هم پیرامون مسأله انجام نمیشود، خانواده مرحومه استاد هم رضایت میدهند و قضیه اینگونه جمع میشود اما دیوان نقض کرده و گفته قتل غیرعمد بوده و تحقیقات هم ناقص است. حالا تحقیقات کامل شده و باید ببینیم ششم آذر دادگاه چه تصمیمی میگیرد!